داستان زیبای مرد فانوس به دست

شروع موضوع توسط Nazanin ‏27/7/15 در انجمن متون زیبا

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    6731af6cb278c7ffd7a013fb9cfb7dff.jpg

    در خبرها اورده اند که مردی صبح گاهان برای ادای نماز صبح روانه مسجد شد در راه پایش سر خورد و در گودالی اب فرود آمد به منزل برگشت و پس از تعویض لباس دوباره روانه مسجد شد .

    دوباره همانجا سر خورد و به گودال افتاد. مرد به سوی خانه برگشت برای بار سوم لباس پوشید و روانه خانه خدا گردید.

    وقتی به گودال آب رسید دید مردی فانوس به دست منتظر او ایستاده ...

    مرد فانوس به دست گفت من منتظر تو هستم تا تو را به سلامت به مسجد رسانم

    عابد قصه ما از او تشکر کرد و با هم روانه مسجد شدند

    وقتی به مقصد رسیدند مرد عابد قصه ما از مرد فانوس به دست پرسید

    تو که هستی و برای چه به من کمک کردی .. مرد فانوس به دست جواب داد ....

    من شیطانم .. بار اول که به زمین خوردی دوست میداشتم که ازبرگشتن منصرف شوی

    ولی تو با برگشت خود موجب شدی خداوند تمام گناهان خویشاوندانت را عفو نمایدو در مرتبه دوم که به زمین خوردی لباس پوشیدی و برگشتی.

    خداوند گناهان تمام مردم دهکده ات را بخشید.

    ترسیدم اگر بار دیگر به زمین بخوری خداوند به خاطر تو از سرتقصیرات تمام مردم زمین بگذرد بنابراین چاره را در آن دیدم که شما را به سلامت به مقصد رسانم.