تاريخ : شوهر کمونیست من

شروع موضوع توسط Nazanin ‏3/9/15 در انجمن داستانک و داستان نویسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    شوهر کمونیست من» رمانی سیاسی است که بی ارتباط با وقایع کودتای 28 مرداد در ایران نیست و از این نظر می تواند دیدگاه تازه ای درباره وقایع رخداده در ایران و برنامه ریزی های امریکا در ماجراهای رخ داده نمایش دهد.


    6a1b984eb5754c90364f5aa727e85094.jpg


    شوهر کمونیست من . فیلیپ راث. مترجم: فریدون مجلسی. انتشارات نیلوفر. چاپ اول. تهران: 1392. 1100 نسخه.242صفحه. قیمت: 18500تومان
    .

    « تحقیر انباشته شده، کلید قضیه این بود. این جور نبود که انگار کتابی به سویش پرتاب شده باشد.آن کتاب بمبی بود که به سویش پرت شده بود. میدانی مک کارتی روی فهرست خودش که وجود خارجی نداشت می توانست دویست یا سیصد یا چهارصد کمونیست داشته باشد»[1]

    شوهر کمونیست من بالاترین شمارگان فروش کتاب را کسب کرده است. این اثر سیاسی رخدادهای فاشیستی تصفیه بزرگ فعالیت های ضد امریکایی کنگره امریکا در نیمه قرن بیستم مطرح می کند. و نشان می دهد که چگونه اخلاق مدارهای محافظه کار انه در آن حرکت فاشیستی که به رهبری کسانی مانند مک کارتی و ریچارد نیکسون انجام شد، بهانه ای بر سرکوبگری گسترده ای با کمونیسم و عناصر نفوذی آن در میان محافل روشنفکری و هنری امریکا شد. تزلزل و هراسی که البته برای انواع قربانیان تصفیه های کور و انتقام جویانه و اغلب فرصت طلبانه قابل لمس تر است.

    نخستین برخورد و تماس قهرمان داستان با چپ گرایی و کمونیسم طی دو سال اقامت او در جنوب ایران به عنوان گروهبان ارتش امریکا و مامور باراندازی کشتی های امریکایی که مهمات و کمک های نظامی امریکا را برای ارسال به شوروی و تقویت محو شرق در خرمشهر و بوشهر تخلیه می کرده اند، رخ می دهد. و نیز در جذابیت های تبلیغاتی کمونیستی میان خصوصیات اشخاص و نوع ادبیات آن تبلیغات ، شباهت هایی با آنچه در همان زمان در ایران می گذشت به چشم می خورد.

    نوع هراس و تعقیب و پاکسازی های سال های اولیه دهه 1950 در امریکا شباهت بسیار با تعیقب و هراسی دارد که پس از واقعه کودتای 28 مرداد نسبت به عناصر مشابه در ایران رخ داد. از این نظر این رمان رمانی بسیار سیاسی و جذاب است و دیدگاه تازه تری نسبت به وقایع رخ داده در ایران ارائه می دهد.
    نوع هراس و تعقیب و پاکسازی های سال های اولیه دهه 1950 در امریکا شباهت بسیار با تعیقب و هراسی دارد که پس از واقعه کودتای 28 مرداد نسبت به عناصر مشابه در ایران رخ داد. از این نظر این رمان رمانی بسیار سیاسی و جذاب است و دیدگاه تازه تری نسبت به وقایع رخ داده در ایران ارائه می دهد. این رمان همچنین در واکنش به کتاب خاطراتی است که همسر دوم فیلیپ راث کلر بلوم بازیگر انگلیسی نوشت و در آن فیلیپ راث را زن ستیز معرفی کرد . در این رمان راث درباره زنی صحبت به میان می آورد که با نوشتن خاطراتش زندگی همسرش را به باد می دهد.

    فیلیپ راث در نیوجرسی امریکا به دنیا آمد. وی در سال 1955 به ارتش پیوست اما پس از آسیب در طول دوره آموزش از ارتش انصراف داد و به ادامه تحصیلاتش در زمینه ادبیات ادامه داد. وی دوبار ازدواج کرد و هر دو بار ازدواجش به طلاق منجر شد. وی در داستان هایش از زن اولش بسیار الهام گرفته و در ادبیاتش هر جا زنی توصیف می شود نشانه های وی را دارد . همسر اول راث بعد از جدایی در یک تصادف می میرد. همسر دوم وی کلر بولوم بازیگر انگلیسی بود که بعد از جدایی در کتاب خاطراتش « ترک یک خانه عروسک» وی را زن ستیزی معرفی کرد که دخترش را از خانه بیرون کرده است. نخستین مجموعه داستان وی «بدرود کلمبوس» نام دارد که برنده جایزه ملی کتاب شد و وی را یکی از نویسندگان مطرح ادبیات امریکا کرد. وی اکنون یکی از مشهورترین نویسندگان زنده امریکا است که هر سال نام وی به عنوان نامزد جایزه نوبل معرفی می شود. نگاه وی به جهان نگاهی پوچ گرایانه است. انسان در نگاه وی موجودی است که ماشین پر صدای تاریخ را جویده و تف کرده است.مخصوصا نگاه تلخ و بدبینانه وی به زندگی امریکایی است. از دیگر کارهای فیلیپ راث می توان به «شبح»، «رها»، «هنگامی که او خوب بود»، «باند ما»، «زندگی من به عنوان یک انسان»، « خشم»، «رئیس جمهور ما»، «زنگار بشر»و« یکی مثل همه» اشاره کرد. وی جوایز متعددی نیز در کارنامه خود دارد از جمله:. جایزه پولیتزر، جایزه کافکا، جایزه من بوکر و جایزه ملی کتاب آمریکا.

    «در حدود نیمه شب به خانه بر می گردد و هیچ کاری نمی کند. ... . در بامداد با همسر تازه و با آن دختر خوانده تازه سر میز صبحانه می نشیند و توضیح می دهد که با یکدیگر با دوستی و هماهنگی زندگی خواهند کرد و برای این کار باید احترام یکدیگر را رعایت کنند.»[2]

    پی نوشت:

    [1] صفحه 372کتاب

    [2] صفحه 150