حکایت مال باخته و كريم خان زند

شروع موضوع توسط Nazanin ‏27/7/15 در انجمن متون زیبا

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    e142a3286b1f1fbcf72f4c5e2ae1e1a2.jpg

    حکایت مال باخته و كريم خان زند

    مردي به دربار خان زند مي رود و با ناله و فرياد مي خواهد تا كريمخان را ملاقات كند. سربازان مانع ورودش مي شوند. خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مرد را مي شنود و مي پرسد ماجرا چيست؟ پس از گزارش سربازان به خان، وي دستور مي دهد كه مرد را به حضورش ببرند.



    مرد به حضور خان زند مي رسد و كريمخان از او مي پرسد: «چه شده است چنين ناله و فرياد مي كني؟»

    مرد با درشتي مي گويد: «دزد همه اموالم را برده و الان هيچ چيزي در بساط ندارم!»



    خان مي پرسد: «وقتي اموالت به سرقت مي رفت تو كجا بودي؟»

    مرد مي گويد: «من خوابيده بودم!»



    خان مي گويد: «خوب چرا خوابيدي كه مالت را ببرند؟»

    مرد مي گويد: «من خوابيده بودم، چون فكر مي كردم تو بيداري!»



    خان بزرگ زند لحظه اي سكوت مي كند و سپس دستور مي دهد خسارتش از خزانه جبران كنند و در آخر مي گويد: «اين مرد راست مي گويد ما بايد بيدار باشيم.»