وقتي كسي به منظور رسيدن به هدفي زحمت ورنجي متحمل شود و وقتي تلف كند و سرانجام نتيجه بگيرد يا نگيرد اين مثل آورند. مأخذ: يخ گرفتن مربوط به زمان قديم است كه هنوز يخچال صنعتي و آب سردكن و امثال آن نبود. درهر شهري براي رفع احتياج يخ در تابستان، يخچال طبيعي وجود داشت. ساختن اين گونه يخچالها و تهيه يخ در رساندن آن به بازار فروش كار آساني نبود، گرچه با آب باران و آب جاري غير بهداشتي تهيه ميشود. مايه اصلي يخچال طبيعي بسته به خوب يخ بستن آب در زمستان بود. يخچال داران در سالهايي كه زمستان سرد ميشد و يخ كاملاً ميگرفت سود خوبي ميبردند، ولي اگر زمستان چنان سرد نميشد كه آب به خوبي منجمد شود، بديهي است كه به آنها ضرر وارد ميشد. اين بود معني يخ گرفتن يا نگرفتن. (ناميكه امروزه بر يخچالهاي صنعتي گذارده اند واقعاً نام بي مسمايي است، زيرا كلمه يخچال از دو واژه " يخ " و " چال " كه به معني گود و چاله است كه اشاره به استخري كه آب در آن جمع ميكردند كه يخ بسازند، است. ولي دستگاهي كه ما امروزه به نام يخچال استفاده ميكنيم خوب بود يخدان، يخساز يا چيزي بهتر از اين نامگذاري ميشد.