آسيه گو دوش نيه گنه زمين تپه چاله دارنه معني:آسيه دوشيدن گاو را بلد نيست مي گويد زمين تپه و چاله دارد. موارد استعمال: عرضه انجام دادن كاري را ندارد بهانه گيري مي كند. اغوز دار سر اسّا صد نفر وره كتپل زندنه معني: گردويي كه بالاي درخت مي باشد صد ها نفر براي چيدنش چوب پرت مي كنند موارد استعمال: پشت سر دختر جهت خواستگاري او حرف هاي بسياري مي زنند. تا دست جا چند تا مگر هندوانه گيرنّه معني: با يك دست مگر مي توان چند هندوانه برداشت. موارد استعمال: يك نفر مگر مي تواند چند مسئوليت را قبول كند يا مسئوليت چند كار را در يك زمان قبول كردن. اتّا گوش دره هسه اتا گوش دروازه معني: يك گوشش مانند در ، گوش ديگرش مانند دروازه موارد استعمال: حرف نشنوي كردن اميد داشتن به از خوردن معني: اميدوار بودن بهتر از خوردن است. موارد استعمال: اميد را از دست ندادن انگور انگور جا لكه يادگيرنه، همسايه، همسايه جا فن معني: انگور پوسيده باعث پوسيدگي انگور كناري خودش مي شود و همسايه نيز از همسايه ديگر هنر مي آموزد. موارد استعمال: چشم هم چشمي كردن . اين اسبه مرغنه سيو كرك شنه معني: اين تخم مرغ سفيد از آن مرغ سياه است. موارد استعمال: قدر پدر و يا مادر را در موقع بدست آوردن تمام، دانستن. اين چش ره شي مار دارنه بموافن خيال دارنه معني: اين چشمي كه مادر شوهر دارد قصد آمدن دارد. موارد استعمال: حالا حالا ها دست بردار نيست، در قصدش مصمم است. بامشي دست گوشت جا نرسنه گنه بو دنه. معني: گربه دستش به گوشت نمي رسد مي گويد بو مي دهد. موارد استعمال: عرضه انجام كاري را نداشتن.