مینیاتور (نگارگری)

شروع موضوع توسط Nazanin ‏1/8/15 در انجمن ایرانگردی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    3f077ae6fe30143aa52f72cc9f340777.jpg

    واژه ی ؛ مینیاتور ؛ كه مخفف شده ی كلمه ی فرانسوی ؛ مینی موم ناتورال ؛ و به معنی طبیعت كوچك و ظریف است و در نیمه ی اول قرن اخیر و حدودا از دوره ی قاجاریان و اردزبان فارسی شده، اصولا به هر نوع پدیده ی هنری ظریف( به هر شیوه یی كه ساخته شده باشد ) اطلاق می شود و در ایران برای شناسایی نوعی نقاشی كه دارای سابقه و قدمتی بسیار طولانی است به كار می رود.



    این هنر كه به اعتقاد اكثر محققان در ایران تولید یافته، بعد به چنین راه برده و از دوره ی مغول ها به صورتی تقریبا تكمیل تر به ایران برگشته و هنرمندان ایرانی تلاش بی شائبه یی را صرف تكمیل و توسعه ی آن كرده اند از جمله هنرهائی است كه قابلیت به تصویر در آوردن تمامی طبیعت را در قالبی كوچك دارد.



    اما نباید چنین پنداشت چون مقیاس تصاویر در مینیاتور سازی بسیار كوچك است، بنابراین تنها بخش كوچكی از طبیعت را می توان در این نوع تابلوها تصویر نمود، یا چون الهام بخش مینیاتوریست طبیعت است، وی ناچار می باشد فقط مناظری از طبیعت را ترسیم كند. بلكه كوشش در ایجاد والقای هرچه بیشتر زیبایی و تفهیم آن صفت ویژه یی است كه مینیاتورسازی را از سایر انواع نگارگری ایران جدا می كند و مینیاتوریست هنرمندی است كه آنچه را خود می اندیشد یا می پندارد كه بیننده علاقمند به دیدن آن است تجسم می بخشد و به هیچوجه تابع مقررات و قوانین حاكم برفضای نقاشی نیست.



    مینیاتورهای امروز ایران، همان نقاشی كلاسیك اروپا ( سبك امیرسیونیسم و به دنبال آن شیوه های مدرن نقاشی اروپائی ) است هرچند گروهی نوشته اند كه به هنگام ظهور اسلام، ایرانیان در هنر نقاشی دارای سنتی كهن بوده اند.



    اما هیچ سند معتبری كه این ادعا را ثابت كند در دست نیست و اصولا این گونه اظهار نظركردن بیشتر منطبق برواقعیت است كه مكاتب مینیاتورهای ایرانی، از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اولیه ی بعداز ظهور اسلام، هنر ایران با ابتكاراتی در خطوط عربی تداوم یافته و بهترین نسخه های قرآن كریم را هنرمندان مبتكر ایرانی نوشته اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته اند و طلاكاری حواشی و سرلوحه ی قرآن و طرح های اسلیمی و ختایی و گردش های تركیب بندی آن ها را به شیوه ی مخصوصی كه امروزه آنرا ؛ استیلیزه ؛ می نامیم ابداع كردند و در ادامه ی این ابداع و ابتكار، نقاشی براساس متن كتب و نوشته ها نیز رواج یافت كه مینیاتورهای مكتب بغداد سرآغاز آن است.



    مكتب بغداد، از آن جهت كه نوعی نقاشی بدوی است تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ی قصه ها و روایات مذهبی است. هنرمندان مكتب بغداد، اكثرا ایرانی بوده اند و معمولا نیز به سفارش و دستور روسای قبایل عرب كتب خطی را با ذوق خود تزئین میكردند و رئش كار آنها به اكثر نقاط دورونزدیك ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان كه نقاشی ایران ترقی محسوسی كرد ادامه یافت.



    بعد از حمله ی چنگیز به ایران و از رونق افتادن بغداد كه مركز تجمع هنرمندان بود و از آنجا كه نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربی ایران و در تبریز و مراغه مستقر شدند، خواه نا خواه هنرمندان در آن منطقه گردآمدند و به دلیل علاقه و تمایل مغولان به هنرچینی، جذب ذوق آزمایی در این زمینه شدند. ناگفته نباید گذاشت كه نقاشی به شیوه ی چینی ها، با هجوم مغولان به ایران نیامد، بلكه نقاشی ایران سال ها قبل از تهاجم چنگیز با اسلوب و روش های هنر چین در سراسر خاورمیانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامه ی فردوسی نیز به این مطلب اشاره شده و احتمال می رود كه تركان سلجوقی مروج این شیوه در ایران بوده باشند.



    72ad704899a2107fb3fbaaf52c7b4b2f.jpg



    منتهی ایرانیان شیوه ی نقاشی چینی را با دیدخاص هنری خود تلفیق كردند و كاشی هایی كه امروزه نمونه هایی از آن دردست است نشان می دهد كه سال ها پیش از حمله ی مغول به ایران، همان شبك و شیوه و رنگ آمیزی و طراحی كه بعدها به صورت نقاشی كتب مورد استفاده قرار گرفت، در ایران اعمال شده و اگر دست حوادث كتاب خانه های بزرگ ایران را معدوم نكرده بود امروز به راحتی می توانستیم نسخی را كه متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان ویژگی مینیاتورهای مكتب هرات یا مراغه و مكاتب دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم.



    در ابتدای حمله مغولان به ایران، هنر نقاشی به واسطه ی قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد. ولی بعد از چند سال سران مغول به فكر ترویج هنر افتادند و برای عملی ساختن این منظور عده یی نقاش چینی را از راه مغولستان به ایران آوردند و كوشیدند تا نقاشی چینی را در ایران رایج سازند و هنرمندان ایرانی، اگرچه تحت تاثیر این مساله قرار گرفتند، اما برخلاف نقاشان چینی هرگز طبیعت را به عنوان نهایتی از احساسات و عواطف و به گونه یی مجرد و انتراعی مورد توجه قرار ندادند و بیشتر به انسان و تفكراتی در حالات انسانی پرداختند و به همین جهت است كه كمتر مینیاتور ایرانی را بی صورت و هیات انسانی می توان یافت.



    از سوی دیگر مینیاتور سازان ایرانی، هرگز پیوندهای خود را با شعر، فرهنگ و شیوه های تفكر بومی نبریده و افسانه ها، اساطیر، قهرمانان ملی، سنن و شیوه های زندگی ایرانی همواره نمودی آشكار در آثار آنان داشته و این وابستگی به زندگی و اعتقادات ملی تا جایی قوی است كه به مینیاتور ایرانی، علیرغم پیوندها و نقاط مشترك فراوانش با سایر مكاتب آسیایی ( از جمله شیوه های نقاشی هندی، چینی و ژاپنی ) وجهه ی خاصی می دهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملت ها و ممالك می شود و این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت و به قدری مورد توجه بود كه یكی از شاهزادگان تیموری به نام ؛ بایسنفرمیرزا ؛ كه خطاطی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات به عهده گرفت.



    در آن زمان، شهر هرات مركز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است كه فقط در یك اموزشكده ی نقاشی، شصت استاد یه تعلیم هنرجویان و انجام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادكاران مكتب هرات ؛ كمال الدین بهزاد ؛ است كه كتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامه ی تیموری دارد و به جرات می توان آثار وی را از لحاظ حالت چهره ها، حركت قلم، انتخاب موضوع . نمایش دادن وقایع سرآمد تمام مینیاتور هایی دانست كه قبل یا بعد از او در ایران ساخته شده است.



    روی همرفته آثار مینیاتور ایران در مكتب هرات، به علت سابقه ی ممتد و آزادی عمل قابل توجهی كه بعد از مكتب بغداد برای هنرمندان به وجود آمد، تا حدی پیشرفت نمود كه دوره هنرنقاشی و مینیاتور سازی ایران، بعد از دوره ی هرات، با همان شرایط تكمیل یافته ی خود به عصر صفویان منتقل شد و بعد از آنكه تبریز به عنوان پایتخت انتخاب گردید، استاد كمال الدین بهزاد به آنجا دعوت و عهده دار سمت ریاست كتابخانه ی سلطنتی شد و همواره با استادكاران بزرگ این دوره نظیر، آقا میرك، سلطان محمد، حسین پاكوب و عده یی دیگر كوشید تا این هنر را تعالی و تكامل بخشد.



    سبك و مكتب نقاشی دوره صفویه را در یك تقسیم بندی كلی می توان در دو بخش كاملا جدا از هم مورد بررسی قرار داد.



    ۱) مكتب تبریز كه تا وقتی پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه یی كه ذكر آن گذشت تداوم داشت. مینیاتورهای این دوره، همه در یك نوع و از لحاظ ظرافت كاری و حركت قلم و طرح و رنگ دنباله ی مكتب هرات است و فقط مختصری با آن تفاوت دارد.



    ۲) مكتب اصفهان كه بعد از انتقال پایتخت به اصفهان شكل گرفت و طی آن سبك و شیوه ی كار دچار دگرگونی هایی كاملا چشمگیر شد كه نمونه ی بارز و مشخص آن نقوش تزئینی مساجد اصفهان، كاخ چهل ستون و عمارت عالی قاپو است.