فیض نور خداست در دل ما (فیض کاشانی)

شروع موضوع توسط Nazanin ‏30/7/15 در انجمن شعر و ترانه

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    a0171feb2d410188440b1dba1830184d.jpg

    بیوگرافی ملا محمد محسن فیض کاشانی:

    ملا محمد محسن فیض کاشانی شاعر قرن یازدهم و معاصر با شاه عباس دوم بوده است. او در سال ۱۰۰۷ هجری قمری در کاشان متولد شد و پس از پایان مقدمات علوم و دانشهای زمان خویش به شیراز رفت و به حلقه شاگردان ملاصدرا پیوست و سرانجام با دختر وی ازدواج نمود.



    وی از علمای بزرگ عهد خویش محصوب می‌شده و تألیفاتی درعلوم عقلیه و نقلیه و حکمت و اخلاق دارد که مهمترین آنها عبارتند از: ابواب الجنان، تفسیر صافی، تفسیر اصفی، کتاب وافی (در شرح کافی) ، شافی ، مفاتیح الشرایع ، اسرارالصلوه ، علم الیقین در اصول دین ، تشریح (در هیئت) سفینة النجاه ، شرح صحیفه سجادیه ، ترجمة الصلوه (به فارسی) ، ترجمه طهارت (به فارسی) ، ترجمه عقاید (به فارسی) ، فهرست علوم و دیوان اشعار . اشعار فیض بالغ بر سیزده هزار بیت است.

    وی در سال ۱۰۹۰هجری قمری درگذشت و در کاشان به خاک سپرده شد.



    24a059aedf6101b87e1b463b1cc20618.jpg

    فیض نور خداست در دل ما

    از دل ماست نور منزل ما

    نقل ما نقل حرف شیرینش

    یاد آن روی شمع محفل ما

    در دل از دوست عقدهٔ مشکل

    در کف اوست حلّ مشکل ما

    تخم محنت بسینهٔ ما کشت

    آنکه مهرش سرشته در گل ما

    سالها در جوار او بودیم

    سایهٔ دوست بود منزل ما

    در محیط فراق افتادیم

    نیست پیدا کجاست ساحل ما

    مهر بود و وفا که میکشتیم

    از چه جور و جفاست حاصل ما

    دست و پا بس زدیم بیهوده

    داغ دل گشت سعی باطل ما

    دل بتیغ فراق شد بسمل

    چند خواهد طپید بسمل ما

    چونکه خواهد فکند در پایش

    سر ما دستمزد قاتل ما

    طپش دل زشوق دیدار است

    به از این چیست فیض حاصل ما

    در سفر تا بکی تپد دل ما

    نیست پیداکجاست منزل ما

    بوی جان میوزد در این وادی

    ساربانا بدار محمل ما

    هر کجا میرویم او با ماست

    اوست در جان ما و در دل ما

    جان چو هاروت و دل چو ماروتست

    زاسمان اوفتاده در گل ما

    زهرهٔ ماست زهرهٔ دنیا

    شهواتست چاه بابل ها

    از الم های این چه بابل

    نیست واقف درون غافل ما

    کچک درد تا بسر نخورد

    نرود فیل نفس کاهل ما

    فیض از نفس خویشتن ما را

    نیست ره سوی شیخ کامل ما