نگاهی به رمان «روزگار تفنگ» اثر حبیب خدادادزاده بخش کتاب وکتاب خوانی تبیان هجوم بیگانگان به خاک ایرانزمین در طول تاریخ بارها تکرار شده و هر بار رشادتها و دلاورمردی ایرانیان موجب مأیوس شدن دشمنان شده است. از آریو برزن تا رزمندگان دلاور ایرانی در طول دوران دفاع مقدس 8 ساله هر یک برگی زرین در تاریخ ایرانزمین است. یکی از نقاط روشن و افتخارآفرین تاریخ سرزمین ایران مقاومت مردمی در برابر هجوم بیگانگان از جمله انگلیس از ناحیه جنوب به خاک ایران بوده است که با رشادت در برابر هجوم اجنبی ایستادگی کردند و مانع نفوذ و تسلط بیگانه بر خاک ایرانی شدند. این مساله کمتر در ادبیات دستمایه خلق آثار ادبی قرار گرفته است و رمان «روزگار تفنگ» به قلم حبیب خدادادزاده این واقعه یعنی هجوم انگلیسیها به کشور را روایت کرده است. این رمان با درونمایهای تاریخی و ضداستبدادی به روایت ماجرای مقاومت مردم دزفول پرداخته است. در «روزگار تفنگ» نعمت شخصیت اصلی قصه بوده که نمادی از مقاومت مردمی اهالی دزفول در برابر هجوم بیگانگان و در این قصه انگلیسیهاست. وی که تفنگدار بوده و امنیت را در دورهای در شهر برپا میکرده پس از ازدواج تفنگ را زمین میگذارد و به کار مشغول میشود ولی با ورود نیروهای متجاوز به خاک کشور و زمانی که ناموس همشهریانش را در خطر میبیند تفنگ به دست میگیرد تا دوباره امنیت را به شهر برگرداند. شخصیت «نعمت علایی» در روزگار تفنگ، شخصیتی حقیقی است که یک قرن پیش با انگلیسیها و آمریکاییها جنگید و روزگاری از سردشت و شهیون تا دزفول زیر سم اسبهای او و یارانش بود که غیرتمندانه از ناموس این مردم دفاع کردند و در این راه جان دادند، به همین خاطر رمان «روزگار تفنگ» داستان یکی از سَمبلهای مبارزاتی جنوب ایران علیه بیگانگان است. «ژنرال هنری (فرمانده نظامی متجاوز) که در برابر اعتراض روستاییها طاقتش تمام شده بود، میگوید: شما بهتر است از اینجا بروید و دیگر هم اینجا سر و کلهتان پیدا نشود. به قول خودتان به مردم بگویید تعصب ناموسی نداشته باشند. باید خدا را شکر کنید که به جای ما چنگیزخان یا اسکندر اینجا نیستند». رمان «روزگار تفنگ» اولین اثر بلند خدادادزاده است و در آن با متنی روان و بدون اطوارهای فرمالیستی روبهرو هستیم و خواننده میتواند در کمترین زمان ممکن «روزگار تفنگ» را مطالعه کند. این قصه داستان اصلی «روزگار تفنگ» است اما در کنار این داستان، قصههای فرعی نیز برای ایجاد کشش و جذابیت روایت میشود تا خواننده به ادامه داستان ترغیب شود. خیانتهای دشمن در طول تاریخ این سرزمین یکی از مباحث پندآموز برای نسلهاست و در این کتاب نیز خواننده شاهد این نکته است. برای مثال خرید گندم در فصل برداشت به چندین برابر قیمت و سپس سوزاندن آنها با هدف تحمیل گرسنگی بر مردم بومی دزفول و در نتیجه شکستن مقاومت مردمی آنها یکی از انواع فشارهای اقتصادی بر مردم است. رمان «روزگار تفنگ» اولین اثر بلند خدادادزاده است و در آن با متنی روان و بدون اطوارهای فرمالیستی روبهرو هستیم و خواننده میتواند در کمترین زمان ممکن «روزگار تفنگ» را مطالعه کند. نکتهای که خواننده در این رمان با آن روبهرو است استفاده نویسنده از اصطلاحات محلی است. این اصطلاحات از آنجا که نویسنده خود اهل دزفول است در متن دیده میشود اما این نکته، مورد توجه ناشر نبوده که اصطلاحات محلی بدون اینکه توضیحی در پاورقی یا انتهای کتاب برای خوانندهای که نسبت به این اصطلاحات محلی بیاطلاع است بیاید، گنگ و مبهم خواهد بود. در بخشی از این رمان میخوانیم: «زن چت شده؟ نمیتوانم بدبختی مردم را ببینم! حالا روزگار تفنگ است، اگر تفنگ را دوست دارم برای این است که دردی از مردم را دوا کنم. فردا وقتی همهمان مُردیم، وقتی داستانمان را گفتند، میخواهی هوشنگ سرش را پایین بیندازد یا سرش را بالا بگیرد و بگوید من پسر نعمت هستم؟» رمان «روزگار تفنگ» علاوه بر اینکه توانسته بود برنده جایزه رمان اول ماندگار شود در آخرین دوره جایزه قلم زرین نیز در بخش رمان بهعنوان یکی از کاندیداهای نهایی این جایزه شناخته شده بود که نشان از اهمیت این رمان دارد. رمان «روزگار تفنگ» اثر حبیب خدادادزاده از سوی نشر آموت در 272 صفحه و شمارگان یکهزار نسخه با قیمت 15 هزار تومان منتشر شده است.