محمد محمودی نورآبادی در رمان «خنده زار» داستان خود را به دور از نگاه های معمول در داستان های انقلاب و خارج از فضای شهری رایج در این نوع قصه ها نوشته است. در واقع نویسنده كوشیده است تبعات وقوع انقلاب اسلامی را در یك محیط روستایی و در واقع در یك ایل به منزله نمونه یكی از روستاهای انقلاب اسلامی نشان دهد. بخش کتاب وکتاب خوانی تبیان «خنده زار» تلاشی است برای به تصویر كشیدن جریان فعالیتهای انقلابی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در فضاهای روستایی و عشایری. این جمله شاید بهترین توصیفی باشد كه می توانیم درباره آخرین اثر محمد محمودی نور آبادی به زبان آوریم. كتاب «خنده زار» چاپ اول خود را در آذرماه 1393 تجربه كرد و اكنون به جمع 8 اثر نهایی بخش داستان سیزدهمین جایزه «قلم زرین» راه یافته است. جایزه ای كه هر ساله همزمان با 14 تیرماه و مصادف با روز قلم از سوی انجمن قلم ایران برگزار میشود. این جایزه دارای پنج بخش نقد و پژوهش ادبی، داستان بزرگسال، شعر بزرگسال، داستان كودك و نوجوان و شعر كودك و نوجوان است. كتاب هایی كه در این دوره مورد داوری قرار گرفته اند برای اولین بار در سال 1393 منتشر شده است. محمد محمودی نورآبادی در رمان «خنده زار» داستان خود را به دور از نگاه های معمول در داستان های انقلاب و خارج از فضای شهری رایج در این نوع قصه ها نوشته است. در واقع نویسنده كوشیده است تبعات وقوع انقلاب اسلامی را در یك محیط روستایی و در واقع در یك ایل به منزله نمونه یكی از روستاهای انقلاب اسلامی نشان دهد. وقایع و رویدادهای رمان «خندهزار» در روستایی به نام «زارستان» واقع در استان فارس اتفاق میافتد و مخاطبان رمان شاهد مبارزات مردم روستا با ژاندارمهای رژیم شاه خواهند بود. «زارستان» در «خندهزار» در واقع نماد ایران است و شخصیتهای درگیر انقلاب نیز در همین روستا به سر میبرند. ظلم رئیس پاسگاه، كدخدا و ... نمادی از ظلم شاه و حكومت به مردم روستا است. راوی این داستان، پسری 8 ساله به نام عیسی است. در این رمان همچنین شخصیتی به نام «رستم» به عنوان نماد ملیت و «رضا» به عنوان نماینده مذهب حضور دارند. اتفاقی كه شاید در این گونه داستانی كمنظیر باشد، نقش فرهنگیان و معلمان در بیداری مردم روستا است كه در میان روستاییان به روشنگری و اطلاعرسانی میپردازند كه نمود بارزی در «خندهزار» دارد. نكته مهم درباره كتاب «خنده زار» نگاه ویژه نویسنده آن به بخش هایی از جامعه است كه در بررسی تاریخ و وقایع انقلاب اسلامی كمتر مورد تورق قرار گرفته اند. در بخشی از كتاب می خوانیم: «زن و مرد دوتایی نمازشان را خواندند. درست زمانی كه ایستاده بودند به نماز، عیسی یاد حرفهای دوست عموی خود افتاده بود كه راجع به عكسهای زیر تخت با پدرش حرف زده بود. آرام زیر تخت را نگاه كرد. فقط یك تكه مقوا بود كه وقتی آن را بیرون كشید و نگاه كرد، تصویر كفشی چرمی روی آن بود؛ تصویری كه ذهن عیسی را به كفشهای كدخدا میكشاند. عیسی زیر بقیه تختها را هم نگاه كرد. چیزی پیدا نكرد.» در «خنده زار» مولفه های داستان به خوبی و درستی تبیین می شود و در عین حال شرایط سخت مبارزان در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در شهرهای كوچك توضیح داده می شود. شخصیت عیسی در طول داستان و در جریان مبارزه به تدریج رشد می كند و در پایان به اوج می رسد. نكته مهم درباره كتاب «خنده زار» نگاه ویژه نویسنده آن به بخش هایی از جامعه است كه در بررسی تاریخ و وقایع انقلاب اسلامی كمتر مورد تورق قرار گرفته اند محمودی نورآبادی درباره این كتاب می گوید: «عمده داستانهای انقلاب در حال و هوای فضای شهری به سر میبرند و به مبارزات ایلات، عشایر و روستاییان چندان پرداخته نشده است. من در خندهزار تلاش كردهام تحولات انقلاب را از روستا و محیط روستایی پیگیری كنم... احساسم این بود كه ژانر ادبیات انقلاب مغفول و مظلوم مانده، مخصوصاً در بحث مبارزات ایل، عشایر و روستا. عمده آثاری كه در این فضا به نگارش در آمدهاند به مبارزات مردم شهر میپرداختند و لذا من داستانم را با محوریت ایل، روستا و عشایر نوشتم... ما در این رمان مبارزات مردم روستا را با ژاندارمهای رژیم شاه می بینیم. همچنین كدخدایی كه به نوعی برآمده از این رژیم شاه است و در روستا نقشآفرینی میكند. راوی داستان شخصی به نام عیسی است و از نگاه این نوجوان است كه به روستا و مبارزات آن ها نظر میكنیم... در این رمان شخصیتی به نام ننه جواهر نیز حضور دارد كه نقش بسیار پخته و كارایی در درون داستان دارد.» محمد محمودینورآبادی متولد 1349 روستای مهرنجان شهرستان ممسنی در استان فارس است. وی در پاییز سال 65 از مدرسه به جبهه رفت تا در دسته یك از گروهان دوم گردان حضرت فاطمه(س) به عنوان نارنجكانداز دسته، ایفای وظیفه كند. بعد از آن هم در عملیات كربلای 4 و 5 شركت كرد. محمودی نورآبادی از سال 1370 به طور جدی وارد عرصه نوشتن شد. از او تاكنون حدود 20 اثر به چاپ رسیده است كه «سرریزون»،«رُنج»، «شام برفی»، «كاش چشمهایش دروغ گفته باشد»، «نبرد هسجان» و «كمانی اورامان» بخشی از این آثار را تشكیل می دهند.