عنوان فیلم : The BEAVER موضوع فیلم : روانشناسی (افسردگی- روابط)/ درام سال تولید : 2011 کارگردان : Jodie Foster بازیگران : Mel Gibson / Cherry Jones / Jodie Foster / Anton Yelchin / کشور: USA, United Arab Emirates امتیاز : 6.7 خلاصه داستان :یک داستان احساسی در مورد مردی است که در تلاش برای کشف دوباره خانواده و شروع دوباره زندگی اش است. تلاش های این مرد خانواده که از افسردگی رنج می برد به جایی نمی رسد تا اینکه یک عروسک سگ آبی وارد زندگی اش می شود...! دانلود فیلم با لینک مستقیم : دانلود دانلود زیرنویس : دانلود
این روزها که تب و تاب ثور همه جا را فراگرفته و همه پُتک به دست به سینماها می روند، دیدن فیلمی جمع و جور مثل سگ آبی می تواند نعمتی باشد. سگ آبی اولین1 بار در جشنواره SXSW به نمایش درآمد و تماشاگران توانستند در حضور خانم جودی فاستر و غیبت مل گیبسون، به تماشای آخرین ساخته جودی فاستر بنشینند. البته فاستر قبل از خاموشی چراغها برای شروع فیلم ،به روی صحنه رفت و اعلام کرد که " فیلمش در اصل کمدی نیست و بستگی دارد چجوری به این قضیه نگاه کنید ... " و از این حرفهایی که به گوش من یکی خیلی آشناست! . البته شِکل گفتن این جملات توسط فاستر چندان تاثیرگذار نبود و از این جهت پیشنهاد می کنم که فاستر سری به جشنواره فیلم فجر بزند تا حساب کار دستش بیاید که چگونه یک کارگردان باید ساخته ی فرش اش را به عرش ببرد!. مهمترین نکته درباره سگ آبی این است که مل گیبسون در آن حضور دارد. مل گیبسون که در سالهای اخیر با ساخت فیلمهای جنجالی ایی نظیر مصائب مسیح و آپوکالیپتو و همچنین اتفاقات زندگی شخصی پر حاشیه اش نظیر توهین به یهودیان به هنگام دستگیری اش در حالت غیر عادی و... به چهره جنجالی در هالیوود تبدیل شده است ، در سگ آبی اما آرام تر از شخصیتی است که در این چند سال اخیر دیده ایم؛ او افسرده است و امیدی به زندگی ندارد. والتر بلک ( مل گیبسون ) ریاست یک کمپانی عروسک سازی را بر عهده دارد و به نظر می رسد که زندگی خوبی داشته باشد اما وی به تازگی به افسردگی شدید مبتلا شده است و حوصله هیچ چیزی را ندارد؛ در میان خانواده ، پسر بزرگش علاقه ایی به کارهای او ندارد و نمی تواند او را درک کند؛ همسرش مردیث ( جودی فاستر ) که در تمام عمرش در کنار والتر زندگی کرده نیز از این افسردگی والتر به ستوه آمده و به همین جهت او را از خانه به بیرون می اندازد تا هر زمان که توانست بر افسردگی اش فائق آید به خانه برگردد. والتر بعد از ترد شدن از خانه اش، اوضاع بدتری پیدا می کند و بعد از مدتی کلنجار رفتن با خودش سرانجام تصمیم می گیرد تا به زندگی اش خاتمه دهد اما در این راه موفق نمی شود. او وقتی به هوش می آید متوجه عروسکی می شود که جان پیدا کرده و در حال صحبت با اوست! این عروس سگ آبی که با لهجه انگلیسی حرف می زند، به والتر کمک می کند تا به خانه خودش برگردد و روابط نامناسب با خانواده اش را اِحیا کند. والتر نیز که تحت امر این عروسک قرار گرفته، قبول می کند تا به خانه برگردد و تمام نصیحت هایی را که سگ آبی به او گفته را درباره خانواده اش بکار ببرد. او بعد از بازگشت به خانه وقت بیشتری را به پسر جوانش اختصاص می دهد بطوريكه روابط آنها که مدتها سرد و بی رمق بود، حالا تبدیل به روابط کامل پدر و پسری شده است. مردیث، همسر والتر ، اما متوجه تغییراتی در شخصیت والتر می شود و بعد از مدتی پی می برد که وضعیت او نه تنها بهتر نشده بلکه بدتر شده . مردیث به این نکته پی برده که والتر رفته رفته در حال رسیدن به جنون است و... سگ آبی طبق گفته های فاستر اصلاً کمدی نبود و نمی دانم چه اتفاقی رخ داده که او به این شک افتاد که شاید مخاطبان، فیلمش را یک کمدی تصور کنند! به احتمال فراوان جودی فاستر احساس کرده که چون مل گیبسون در اواسط فیلم از روی دیوانگی با عروسک صحبت می کند، شاید این برای تماشاگر خنده دار بنظر برسد! بگذریم. سگ آبی را باید جزو فیلمهای بررسی کاراکتر دسته بندی کرد. فیلم حول محور شخصیت والتر است که رفته رفته در حال تبدیل شدن به مردی روانی است که مشکلاتش به حدی به او فشار آورده که تنها همدم اش عروسک2ی بی جان است. سگ آبی روایت بسیار خوبی دارد و در 30 دقیقه اول فیلم کاراکترهایش را به خوبی به تماشاگر معرفی می کند اما با اینکه روایت داستان در سگ آبی نقطه قوت فیلم به حساب می آید اما متاسفانه بعد از معرفی شخصیت ها مشکلات فیلمنامه خودش را نشان می دهد. فیلم از زمانی که شروع می شود این نکته را به ما اعلام می کند که والتر در حال افسرده شدن است اما هیچ وقت برای تماشاگر به درستی توضیح نمی دهد که والتر چرا در حال افسرده شدن است؟ یا چرا در زمانی که همه چیز بر وفق مراد است، او باید افسرده باشد؟! پزشکان بر این عقیده هستند که دلایل افسردگی به صورت کامل کشف نشده است اما گزینه های زیر می تواند دلائل اغلب افسردگی ها را تشکیل دهد 1- وراثت 2- ساختار بیوشیمیایی بدن 3- ساختار روان شناختی 4- حوادث زندگی پراسترس 5- نوسان میزان هورمون ها 6- عوامل دیگر مانند بیماری ها و درمان های خاص. اما موردِ والتر بلکِ هیچکدام از این گزینه ها را شامل نمی شود؛ بنابراین محتمل ترین دلیل افسردگی والتر بلک را می توان در گزینه شش که " چون کارگردان گفته " است قرار دهیم و از خیرش بگذریم. سگ آبی چهارمین تجربه کارگردانی جودی فاستر بعد از فیلم خانه برای روزهای شکرگزاری به حساب می آید. نکته جالب درباره فاستر این است که فاصله زمانی بین کارگردانی دو فیلم آخرش 16 سال بوده!. سگ آبی در مقایسه با خانه برای روزهای شکرگزاری که کمدی ایی بسیار معمولی بود،یک قدم به جلو برای فاستر به حساب می آید. در سگ آبی، فاستر موفق شده علی رغم ضعف فیلمنامه، داستانش را به خوبی برای تماشاگر روایت کند؛ بالاخص در 30 دقیقه پایانی که تماشاگر متوجه نکاتی درباره والتر و زندگی اش می شود .اما انتقاداتی هم بر کارگردانی فاستر وارد است و آن تاکیدِ فاستر بر پررنگ کردن بخشهایی از فیلم و کمتر اهمیت دادن به قسمتهای دیگر، باعث شده تا سگ آبی فیلم یکدستی نباشد. شما در پرداخت سکانس های مربوط به والتر و عروسکش، وسواسی مشاهده خواهید کرد که جایش در سکانس های خانواده والتر خالی است. در کل فاستر خیلی سعی کرده تا به مقوله افسردگی به صورت کامل بپردازد اما کم بودن تجربه کارگردانی سبب شده تا فیلمش یکدست نباشد و در لحظه ایی بد و در لحظه ایی عالی باشد!. مل گیبسون در سگ آبی بازی خوب و روانی انجام داده است. سکانس هایی که والتر با عروسک اش صحبت می کند به زیبایی توسط گیبسون اجرا شده. اما سابقه گیبسون در چند سال اخیر سبب شده تا نتوان او را به عنوان یک افسرده قبول کرد. گیبسون از جمله سینماگرانی است که سرش درد می کند برای جنجال و حاشیه ساختن به سبک خودش و شخصیت منزوی او در سگ آبی حداقل در کَتِ من یکی نمی رود. جودی فاستر اما مثل همیشه قبراق و سرحال است. فاستر بازی بسیار خوبی در سگ آبی از خودش به نمایش گذاشته است. برای پی بردن به این نکته کافی است به سکانس صرف ناهار دو نفره بین او و گیبسون در فیلم نگاه کنید تا متوجه فرق فاستر با دیگر بازیگران فیلم شوید. سگ آبی فیلم کوچک و جمع و جوری است که می تواند تا مدتی ذهن شما را درگیر کند. فیلم موضوع مهمی را مطرح می کند اما توانایی این را ندارد که آن را به خوبی موشکافی کند. واقعیتی را هم باید عرض کنم و آن اینکه من به جودی فاسترِ کارگردان را علاقه ایی ندارم و ترجیح می دهم او را جلوی دوربین ببینم تا پشت آن. منتقد : میثم کریمی
