هر دین یک رنگ؟!

شروع موضوع توسط Nazanin ‏1/8/15 در انجمن ایرانگردی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    4b757ace35cdef79292ed7059e6ac3e0.jpg



    جامعه انسانی مملو از نمادها و سمبل‌هایی است که به مرور زمان شکل گرفته‌اند و در زندگی بشر جایگاهی ویژه یافته‌اند. نمادها بر اساس عادتها و باور‌های جغرافیایی شکل می‌گیرند و بی‌شک ریشه در تفکرات ذهنی مردمان آن ناحیه دارند. در این میان، رنگ نیز به عنوان یکی از شاخصه‌های نمادین در فرهنگ و هنر هر تمدن جایگاهی خاص یافته است. انتخاب رنگ پوشش به مواردی چون مکان جغرافیایی، پیشینه فرهنگی، مذهب و... بستگی دارد. ما در ایران شاهد انواع پوشش سنتی هستیم که به تناسب مکان‌های خاص جغرافیای با یکدیگر تفاوت دارند. زنان بلوچستان از رنگ‌های تند و گرم استفاده می‌کنند، درحالی که زنان گیلکی رنگ‌های ملایم و متنوع را ترجیح می‌دهند.
    رنگ، زاییده ناخودآگاه بشر و در جهت آرزوها و خواسته‌های اوست، زیرا رنگ متکی بر درک مستقیم و احساسات است، از این جهت اصلی‌ترین راه برای انتقال آرزوها، ترس‌‌ها و ناامیدی‌های انسان است.


    در گذشته رنگ‌ها بیانگر نیروهای خیر و شر بودند؛ گاه تداعی‌کننده ابلیس و پلیدی و ناپاکی و گاه نشانه تقدس و پاکی و خیر بودند. همچنین رنگها در ترکیب با فرم‌های مختلف برای نگهداری بشر از نیروهای شر مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

    اگر چه ادیان رنگ خاصی ندارند، اما به تبعیت از مختصات خاص اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی گاه رنگ خاصی به آنها نسبت داده شده است. نسبت دادن یک رنگ به دین و مذهبی خاص از بسترهای مختلفی سرچشمه می‌گیرد. پیچیدگی‌های فراوان اندیشه بشری و حیات اجتماعی، شناخت این بسترها را گاه بسیار مشکل می‌کند.
    تقدس رنگ زرد در میان بودایی‌ها، قرمز در میان هندوها و نیز سبز زمردین در میان مسیحیان و فیروزه‌ای و سبز در میان اسلام و ایران و تفاوت گوناگون خدایان و مهابد و... نشان دهنده تفاوت جایگاه رنگ‌ها در میان تمدن‌های بشری است و موید این نکته که هر رنگ با توجه به بینش و جهان بینی اقلیم و جغرافیا و آیین و مذهب هر منطقه دارای تفاوت کلی و جزیی است.


    در دوره گوتیک، در شیشه‌های منقوش درون کلیسا، رنگ آبی نشان آسمان و پاکی و لکه‌های قرمز نشانه خون مسیح به حساب می‌آمدند. قرمز رنگی بود که در آن دوره کاربرد زیادی داشت. این رنگ در ردای روحانیون کلیسا نشانه‌ای برای زندگی به دور از مادیت بود.

    در منظر نگاه اسلامی و عرفانی، رنگ‌ها منزلت خاصی دارند و هر یک از آنها به منزله نماد یکی از مراحل تعالی و رسیدن به حق تعالی تلقی می‌شوند. به طور مثال در تاویل‌های مختلف عارفانه در عالم تصوف و عرفان از جمله هفت اندام لطیف انسان علاالدوله سمنانی تقسیم‌بندی زیر را شاهدیم:
    1- جسم لطیف یا آدم هستی به رنگ سیاه یا خاکستری
    2- رده جان حیاتی یا نوح (ع)، آبی رنگ
    3- رده دل یا ابراهیم (ع)، سرخ
    4- رده ابرآگاهی یا موسی (ع)، سفید
    5- رده روح یا داود (ع)، زرد
    6- رده سر یا عیسی (ع)، سیاه
    7- رده مرکز خدایی یا محمد (ع)، واپسین رده نور سبز درخشان



    به طور کلی رنگ‌ها در ادیان مختلف دارای مفهوم و معنایی خاص گردیده‌اند که نگاهی اجمالی به آنها خالی از لطف نخواهد بود:



    سفید
    در تحلیل رنگ سفید، معصومیت غیر قابل لمس و درک نشدنی را می‌توان عنوان کرد. سفید عدم تمایز و کمال متعالی، سادگی، نور خورشید، هوا، تنویر، پاکی و معصومیت و نشان قدوسیت است. امروزه لباس سفید نشانی از شادکامی است و اغلب لباس نوعروسان، سفید است.
    هندی‌ها در مراسم عزا سفید بر تن می‌کنندکه نشانه مشایعت متوفی به بهشت و رسیدن به کمال است.
    سفید به همراه قرمز به معنی مرگ است. در فرهنگ‌های گوناگون رنگ سفید را به معانی ذیل به کار می‌برند. در مذهب بودا نشانه‌ای از تسلط بر نفس، نجات، تارای سفید‌پوش قلمداد می‌شود.
    در مسیحیت نماد روح مطهر، شادی، پاكی، بكارت و در یونان باستان نمادی از سوگواری، عشق، زندگی و مرگ است.
    رنگ برگزیده و انتخاب اول اسلام، رنگ سفید است كه امام باقر(ع) مى‏فرماید: «هیچ لباسى بهتر از لباس سفید نیست». (بحارالانوار، ج 78، ص 330؛ رى‏شهرى، میزان‏الحكمه، ج 8، ص 472)




    قرمز
    رنگی است متجاوز كه در تمدن‌های بدوی بسیار عمومیت دارد. زیرا با خشم، غضب، كشمكش و خطر رابطه نزدیكی دارد. در میان هندیان رنگ قرمز دارای جایگاه ویژه‌ای است و رنگی مقدس به شمار می‌آید. آنان پیشانی گاوها را با رنگ قرمز رنگ آمیزی می‌کنند و نو‌عروس را با رنگ قرمز از دیگران متمایز می‌نمایند. رنگ قرمز برای دفع چشم زخم هم در میان آنها استفاده می‌شود.
    در دین یهود قرمز بیشتر نشانه گناهان شهوانی است. پیتر بروگل نیز در نقاشی‌های خود این رنگ را نشانه گناه می‌دانست. مسیحیان قرمز را سمبلی از شهیدان می‌دانند. در ژاپن این رنگ نماد خوشبختی و سعادت است. مصریان این رنگ را محافظ آتش می‌دانستند.
    در ایران نیز لباس عروسان بلوچی به این رنگ است. در مراسم آیینی عاشورا نیز قرمز نماد شهادت است. در ایران نشانه آتش و لباس پیروان بابک خرم دین است. لاله سرخ رنگ نیز نمادی از شهادت در فرهنگ ایرانی - اسلامی ماست.
    سهروردی وقتی از عقل سرخ بحث می‌کند، یعنی عقلی که در انسان وجود دارد. عقل انسان بر حسب ذات، سفید و نورانی است، اما بدون او تاریکخانه و ظلمت است. پس عقل سفید و شفاف و ذاتا نورانی وقتی در این ظلمت قرار بگیرد، سرخ می‌شود. پس عقل سرخ یعنی عقل آدمی.



    622145a0aa0a234f97dcde5d288721e8.jpg



    زرد
    رنگ زرد روی هم رفته از رنگ‌های نورانی است. این رنگ کنایه‌ای از خورشید، رنگ ابدیت و جاودانگی است. «در قرن دهم در فرانسه، درب خانه جنایتکاران را با این رنگ مشخص می‌‌کردند؛ به نوعی رنگ خیانت است.»
    در یونان باستان الهه‌ها و دوشیزگان را با رنگ زرد زعفرانی به تصویر می‌کشیدند. در قرون وسطی رنگ زرد کمرنگ نشان خیانت بود و نقاشی یهودای خائن را با رنگ زرد نشان می‌دادند. در چین و تمدن مسیحی غرب و تا حدی ایران، این رنگ سمبل تقدس است و معمولا هاله دور سر مقدسین با رنگ زرد نشان داده می‌شود.




    آبی

    آبی رنگ خرد است. فراست و کشف و شهود را به همراه دارد. بصیرت و اشراق و اندیشه را معنا می‌کند. آبی رنگی درونی است که در انسان حالتی ماورایی ایجاد می‌کند.
    یونانیان رنگ آبی را نمادی از ظلمت می‌دانستند. در کلیسا غالبا آبی به عنوان نشانه‌ای از شکوفایی، تواضع و اعتقاد استفاده می‌شود. در اندیشه مسیحی رنگ آبی نمادی از ملکوت، حقیقت ملکوتی، ابدیت، ایمان و رنگ مریم عذراست.
    آبی در تفکر ایرانی نماد پاکی و معنویت است. در معماری مساجد اسلامی، رنگ آبی و فیروزه‌ایبسیار به کار رفته است.




    سیاه
    بیشتر به عنوان نمادی از بدی به کار گرفته می‌شود. تاریکی آغازین، خلا، شر، ظلمت بزرگ، یاس، ویرانی، تباهی، اندوه، متانت، وقار و سنگینی؛ سیاه به معنی سخت سنگدل و غیر‌‌‌عقلانی نیز هست.
    در نوع پوشش شاید بیانگر افسردگی، یاس و ناراحتی و سوگواری هم تلقی شود. اما مفاهیم اجتماعی همواره در گذر تاریخ دستخوش تغییر و تحول بوده‌است. به طور مثال در هنر یونان که اصل آن بر پایه طبیعت‌گرایی و عقل پایه‌ریزی شده است، به پیکره‌هایی بر روی سفالینه‌ها بر می‌خوریم که تمام پیکره‌ها یکدست سیاه هستند و با خطوط سفید از هم جدا شده‌اند. در این پیکره‌ها، تا حدودی نوعی تعادل و تقارن به چشم می‌خورد و بیشتر موید ارجح بودن خرد نسبت به احساس است.
    در ایران مشایخ صوفیه در پوشیدن یا نپوشیدن جامه‌ها و خرقه‌های سیاه متفق‌القول نبودند؛ زیرا پیامبر (ص) رنگ سیاه را جز در مورد عمامه و کفش و عبا مکروه می‌دانستند و در احرام و کفن آن را جایز نمی‌شمردند. از سوی دیگر رنگ سیاه شعار رسمی خلفای بنی‌‌عباس بوده است. بنابر این، لباس رسمی آنها نیز سیاه بوده است. اینان کلاهی نوک تیز و قبایی هر دو سیاه بر تن می‌پوشیدند؛ به همین دلیل آنها را سیاه‌جامگان می‌نامیدند.
    رعایای آل‌عباس نیز سیاه‌پوش بودند. زنان این دوره از حجابی که سرتاسر بدن را می‌‌پوشاند و معمولا سیاه بود استفاده می‌کردند.
    در تصوف رنگ سیاه را اغلب رنگ شیطانی و سیاه بختی و در مرتبه پایین می‌دانند، ولی تعدادی نیز آن را رنگ تکامل یا به عبارتی بالاترین رنگ می‌دانند. بدین معنا که انتخاب رنگ سیاه یعنی گذشتن از عالم مادیت و از این منظر، رنگ سیاه در صدر رنگ‌ها قرار می‌گیرد.