تنها صداست که مي ماند( اشعار فروغ فرخزاد)

شروع موضوع توسط Nazanin ‏31/7/15 در انجمن شعر و ترانه

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    44a7f5d84903da3a5e862a8392f112ce.jpg

    چرا توقف کنم،چرا؟
    پرنده ها به ستوي جانب آبي رفته اند
    افق عمودي است
    افق عمودي است و حرکت : فواره وار
    و در حدود بينش
    سياره هاي نوراني ميچرخند
    زمين در ارتفاع به تکرار ميرسد
    و چاههاي هوايي
    به نقب هاي رابطه تبديل ميشوند
    و روز وسعتي است
    که در مخيله ي تنگ کرم روزنامه نميگنجد



    چرا توقف کنم؟
    راه از ميان مويرگ هاي حيات مي گذرد
    کيفيت محيط کشتي زهدان ماه
    سلول هاي فاسد را خواهد کشت
    و در فضاي شيميايي بعد از طلوع
    تنها صداست
    صدا که ذوب ذره هاي زمان خواهد شد .



    چرا توقف کنم؟
    چه مي تواند باشد مرداب
    چه مي تواند باشد جز جاي تخم ريزي حشرات فاسد
    افکار سردخانه را جنازه هاي باد کرده رقم مي زنند .
    نامرد ، در سياهي
    فقدان مرديش را پنهان کرده است
    و سوسک ....آه
    وقتي که سوسک سخن مي گويد .



    چرا توقف کنم؟
    همکاري حروف سربي بيهوده ست .
    همکاري حروف سربي
    انديشه ي حقير را نجات خواهد داد .
    من از لاله ي درختانم
    تنفس هواي مانده ملولم ميکند
    پرنده اي که مرده بود به من پند داد که پرواز را بخاطر
    بسپارم

    نهايت تمامي نيروها پيوستن است ، پيوستن
    به اصل روشن خورشيد
    و ريختن به شعور نور
    طبيعي است
    که آسياب هاي بادي ميپوسند



    چرا توقف کنم؟
    من خوشه هاي نارس گندم را
    به زير پستان ميگيرم
    و شير مي دهم
    صدا ، صدا ، تنها صدا
    صداي خواهش شفاف آب به جاري شدن
    صداي ريزش نور ستاره بر جدار مادگي خاک
    صداي انعقاد نطفه ي معني
    و بسط ذهن مشترک عشق
    صدا ، صدا ، صدا ، تنها صداست که ميماند
    در سرزمين قد کوتاهان
    معيارهاي سنجش
    هميشه بر مدار صفر سفر کرده‌اند



    چرا توقف کنم؟
    من از عناصر چهارگانه اطاعت ميکنم
    و کار تدوين نظامنامه نيست
    مرا به زوزه ي دراز توحش
    درعضو جنسي حيوان چکار
    مرا به حرکت حقير کرم در خلاء گوشتي چکار
    مرا تبار خوني گل ها به زيستن متعهد کرده است
    تبار خوني گل ها ميدانيد ؟