به مناسبت ولادت امام رضا (ع) خراسان در شب میلاد تو، عزیزترین جای عالم است. امشب عطر زعفران و گلاب، عطر عود و اسپند، از زمین به آسمان راه می گشاید و تمام عرشنشینان، چراغانی شهری را به هم نشان میدهند که خورشیدی شبانهروز در خاکش پرتوافشانی میکند. امشب نگاه فرشتگان به مشرق ایران دوخته شده و تمام دلها بهسوی طوس پر میکشد. همه دلها امشب حسرت پرواز دارند، حسرت داشتن دو بال سبکبار که بی وقفه بهسوی تو پر بگشایند و شادباش میلادت را بر ضریح تقرب بوسه زنند. چه مبارک سحری و چه فرخنده شبی است! یا ضامن آهو! دل های بی پناهمان را که چون آبگینه های شکسته در پهنای گیتی سرگردانند، در پای ضریح مقدست آشیان ده که محتاج پرکشیدن به آبی لایتناهی فطرت خدا یی مان هستیم. ******************* ولادت امام رضا (ع) در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری، مدینه حال و هوایی دیگر داشت و نه تنها در زمین بلکه از آسمان هم صدای تهنیت گفتن ملائک به گوش میرسید و شکوفا شدن غنچه دیگری از گلهای بوستان ولایت را که فضای عالم را معطر ساخته بود بشارت میداد. نام او «علی» و کنیه اش «ابوالحسن» بود. ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (سال 183 هجری) در سن 35 سالگی عهده دار مقام امامت و ولایت شد . مدت امامت آن بزرگوار 20 سال طول کشید که 10 سال آن با خلافت «هارون الرشید» ، 5 سال با خلافت «محمد امین» و 5 سال با خلافت «مامون» معاصر بود. امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مامون در زادگاه خود، شهر مقدس مدینه اقامت داشت که پس از به حکومت رسیدن مامون - با حیله و نیرنگ - به خراسان دعوت شد و سرانجام در آخر صفر سال 203 هجری در سن 55 سالگی به واسطه زهر مسموم شد و به شهادت رسید. هنگامی که از فضیلتهای ائمه علیهم السلام سخن به میان می آید، عقل متحیر میگردد، زبان گنگ و قلم بی رنگ می شود و همه به عجز و ناتوانی خود از بیان فضائل آن عرشیان بی همتا اعتراف می کنند و با ما این فراز از زیارت جامعه را زمزمه می کنند که: «بابی انتم وامی ونفسی واهلی ومالی، من اراد الله بدء بکم ومن وحده قبل عنکم ومن قصده توجه بکم . موالی لا احصی ثنائکم ... ; پدر و مادر و جان و اهل و مالم به فدای شما باد . هر ** خدا را اراده کرد، از شما شروع کرد و هر ** خدا را به یگانگی شناخت از شما پذیرفت و هر ** اراده خدا کرد، به واسطه توجه به شما به چنین کاری موفق شد . [ای] پیشوایان من! صفات کمالیه شما را نمیتوانم به شماره در آورم ... .» قله های رفیع فضایل ائمه آن چنان بلند و دست نایافتنی است که علماء و دانشمندان ازدرک آن مقام عاجز و ناتوان، فصیحان و بلیغان عالم در بیان آنها گنگ میشوند. امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام که در فضائل سرآمد آفرینش بود، در عبودیت و بندگی خدا از همگان پیشی گرفته بود، چه اینکه راز و رمز رسیدن به مقامات بلند الهی و کسب فضائل، در این امر نهفته است. حال با ذکر نمونه هایی از عبادات آن امام علیه السلام، میکوشیم تا سیره عملی ایشان را چراغ راه خویش قرار دهیم. همنشین قرآن ابراهیم بن عباس می گوید: «وکان المامون یمتحنه بالسؤال عن کل شیئ فیجیب فیه وکان کلامه کله و جوابه و تمثله انتزاعات من القرآن; مامون امام علیه السلام را با سؤال از هر چیزی مورد امتحان قرار می داد و امام علیه السلام پاسخ می گفتند و سخن امام و جوابهای ایشان و مثالهایی که بیان می فرمودند، همه برگرفته از قرآن بود .» او در ادامه می گوید: «وکان یختمه فی کل ثلاث ویقول: لو اردت ان اختمه فی اقرب من ثلاثة لختمت و لکنی ما مررت بآیة قط الا فکرت فیها و فی ای شیء انزلت و فی ای وقت، فلذلک صرت اختم فی ثلاثة ایام;ایشان در هر سه روز یک بار قرآن را ختم می کردند و می فرمودند: اگر بخواهم میتوانم در کمتر از سه روز هم قرآن را ختم کنم; ولی هرگز آیه ای را نمی خوانم، مگر اینکه در آن آیه تفکر می کنم و اینکه [آن آیه] در مورد چه چیزی و در چه زمانی نازل شده است . و همین امر سبب شده است که در سه روز قرآن را ختم کنم .» سجده های طولانی یکی از کنیزان امام رضا علیه السلام می گوید: با تعدادی از کنیزان کوفه خریداری شده و به قصر مامون منتقل شدیم، در آنجا گویی در بهشت بودیم و از خوراکیها و آشامیدنیهای خوب بهرهمند بودیم . پس از آن، مامون مرا به امام رضا علیه السلام بخشید، هنگامی که به خانه امام علیه السلام رفتم، همه آن نعمتهای مادی را که در خانه مامون داشتم از دست دادم . از آن پس، هر شب برای نماز شب بیدار میشدیم ... تا اینکه امام مرا به عبدالله بن عباس بخشید . وقتی به خانه او وارد شدم، گویی به بهشت جدید داخل شده ام . راوی میگوید: از او درباره امام هشتم سؤال کردیم، او گفت: «کان اذا صلی الغداة - وکان یصلیها فی اول وقتها - ثم یسجد فلا یرفع راسه الی ان ترفع الشمس; امام علیه السلام وقتی نماز صبح را میخواندند - ایشان همیشه نماز صبح را اول وقت میخواندند - به سجده میرفتند و تا طلوع خورشید سر از سجده برنمیداشتند .» انس با نماز اباصلت می گوید: به «سرخس» و خانه ای که امام رضا علیه السلام در آن محبوس شده بود رفتم و از دربان اجازه خواستم تا نزد امام بروم . گفت: نمی توانی نزد او بروی . گفتم: چرا نمی توانم؟ او گفت: «لانه ربما صلی فی یومه ولیلة الف رکعة وانما ینتقل من صلاته ساعة فی صدر النهار وقبل الزوال وعند اضطرار الشمس، فهو فی هذه الاوقات قاعد فی مصلاه ویناجی ربه; به خاطر اینکه امام در روز و شب هزار رکعت نماز می خواند و فقط یک ساعت در ابتدای روز و یک ساعت قبل از ظهر و ساعتی نیز به هنگام غروب خورشید نماز می خواند. او در این اوقات در سجده گاهش نشسته است و با پروردگار خویش مناجات می کند .» اباصلت می گوید: از او خواستم که در این اوقات برایم اجازه ورود بگیرد و او نیز چنین کرد و بر امام علیه السلام وارد شدم، در حالی که در تفکر بود .»