نویسنده/ مترجم: نیکی هاوس هولد/ حمیرا آزاد منش چگونه حس خود ارزشمندی را در خود افزایش دهیم نمونه ای از متن کتاب: بعضی از علائم عزت نفس پایین. وقتی احساس خوبی در مورد خود داشته باشید، دنیا جای خوبی به نظر می رسد. هنگامی که سرببلند هستید انتظار رفتار دوستانه از مردم دارید هرچند که گاهی آنها با شما به عطوفت و مهربانی رفتار نکنند باز هم خیلی آزرده خاطر نمی شوید. از آنجایی که احساس عمیق مثبتی از خود داریدقادر به عقب نشینی هم هستید، میدانید که فردی منحصر به فرد هستید ( همه ما باید بدانیم ) و تفاوت های فردی در مورد قد و سایر توانائیهایتان وجود دارد. در مقابل وقتی نگرش کلی بدی نسبت به خود دارید، احتمالا با دیده منفی تری به خود نگاه می کنید. حتی ممکن است منتظر رخ دادن حوادث بد و ناگوار بوده و به خاطر عقب نشینی های کوچک احساس شکست کنید. بعضی دلائل که چرا اصولا جوانان به این نوع نگرش منفی در مورد خودگرفتار می شوند در فصل سوم کتاب توضیح داده خواهدشد، ولی این بخش بیشتر روی علائم و نشانه های عزت نفس پایین متمرکز می شود. ممکن است مرتکب رفتاری شوید و در پی آن این تصویر در ذهنتان ایجاد شود که خوب نیستد و به هر دلیلی دیدگاه و نگرش منفی نسبت به پیدا کنید. اولا، مسئله بسیار مهم این است که همه از ما زمانی به زمان دیگر حال و هوایی متفاوتی داریم و ممکن است برآشفته و نگران شویم، خصوصا زمانی که کر احمقانه یا خجالت آوری را مرتکب می شویم. اگر همیشه از خود توقع خراب کاری داشته باشید و تلاش کنید تا باور کنید که خوب و جذاب نیستید افکار منفی و نگرش هی مشابه با آن در مورد یک منتقد درونی آسیب رسان در شما شکل می گیرد. شناسایی آن افکار منفی و خلع سلاح منتقد بسیار مهم است. چون چنینی افکار منفی می توانند لذت زندگی را از شما بگیرند. گوش ندادن به پیام های منفی وقتی از افکار منفی و پیام های منفی آگاهی پیدا می کنید، قادر به شناسایی آنها خواهید بود، می توانید پیام های منفی را نه تنها در احساسات و افکارتان بلکه در شیوه ای که رفتار می کنیبد، جستجو کرده و پیدا کنید. در ذیل توجه شما را به 2 مثال از انواع موقعیت هایی که ممکن است ای نوع پیام ها را ایجاد کنند جلب می کنم: 1- فرض کنید با افرادی روبه رو می شوید که مجریان موسیقی در یک مدرسه یا کالج موسیقی هستند و شما هم واقعا دوست دارید مثل آنها در آن کالج موسیقی عضو بوده و به اجرا بپردازید. اما کسی در این مورد حرفی نمی زند و اسم خودتان را در فهرست نمی نویسید، چرا این کار را نمی کنید چون یک صدای کوچک از درون به شما چیزهایی از این قبیل را می گوید: می دانم پیشرفتی نمی کنم. خودم را دست کم خواهم گرفت. دیگران از من بهتر هستند. مردم به من خواهند خندید. 2- تصور کنید که آدمی را می شناسید که واقعا آرزوی بیرون رفتن با او را دارید و یا آرزو دارید که حداقل او را بهتر بشناسید، اما حتی قدرت خطر کردن را ندارید، می ترسید به طور دستانه ای به طرفش بروید می ترسید: به شما بگوید برو گمشو. فکر کند که شما درمانده شده اید. با دوستان دیگرش در مورد شما زیر لبی خندیده و مسخره اتان کنند. افرادی که به طور منطقی نسبت به خود احساسا خوبی دارند، در موقعیت هایی مشابه آنچه که گفته شد، تمایل به اتخاذ موضوع ( توانستن – انجام دادن ) دارند. شاید آنها دائما در حال اعتماد سازی به خود نباشند، اما باور کافی در مورد خویشتن دارند. به عنوان مثال برای هنر پیشگی آزمون خواهند داد اما این احتمال شاید به آنها نقشی داده شود یا شاید هم صاحب نقشی شوند را به خوبی در نظر می گیرند. مسلما اگر موفق شوند خیلی ارزشمند است ولی اگر موفق نشوند، خوب حدالقل سعی و تلاش کافی را کرده اند و احتمالا از تجارب کسب شده مواردی را که بتواند در نوبت بعدی فرصت بهتری را برای آنها فراهم کند، آموخته اند. چگونه می توان به احساس بد ناشی از متفاوت بودن پایان داد؟ همه، متناسب بودن و مورد پذیرش واقع شدن را دوست دارند. این حس مخصوصا در جوانان زیاد دیده می شود، جوانانی که غالبا از اینکه نزد دوستان یا همکلاسی هایشان مشابه به نظر رسیده، مثل هم حرف بزنند و حتی فکر کنند، تحت فشار هستند. ولی بعد ها برخی از آنها به وسیله برداشتن گام های بزرگ فقط به خاطر آنکه با دیگران فرق کنند تا حد امکان خود را متفاوت و قدرتمند می کنند. انتشارات سلیس