شعر زیبای فریبا شش بلوکی ( فریاد او )

شروع موضوع توسط Nazanin ‏31/7/15 در انجمن شعر و ترانه

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    8bfb28cc6ee68eeb7abf11637feb5dd8.jpg

    تو مرا فریاد کن ای همنفس
    این منم آوارۀ فریاد تو
    این فضا با بوی تو آغشته است
    آسمانم پر شده از یادتو



    ****



    ای خدا من بندها را رسته ام
    می روم تا انتهای یک نگاه
    بال و پرهایم پراز رنگین کمان
    می نشینم روی آب و عکس ماه



    ****



    باز تن پوشم حریر آرزو
    روی دستانم شکوفه زار عشق
    قامتم از این زمین تا آسمان
    سبزِ سبزِ سبز در بازار عشق



    ****



    گرم این دستان من از یاد او
    کاج این خانه مرا یک تکیه گاه
    فرصت پرواز تا اوج غرور
    روی بال یک پرستویی به راه



    ****



    من کنون آماده ام تا جان دهم
    زیر این تنهاترین کاج حیاط
    انتظاری نیست جز فریاد او
    تا بگیرد جان دوباره این حیات