مراسم طلب باران

شروع موضوع توسط Nazanin ‏1/8/15 در انجمن ایرانگردی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    4cbd98ca0e0fbfc931234d029f4dc65d.jpg

    سویی قازان

    اگر باران نبارد مراسمي به نام «سويي قازان» برپا مي‏شود. اهالي محل در يک چهارشنبه گوسفندي کشته و در مسجد به خواندن دعاي مخصوص مي‏پردازند. هنگام دعا دست‏ها کشيده است، انگشتان را به طرف پايين مي‏گيرند و طلب رعد و برق و نزول باران مي‏کنند. پس از دعا و صرف غذا در گروه‏هاي سني تا چهل نفري به همراه روحاني به در منازل مردم رفته و آرد جمع مي‏کنند.



    اگر اهالي منزل خواسته آن‏ها را برآورده کنند، دعا مي‏کنند و سپس با اين آرد، آش مي‏پزند و ميان مردم تقسيم مي‏کنند. اين رسم که در ميان گوگلان‏ها به «توي تاتان» معروف است با جمع ‏آوري و فروش آردها و دادن صدقه، در شب بعد پايان مي‏يابد.



    باسلاشماق
    يکي ديگر از مراسم مربوط به طلب باران «باسلاشماق» است که ضمن آن جوانان به روستائي که چشمه يا رودخانه دارد هجوم مي‏برند و سعي مي‏کنند چند نفر از اهالي آنجا را گرفته و در آب بيندازند يا با سطل روي آن‏ها آب بريزند (نوعي نمايش نمادين قرباني کردن براي رودخانه) در اين حالت تنها ياران فرد دستگير شده حق دارند به کمکش بشتابند و او را از دست آن افراد نجات دهند.



    کل اليکوسه
    در مواقع خشکسالي که بارندگي دير مي‌شود يک نفر ادم کوسه (بي‌ريش و سبيل) را انتخاب مي‌کنند و برايش ريش و سبيل مي‌گذارند. يک کيسۀ چرمي بزرگ را نيز روي سرش قرار مي‌دهند؛ لباس هاي گشادي به تنش مي‌کنند و کيسه‌اي را هم روي دوشش مي‌گذارند. سپس عدۀ زيادي دور او را گرفته و با هم دسته جمعي به در خانه‌ها مي‌روند و شروع مي‌کنند به خواندن اين شعرها:
    هار هار هارونک خدا بزن بارونک
    سي او عيال دارون خدا بزن بارونک
    گندما که زير خاکن ز تشنئي هلاکن
    هر هار هارونک خدا بزن بارونک


    آنگاه شخصي که به در خانه يا چادرش رفته اند، مقداري آرد يا گندم به آنها مي‌دهد، اما در ابتداي امر کمي آب روي سر آنها مي‌ريزد. به همين ترتيب اين کار تا شب ادامه پيدا مي‌کند. بعد با آردهايي که بدست آورده‌اند نان مي‌پزند و در ميان آنها چوب کوچکي نيز پنهان مي‌کنند، آنگاه نان‌ها را تقسيم مي‌کنند که در حضور جمع خورده شود. کسي که چوب از نانش در بيايد او را مي‌گيرند و آنقدر مي‌زنند تا يک نفر بيايد و ضمانت کند و بگويد که مثلاً تا فلان روز باران مي‌بارد. اگر تا روز تعيين شده باران نبارد ضامن او را کتک مي‌زنند تا يک نفر ديگر بيايد و ضامن او شود. اين کار تا آمدن باران ادامه دارد.



    هبرسه
    مردم بويراحمد، دعاي باران را «هبرسه» مي‏گويند. چنانچه باران مدت زيادي نبارد و مردم دچار بي‏آبي شوند، عده زيادي از مردم هر آبادي اول شب جمع مي‏شوند و هر يک دو پاره سنگ در دست مي‏گيرند و دستجمعي به راه مي‏افتند و ضمن به هم زدن سنگ‏ها مي‏گويند:
    هبرسه هبرسه، بارون بزنه به کاسه
    به درب همه خانه‏ ها مي‏روند و به در هر خانه که مي‏رسند افراد خانه بر روي آنان کاسه ‏اي آب مي‏پاشند. در اين هنگام آنان نيز چنين مي‏گويند:
    اوشه کي دي دونشه بيه


    يعني آب را دادي، آذوقه آن را هم بده. سپس صاحب‏خانه مقداري آرد را به آنان مي‏دهد. آن‏گاه در محلي جمع مي‏شوند، آردهاي جمع ‏آوري شده را خمير مي‏کنند و سه دانه سنگ ريزه در خمير مي‏اندازند، بعد خمير را چانه مي‏نمايند، سپس افراد به دلخواه خود چانه‏اي را برمي‏دارند. فردي که مسئول خمير کردن و انداختن ريگ‏ها بوده مي‏داند که چانه محتوي سنگ‏ريزه را چه کسي برداشته است، لذا مچ او را مي‏گيرد و چانه را به اطرافيان مي‏دهد که بررسي کنند، زيرا آنان معتقدند تقصير همين فرد بوده که باران نباريده است.



    از اين رو شروع به کتک زدن اين شخص مي‏کنند تا اين که يک يا دو نفر مورد اطمينان ضامن او مي‏شوند و تعهد مي‏کنند که در مدت معيني (از 3 تا 7 روز) باران ببارد. آن‏گاه از او دست برمي‏دارند. اگر دراين مدت باران نبارد، شخص ضامن را حاضر کرده و او را نيز کتک مي‏زنند تا آنکه شخص سومي بيايد و ضامن او شود. اين عمل به همين ترتيب ادامه مي‏يابد تا باران ببارد.


    حال اگر باران زياد ببارد که اين هم مشکلات خاص خود را دارد، براي بند آمدن باران علاوه بر خواندن دعا، تعدادي از کچل‏هاي ايل را نام مي‏برند و ريسماني به تعداد آنان گره مي‏زنند. ريسمان گره زده را به جلو در چادر آويزان مي‏کنند و يکي از کچل‏ها را آورده و کتک مي‏زنند تا اين که فردي ضامن وي شود و تعهد بسپارد که باران در مدت يک تا سه روز بند بيايد. اگر باران بند نيامد شخص ضامن را حاضر کرده کتک مي‏زنند تا شخص سومي ضامن او شود. اين عمل تا بند آمدن باران ادامه مي‏يابد.