شعر شهادت حضرت فاطمه(س)-3

شروع موضوع توسط Nazanin ‏30/7/15 در انجمن شعر و ترانه

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    49bdd6ca7a59b7f8d0a160258a67e9ac.jpg


    خداحافظ ای یار پهلو شکسته خداحافظ ای رونق آشیانم

    خداحافظ ای قوت زانوانم خداحافظ ای جسم بی جان زهرا

    خداحافظ ای مانده در کوچه تنها خداحافظ ای گریه های شبانه

    خداحافظ ای بانوی بی نشانه خداحافظ ای کوچه های مدینه

    خداحافظ ای زخم بازو و سینه خداحافظ ای داغ در دل نهفته

    خداحافظ ای موی آتش گرفته خداحافظ ای خاطرات غم یار

    خداحافظ ای خون مانده به دیوار خداحافظ ای یار در خون تپیده

    خداحافظ ای یاور قد خمیده خداحافظ ای یاور مهربانم

    خداحافظ ای مادر کودکانم خداحافظ ای یاس صورت کبودم


    9d62d830ea902cc7b12f2d13b6ab156e.jpg


    عزلت گرفته ای تو و من هم که بستری غصه غذای من شده این روز آخری

    زانو بغل گرفته ای و به دل داغ میزنیماتم زده ز غصه این یاس پرپری



    طوری کنار بستر من گریه میکنی باور نمی کنم که علی دلاوری!

    شانه به موی زینب و نان پخته ام علیجارو زدم به خانه که پر دربیاوری

    خواهی اگر که برلب من خنده گل کند باید برای فاطمه تابوتی آوری

    در زیر پیرهن تو مرا شستشو بدهترسم از این بود که تو طاقت نیاوری

    آخر نگاه زینب و این در کشد مرا دارم ز حق طلب که نسوزد دگر دری

    یادت نمی رود که علی جان به نیمه شبآب از برای تشنه لب من بیاوری

    ای جان عالمی به فدایت حسین من روزی فرا رسد که ببینم تو بی سری

    میلاد یعقوبی


    ddf77cfbb8d410c2df04ef74b1a21cf9.jpg



    ای روح آفتاب چرا پا نمی شوی بانوی بو تراب چرا پا نمی شوی


    پهلوی منهم از خبر رفتنت شکسترکنم شده خراب چرا پا نمی شوی


    با قطره قطره اشک سلامت نموده ام زهرا بده جواب چرا پا نمی شوی


    خورشید لطمه دیده حیدر بلند شوبر جمع ما بتاب چرا پا نمی شوی


    رفتی و روی صورت خود را کشیده ای ای مادر حجاب چرا پا نمی شوی


    بی تو تمام ثانیه ها دق نموده اندرفته زمان بر آب چرا پا نمی شوی


    روی کبود تو به نگاهم اشاره کرد مردم از این خطاب چرا نمی شوی


    می میرد از تنفس دلگیر کوچه هاای غنچه های ناب چرا پا نمی شوی