نویسنده: دکتر علیرضا پیرخائفی رویکردی تحولی به سلامت روان از زمانیکه گیلفورد به موضوع خلاقیت درحوزه روانشناسی توجه کرد بیش از نیم قرن میگذرد. این توجه باعث شد تا خلاقیت نه تنها به عنوان یک مفهوم بنیادی در دانش روانشناسی که در سایر رشتهها نیز اهمیت پیدا کند. هم اکنون اعتقاد بر این است که خلاقیت مبنایی مهم برای تمامی تغییرات درونی و بیرونی است که آدمی آرزویش را دارد. این نگاه درحوزه خلاقیت فرآیندی تحولی را طی کرده است. رشد دانش شخصیتشناسی در روانشناسی و مطالعات گسترده درباره افراد خلاق و کمتر خلاق باعث گردید تا ویژگیهای شخصیتی خلاقیت به تدریج شناسایی و معلوم شود. مطالعات و پژوهشها نشان دادند که افراد خلاق از ویژگیهای متمایز و بیهمتایی برخوردارند که در نوع خود، آنان را از سایر افراد درمعنای عام جدا میسازد. یادگیرنده بودن و بازبودن نسبت به تجربیات باعث شده تا آنان برای یادگیریهای جدید و کسب نکات تازه برای تغییرات مثبت آماده باشند. الگوی خلاقیت درمانی برپایه فرآیندهای بیان شده شکل گرفت. این الگو تلاش میکند تا دورنمای نوینتری را درحرکت آدمی به سوی شناخت خود و تواناییهای مرتبط با سلامت خود نشان دهد. مولف واقف است که اثرپیش رو خالی از اشکال نیست و راه طولانی در پیش است تا بتوان آن را به الگویی گسترده تبدیل ساخت. اما باور دارد که علاقمندان به این حوزه کم نخواهند بود و آنان به تکمیل و بسط آن همت خواهند گماشت. اثر پیش رو به معرفی اصول و مبانی الگوی خلاقیت درمانی درقالب چهار فصل پرداخته است. ازآنجا که این اثر نخستین جلد الگوی خلاقیت درمانی بوده ضرورت داشت تا مبانی دانشی و پژوهشی آن به صورت مبسوط ارائه میگردید. مولف تلاش خواهد کرد تا در مجلدات بعدی به معرفی فنون کاربردی این الگو بپردازد. انتشارات مهربان نشر