برف گرم

شروع موضوع توسط Nazanin ‏3/9/15 در انجمن داستانک و داستان نویسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    بچه برفی» رمان جذابی است از تلاش یک زوج تنها تا امید را در بستر طبیعت سرد و خشن آلاسکا در دل های خود زنده کنند و گرمای حیات را به درون روح و زندگی خود بکشانند .


    d18d00ba0488e50082e73ebfd7ad2860.gif


    بچه برفی . ایووین آیوی. مترجم: سید مصطفی رضیی. انتشارات مروارید. چاپ اول. تهران: 1392. 1100 نسخه. 435صفحه. قیمت: 17600تومان.



    «مبیل می دانست سکوت خواهد بود. بعد از تمام این داستان ها، نکته همین بود. خبری از زمزمه و شیون نوزادی در کار نبود. بچه های همسایه نبودند تا دوان دوان و خروشان از راه ورودی خانه پایین بدوند. خبری از رد پاهای کوچولوی کثیف روی پلکان نبود که نسل ها آن را ساییده باشند، یا حتی خبری از تلق و تلوق اسباب های بازی پراکنده بر کف آشپزخانه. همین صداها بیانگر شکست او بودند و افسون هایی که همه را پشت سر گذاشته بود و در این سرزمین، سکوت بود. او خیال کرده بود سکوت حیات وحش آلاسکا صلح بار خواهد بود.»[1]

    ایووین آیوی در کتاب بچه برفی فضای سرد، طبیعت وحشی، چشم اندازهای پوشیده از برف آلاسکا را به درخشندگی بلورهای یخ و شفافت و ظرافت دانه های برف به تصویر می کشد. وی از این فضای سرد و یخ زده بهره می جوید تا داستانی گرم و دلپسند بیافریند.

    بچه برفی در این طبیعت خشن و پوشیده از یخ و برف داستانی از امید و گرمای عشق و زندگی است و همین تضاد و کشمکشی که شخصیت های داستان در مواجهه با محیط بیرون در مقایسه با نیازهای قلبی خود احساس می کنند ، آنها را وا می دارد تا برای گرم کردن زندگی خود دست از همان نیرویی که در محیط پیرامونشان به وفور دیده می شود و درست بر ضد آنها عمل می کند کمک بگیرند. آنها از برف های یخ و سرد و سپید و بی روح زندگی شان بچه ای می سازند تا قلب هایشان را گرم و پر امید کند.

    آیوی با زبانی ساده وضع انسان هایی را که در محیط سخت آلاسکا زندگی می کنند توصیف می کند و شب های طولانی آن منطقه به نویسنده این امکان را می دهد که به خوبی بتواند ترس و آرامش را در کنار هم به مخاطب منتقل کند.

    این رمان بر اساس افسانه ای قدیمی روسی نوشته شده و وقایع آن در دهه بیست میلادی می گذرد. این داستان ماجرای زوج میان سالی را روایت می کند که رابطه سردی با هم دارند و مثل دو غریبه با هم رفتار می کنند. آنها یک بار بچه دار شده اند اما بچه آنها سقط شده و دیگر امکان بچه دار شدن ندارند. جک و میبل تصمیم میگرند دور از اجتماع و دیگران به منطقه ای غریب و ناآشنا بروند و زندگی جدیدی را آغاز کنند. مییل بسیار افسرده است و می خواهد خودکشی کند. کشاورزی می کند جک خودش را مشغول کشاورزی می کند اما در زمین سفت و سخت و برف آلاسکا موفقیت چندانی به دست نمی آورد. اما معجزه ای رخ می دهد. در یک شب برفی آنها بیرون خانه آدم برفی کوچکی به شکل یک دختر درست می کنند. صبح روز بعد دختر برفی آب می شود اما شال و کلاهی که بر سر و گردنش بود نیز ناپدید شده و رد پاهای کوچکی هم آن دور و برها دیده می شود.

    مبیل داستانی را به یاد می آورد از بچه ای برفی که روزی ساخته می شود و ناپدید می شود. مبیل تلاش می کند با به یاد آوردن این داستان که از پدرش شنیده است، وضعیت موجود را با آن مقایسه کند. این داستان قدیمی اشاره به یک باور قدیمی اروپایی / امریکایی است که می گوید: فیری‌ها (پریان) بچه‌های انسان‌ها را برداشته و نوزاد خود را به جای آن می‌گذاشتند تا انسان‌ها بچه‌شان را بزرگ کنند. هیچ‌وقت کسی نمی‌فهمید چه بلایی سر بچه انسان‌ها آمده است. این باور گسترده در ادبیات فولکلوریک غرب منعکس شده است و تا به امروز هم رسیده است.

    امید در دل این زن و شوهر زنده می شود و آنها باور می کنند بچه برف ای دارند که جایی از دنیا زنده است و نفس می کشد. آنها بچه برفی را با تمام مهربانی قلب هایشان بزرگ می کنند. بچه ای که هیچ گاه نمی تواند کودک واقعی آنها باشد. رمان بچه برفی شامل 54 فصل است و یک موخره در پایان کتاب ضمیمه آن شده است.

    منتقدان درباره این کتاب می نویسند: بچه برفی جادویی است. صفحه به صفحه لبریز سرمای زمستان و زیبایی حیات وحش مرزهای آلاسکا شده. ایووین آیوی شکوه دانه های برف را با زیبایی تمام در خطوط خود به توصیف نشسته است. حکایتی مفتون کننده از تنهایی، امیدواری و عشق.
    در پشت جلد کتاب آمده است :
    جک و میبل همه‌ چیز را رها کرده‌ اند تا در خانه‌ ای چوبی در یک مزرعه، بر مرز حیات ‌وحش آلاسکا، زندگی جدیدی شروع کنند. همه‌ چیز ظاهراً خوب پیش رفته است تا زمانی ‌که روزها کوتاه ‌تر می ‌شوند، جک هنوز نتوانسته زمین کشاورزی‌ اش را آماده کند و میبل دیگر نمی‌تواند اندوه سالیان گذشته را فراموش شده باقی بگذارد؛ اندوه کودکی که از دنیا رفت و اندوه ناتوانی بچه ‌دار شدن که برای همیشه باقی ماند...

    نام ایووین آیوی از نام یکی از شخصیت‌های رمان «ارباب حلقه‌ها» نوشته‌ جی. آر. آر. تالکین گرفته شده است. وی هم ‌اکنون یک کتاب ‌فروشی مستقل در پالمِر را اداره می‌کند. پیش از این روزنامه‌نگار بود و جوایز مختلفی برای نوشته‌ هایش دریافت کرده بود. داستان‌ های کوتاه وی قبلاً منتشر شده بودند اما «بچه‌ برفی» اولین رمان او است. آیوی همراه همسر و دو فرزندش در آلاسکا زندگی می ‌کند.

    این کتاب نثری جذاب دارد و یکی از پر فروش ترین ها در ژانر ادبیات داستانی در یکی دو سال گذشته است. این کتاب برگزیده وب سایت آمازون در سال 2012 است. منتقدان درباره این کتاب می نویسند: بچه برفی جادویی است. صفحه به صفحه لبریز سرمای زمستان و زیبایی حیات وحش مرزهای آلاسکا شده. ایووین آیوی شکوه دانه های برف را با زیبایی تمام در خطوط خود به توصیف نشسته است. حکایتی مفتون کننده از تنهایی، امیدواری و عشق.

    هفته نامه تایم درباره این رمان می نویسد: رئالیسم جادویی آیوی متفاوت از دیگر نوشته‌هاست، باید توانایی او در هدایت روند روایت داستانی‌اش را درنظر داشت،‌ همچنین وی نثری به شفافی بلورهای برف، توصیف حیرت‌انگیز منظره‌های یخ‌بسته‌ی حیات‌وحش و رنج‌های گوناگون ساکنین نخستین این مناطق را ارائه می‌دهد. منظره‌های او از آلاسکا لبریز از زیبایی خیره‌کننده و خشونتی طبیعی هستند، درست مانند حکایت‌های جن و پری. این رمان می‌تواند قلب‌های بسیاری را مفتون خود بسازد.

    « اینجا نوامبر بود، و او را می ترساند چون می دانست نوامبر چه همراه خود خواهد آورد. سرما مانند مرگ به دره چنگ می انداخت، باد یخ بسته از شکاف های بین الوارهای کلبه به درون می وزید. اما بیشتر از همه، تاریکی بود. تاریکی آنچنان کامل می شد که حتی ساعت های آغشته به نور پریده نیز خفه بود.»[2]

    پی نوشت:

    [1] صفحه 1 کتاب

    [2] صفحه 9 کتاب