سرسخت و کم بخت

شروع موضوع توسط Nazanin ‏3/9/15 در انجمن داستانک و داستان نویسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    «سرسخت، کم بخت» دو داستان کوتاه از نویسنده ژاپنی بنانا یوشیموتو است که محوریت هر دو داستان مواجهه را مرگ و احساساتی است که برای انسان رخ می دهد.
    فاطمه شفیعی -بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
    e31d2fae77e80fce8d5f17d8a30fec79.jpg


    سرسخت، کم بخت. بنانا یوشیموتو. ترجمه : البرز قریب. انتشارات حرفه هنرمند. چاپ اول. تهران: 1390. 1100 نسخه.125صفحه. قیمت: 5500تومان.

    « آرزو می کردم صبح زودتر از راه برسد. دوست داشتم با اشعه براق خورشید صبح حمام آفتاب بگیرم تا همه چیز پاک شود. می خواستم غرق در نور شوم، مثل حالا که غرق در آبم. »
    سرسخت، کم بخت در واقع دو داستان کوتاه است. راوی داستان سرسخت زنی است که به تنهایی سفر می کند اما در بین راه با اتفاقات غریب و جادویی رو به رو می شود تا اینکه به ناگهان متوجه می شود در سالروز مرگ دوستش شیزورو است و این اتفاقات با این واقعه ارتباط دارد. او دوست خود را در خواب می بیند اما هنگامی که بیدار می شود نیز وی با او همراه می شود و در می یابد نه تنها در لحظه جادویی خاصی قرار دارد بلکه در مکانی اهریمنی است، موجود اهریمنی که باعث و بانی اتفاقات عجیب در زندگی اش شده و رخدادهای نادر را رقم می زند. راوی در ابتدا وارد معبدی می شود و در آنجا سنگ های تخم مرغی عجیبی می بیند که بعدا در رستورانی بین راهی نیز آنها را پیدا می کند و وقتی به هتل می رسد متوجه می شود آن رستوران آتش گرفته است. از این رخداد پی می برد احتمالا باید موجود اهریمنی که باعث و بانی این رخدادهاست، در نزدکی آن معبد خاک شده باشد.
    شیزورو یکی از دوستان صمیمی راوی، زمانی در یک جاده کوهستانی مسیرش را از وی جدا می کند و برای همیشه می رود. شیزورو بر اثر آتش سوزی خانه اش می میرد و حالا در سالروز مرگ شیزورو، راوی با اتفاقات و در عین حال خاطرات عجیبی رو به رو می شود.
    در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: وقتی راوی داستان می فهمد سالمرگ دوست اش است به ناگاه یک سری اتفاقات عجیب رخ می دهد.
    با این اتفاقات است که روای به گذشته می رود و سری به دوست مرده اش می زند. دوستی که الان زنده رو به روی او ایستاده و با وی سخن می گوید.
    داستان دوم کتاب کم بخت نام دارد. این داستان نیز با مرگ در ارتباط است. روای در داستان کم بخت مراقب خواهر بزرگتر خود است که در حال مرگ است. در این داستان نویسنده نگاهی ماهرانه و ظریف به رابطه دو خواهر می اندازد.

    یوشیموتو فارغ از جغرافیای داستان هایش، که در ژاپن می گذرند، خاستگاه شرقی خود را به وضوح در آثارش نمایان می کند. ترکیبی از فضای غبار آلود و مرموز شرقی و زندگی امروزی کلانشهری. در عین حال جریان پیش برنده داستان چیزی فراتر از شخصیت و حالات درونی صرف است.

    یوشیموتو فارغ از جغرافیای داستان هایش، که در ژاپن می گذرند، خاستگاه شرقی خود را به وضوح در آثارش نمایان می کند. ترکیبی از فضای غبار آلود و مرموز شرقی و زندگی امروزی کلانشهری. در عین حال جریان پیش برنده داستان چیزی فراتر از شخصیت و حالات درونی صرف است. در مواجهه با موقعیت های عجیب، روابط نامتعارف و پدیده های نادر، در هر انسان معمولی که شخصیت های این داستان هم از آن جدا نیستند، حالات و واکنش هایی خاص پدید می آید. موقعیت محوری ای که یوشیموتو در آن راویان هر دو داستانش را به چالش می کشد، مواجهه با مرگ است. در هر دو داستان بیشتر به احساسات و واکنش های انسان به مرگ پرداخته شده است تا خود مرگ. به قول خود نویسنده: نه خود مرگ بلکه غرق شدن در این عواطف است که غم انگیز است.

    بنانا یوشیموتو از نویسندگان معروف ژاپن است. پدر او نیز از شاعران و نویسندگان ژاپنی است. او نویسنده کتاب های آشپزخانه، ان پی، مارمولک، آرمیتا، به خواب رفته و خداحافظ تسوگومی است.
    رمان های او تاثیر ماندگار و خلسه آور دارند. غم، حسرت گذشته، گذر اندوه بار عمر عناصر کلیدی زیبایی شناسی ژاپنی و همینطور موضوع داستان های یوشیموتو هستند.
    او در مجموع 12 رمان و چندین مجموعه مقاله منتشر کرده که در کشورهای مختلفی ترجمه و منتشر شده اند. او در آثارش از موضوعاتی چون عشق و دوستی و آرامش خانه و داشتن خانواده می نویسد و تاثیر جدایی ها و شکست ها را بر روح آدمی بررسی می کند.

    این نویسنده ژاپنی با اثری به نام «دریاچه» توانست در کنار محمود دولت آبادی و هاروکی موراکامی در فهرست 12 نفره نامزدهای جایزه «بوکر» آسیایی قرار بگیرد. همچنین وی نخستین نویسنده ژاپنی است که توانست با ارسال اثری به جایزه ادبی «كاپری» ایتالیا از سوی هیات داوران این جشنواره به عنوان نویسنده برتر شناخته شود.