شعر انتحار تدریجی از استاد شهریار

شروع موضوع توسط Nazanin ‏31/7/15 در انجمن شعر و ترانه

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    cd2031e1611932e7daab7a301131d130.jpg

    خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست

    به زندگانی من فرصت جوانی نیست

    من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار

    خدای شکر که این عمر جاودانی نیست

    همه بگریه ابر سیه گشودم چشم

    دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست

    به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم

    دریغ و درد که این انتحار آنی نیست

    نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس

    به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست

    ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند

    به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست

    ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس

    که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست