با یک گل بهار نمی شه علی نیا یک ضرب المثل قدیمی میگه با یک گل بهار نمی شه نظر شما چیه؟ طبق یک نظرسنجی انجام شده برخی از مردم معتقدند آقا بهار، بهاره وقتی فصل بهار بیاد کاری که نداره یک گل یا صد گل می خواد وابشه عده ای دیگه هم معتقدند با یک گل که بهار نمی شه بعضی ها با عصبانیت گفتند اول یه خورده فکر کن ببین خیلی مونده تا فصل بهار الان به فکر پاییز و زمستون و کم گازی و ... باش. ولی راستشو بخواین این ضرب المثل همین طوری بیخود گفته نشده اما ما و چند تا از بروبچ سعی کردیم با حل یه معادله چند مجهولی این قضیه رو واستون موشکافی کنیم اگه یه خورده به معنی این جمله دقت بشه می توان فهمید که در اون بار معنایی بسیار زیادی نهفته است! می خوام با یه مثال ساده واستون بگم این ضرب المثل چه پیامی داره اول این که فکر کنید داخل سازمانی مشغول به کار هستید و باید تمام اعضای سازمان به خصوص رئیس و معاونان و حتی کارمندای دون پایه اش هم کارشون رو به درستی انجام بدن حالا تصور کنین در جمع درون سازمانی یه نقص و کاستی در اجرای ارزش های انسانی و حتی کاریشون وجود داشته باشه چه اتفاقی می افته؟ و کسی بخواد بدون توجه به قوانین و مقررات آن سازمان کارهاشو انجام بده چی میشه؟ و از همه مهم تر اگر اون فرد بخواد رئیس سازمان باشه مکافاتیه که امکان درست شدنش وجود نداره چند روز پیش یکی از شهروندان نالان و گرفتار از یکی از مسئولان به سرعت خودشو رسونده بود دفتر روزنامه وی گفت: نمی دونم چرا بعضی ها می خوان به هر طریقی که شده از زیر بار مسئولیت شونه خالی کنن و به خصوص اون فرد بخواد یه مسئول یا یک کارمند باشه و بدون هیچ احساس مسئولیتی کاری انجام بده چه قدر این رفتار می تونه نا امید کننده باشه یکی نیست بگه آقا یه تنه به کجا می خوای برسی؟ همه باید با هم همکاری کنن تا کارها سر و سامان بگیره فکر کنید اگر قرار بود بهار تنها با یه گل بیاد باید سال ها همین طوری منتظر می موند تا بهار بشه. شاید هم دیگه بهاری در کار نبود. اگر ما بخوایم همین طوری دست رو دست بذاریم تا شاید یکی دیگه کاری مفید انجام بده شاید دیگه مفید بی معنی بشه باید بدونیم که برای پیشبرد کارهامون به خصوص در ادارات و سازمان ها باید همگی احساس مسئولیت داشته باشیم نذاریم مشکلات درون سازمانی باعث بشه که کارهایی رو که باید درست انجام بدیم رو با درگیری های بی ربط و حسادت های بی جا نتونیم انجام بدیم.