غربت زدگان

شروع موضوع توسط Nazanin ‏3/9/15 در انجمن داستانک و داستان نویسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    «سرزمین گم شدگان» آوارگی مردمی را حکایت می کند که به خاطر جنگ های پی در پی و آوارگی های بی سرانجام و پایان ناپذیر جهانی آشوب زده و سرگشته ای را تجربه می کنند.


    3907ec6488abeb90d271e35f7b722f82.jpg


    سرزمین گم شدگان.الیاس خوری.مترجم: رضا عامری. انتشارات افراز.چاپ اول. تهران1392:.1100 نسخه.128صفحه.قیمت: 5900 تومان.


    «فیصل گفت: چهره هاشان را نمی دیدم. فیصل چهره شان را یادش نیست اما اجساد را به یاد می آورد. گفت: جسدها سنگین بودند. پیکر خواهر کوچکش که هفت سال داشته، در خاطرش هست و این که خشک و مثل هیزم سفت بوده. فیصل می گوید بعد از ساعت ها که شاید خوابش برده بوده یا به خاطر اصابت گلوله بیهوش شده بوده، از آن جا فرار کرده.»[1]

    موضوع داستان
    حکایت حکات سرگشتگی است. حکایت کوچ است، حکایت سرگردانی و گم شدن است. حکایت بی خانمانی است و رنج انسان هایی است که همیشه خانه به دوش از جایی به جای دیگر می روند و با تلخ ترین وقایع رو به رو می شوند. حکایتشان حکایت مرگ است. رمان نیز با مرگ آغاز می شود با مرگ ادامه می یابد و به مرگ نیز ختم می شود. روایت های انسان هایی که داستانشان یکی است اما هر کدام داستانی ویژه دارد و راوی مدام از این روایت به روایت دیگر و از داستان این شخص به شخصی دیگر در رفت و آمد است.

    «گفت حکایت مریم ها مثل همان حکایت اسکندر است. اسکندر دنبال مریم خودش می گشت تا کار بزرگ خود را انجام دهد. قانا را به یاد آورد. مادرش در قانا بود و همو بود که باعث شد اولین شگفتی خود را خلق کند. در برابر قبر العازار، مریم دیگری شده بود و در رستاخیز، مجموع همه مریم ها. اسکندر به دنبال شگفتی خودش بود، دنبال مریم اش که نمک را فراموش کرد و رفت. او می خواست نمکی را که بحرالمیت و جهان را غرق کرده بود دوباره به جهان بازگرداند»

    حکایت حکات سرگشتگی است. حکایت کوچ است، حکایت سرگردانی و گم شدن است. حکایت بی خانمانی است و رنج انسان هایی است که همیشه خانه به دوش از جایی به جای دیگر می روند و با تلخ ترین وقایع رو به رو می شوند. حکایتشان حکایت مرگ است.

    سرزمین گم شدگان داستان فلسطینیانی است که تنهایی، غربت و گم شدگی سرنوشت محتومشان شده است. مردم صبرا و شتیلا مردمانی خانه به دوش که کاشانه شان ویران شده و جوانانشان به خون غرقه شده اند و فرجامی جز مرگ و آوارگی در انتظارشان نیست.
    پرداخت داستان

    در این رمان تصاویری از جنگ و کشت و کشتار و آوارگی ناشی از آن ارائه می شود. شخصیتی به نام فیصل کشته شدگان را به یاد نمی آورد اما اجسادی را که روی هم تلنبار شده اند یک لحظه از خاطر نمی برد.

    داستان از شخصیتی به نام مریم آغاز می شود که خودش نمادی از همه زنان و مردانی است که در این رمان حکایتشان را می خوانیم.نویسنده از مریم به مریم ها و از او به شخصیت های دیگر هدایت می شود و دوباره به مریم بر می گردد و در این شکل حکایت ها در هم تداخل پیدا می کند و حوادث گویی همزمان می شوند. آشوب و روایت های جنگ و تکه تکه شدن آدم ها با نوع روایت تکه تکه و آشوب زده و شاعرانه نویسنده، واقعیت تلخ جهان متکثر آدم های داستان را به نمایش در می آورد.

    درباره نویسنده
    الیاس خوری نویسنده و تحلیلگر معاصرلبنانی است که تحصیلات اش را در دانشگاه های بیروت و امریکا گذارنده و اکثر رمان هایش به زبان فرانسه، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، سوئدی، نروژی و هلندی است. وی اکنون سردبیر بخش ادبی مجله النهار است. از کتاب های دیگر او می توان به رمان «کوه کوچک»،« سفر گاندی کوچک»، «دروازه خورشید» و «یالو» اشاره کرد. او نگاهی مدرنیسیتی به ادبیات دارد. منتقدان درباره سبک نوشتاری وی گفته اند: خوری سعی می کند تا صیغه ای تالیفی از تصاویری تکه تکه شده به وجود بیاورد و به این معنا که روایت او از حکایت های متداخل و روایت هایی که بر روی هم چفت شده اند به وجود می آید. این سبک به نوعی مدور کردن زمان است و انگار شخصیت هایش دور مصیبت مشترک خود حلقه زده و ماجرای یکسانی را حکایت می کنند.

    پی نوشت:

    [1]صفحه 98 کتاب