این داستان بلند رمانی عاطفی و احساسی است. نویسنده انگلیسی این کتاب را تاریخ نویس می دانند چون اغلب کتاب هایش را درباره ملکه های انگلیس نوشته است. ملکه اسیر. آلیسون ویر.مترجم: طاهره صدیقیان.نشرکتابسرای تندیس.چاپ دوم. تهران1391..1000 نسخه.631 صفحه. 21000 تومان. «ملکه النور همچنان که با شکوه و وقار روی اریکه چوبی حکاکی شده کنار شوهرش شاه لویی نشسته بود، در دلش دعا کرد: خداوندا خواهش می کنم نگذار خودم را لو بدهم. دربار سلطنتی فرانسه در تالار دلگیر و غار مانند قصر سیته گرد آمده بودند، قصری که نیمی از دولاسیته بر روی رودخانه سن مشرف بود و در مقابل کلیسای جامع عظیم نوتردام قرار داشت.»[1] ملکه اسیر داستانی است قرون وسطایی درباره زنی به نام النور. در این داستان با تمام جزییات یک زندگی قرون وسطایی آشنا می شوید. در سال 1152 زنی سی و سه ساله و زیبا به همراه تعداد معدودی محاف1 مثل باد به سمت سرزمینی می تازد که اکنون فرانسه نامیده می شود. او تاج و تخت دو دختر کوچکش و ازدواجی نابود شده با لویی، پادشاه فرانسه را تجربه می کند. النور تنها هدفش این است که بعد از گذشتن سختی های بسیار در آن قصر با شکوه با مردی که دوستش دارد ازدواج کند و رویای رسیدن به مرد دوک نشین و قدرتمندش را در سر می پرواند. «هنری پلانتاژنت» همان مردی است که بزرگی و قدرت و عظمتش بر سر زبان ها است و به زودی پادشاه انگلستان خواهد شد. در تمام مدتی که النور در فرانسه زندگی می کند این راز را در دل خود پنهان نگه می دارد. کتاب ملکه اسیر روایت زندگی النور، ملکه و همسر هنری دوم شاه انگلستان است. ملکه النور همراه پادشاه لویی در قصر مشرف به رودخانه سن و کلیسای جامع نوتردام زندگی می کند. او مدت چهارده سال، خود را اسیر احساس می کند. در حالی که وارث بسیاری از املاک فرانسه و مالک ثروت عظیمی است، اما به خاطر سردی رفتار پادشاه لویی همواره چشم به مردان دیگر می دوزد. او با دیدن هنری پلانتاژنت پسر هجده ساله یکی از نغمه سراهای دربار عاشق وی می شود. النور به خاطر این عشق ازدواجش را با لویی فسخ می کند و همراه عده ای به فرانسه و زادگاهش بر می گردد. هدفش این است که به قدرتش برگردد و با مردی که دوست دارد ازدواج کند. هنری پلانتاژنت مرد بزرگ و باعظمتی است که مقام پادشاهی انگلستان برایش مقدرو شده است و به زودی به سلطنت می رسد. این داستان بلند رمانی عاطفی و احساسی است. نویسنده انگلیسی این کتاب را تاریخ نویس می دانند چون اغلب کتاب هایش را درباره ملکه های انگلیس نوشته است. او با بیان شیرین از احساسات شخصیت هایش سخن می گوید. در جای جای کتاب هایش وقایع مهم تاریخی را نیز اشاره می کند و زندگی زنان دباری را به تصویر می کشد. وی پیش از این کتاب های «خائن بی گناه»، و «لیدی الیزابت» را نوشته است که هر دو کتاب رمان های تاریخی هستند. هر دو کتاب را خانم طاهره صدیقیان ترجمه کرده است. «خائن بیگناه» داستان حیرت انگیز و اندوه بار جین گری در طی یکی از دوره های حساس و سرنوشت ساز تاریخ انگلستان اتفاق می افتد. او به عنوان نوه خواهری هنری هشتم و دختر عمه ادوارد چهارم مری اول و الیزابت اول در می یابد که هرگز نمی تواند سرنوشتش را تغییر دهد. صداقت، هوش و شخصیت قوی او خواننده را از میان مسیر پر پیچ و خم سیاست های دوران قدرت تئودرو می گذراند و تا سلطنت نه روزه او و فرجام غم انگیز و تاثیر گذار آن به دنبال خود می کشاند. «لیدی الیزابت» نیز داستان زندگی ملکه الیزابت است. الیزابت در این داستان خیلی زود متوجه می شود که زندگی بزرگسالی تهدید های بسیاری در خود دارد که مجبور است برای حفظ سر و قلب خود بر آن ها فائق آید. این نویسنده تا کنون 12 رمان نوشته است که «خائن بی گناه »اولین کتابی است از او که به فارسی ترجمه و روانه بازار کتاب شد. درباره زندگی النور منابع مستند کمی وجود دارد و نویسنده برای نوشتن این کتاب تحقیقات زیادی درباره دوران قرون وسطا و زندگی زنان درباری دوره های تاریخی 1970 تا 1990 انجام داده است. ملکه اسیر را آلیسون ویر در سال 2009 [2]به رشته تحریر در آورد. این کتاب پر حجم بر اساس حقایق تاریخی است. درباره زندگی النور منابع مستند کمی وجود دارد و نویسنده برای نوشتن این کتاب تحقیقات زیادی درباره دوران قرون وسطا و زندگی زنان درباری دوره های تاریخی 1970 تا 1990 انجام داده است. فضاهای خالی تاریخی را ویر با تخیل خود پر کرده و تا حدی از یک زمان تاریخی صرف دور شده است. البته نویسنده جز جز زندگی النور را نیز به تصویر نکشیده و این تصمیم را عمدی توصیف کرده است. خود نویسنده معتقد است هدفش نشان دادن تاثیر روابط متقابل النور و هنری دوم در دوره سی و هفت ساله زندگی مشترک بوده و دادن بینشی از آن چه زندگی شان را به شکست مواجه کرد. «هنری رفتاری سرد اما مودبانه داشت، ریچارد در مقابل پدرش به طرزی آگاهانه مودب و متواضع بود و توجه زیادی به مادرش نشان می داد. جان حالتی متمردانه و بدخلق داشت. جشن های درباری در جوی متشنج و خصمانه برگزار می شد و تقلیدی احمقانه از عید تولد عیسی مسیح را به نمایش می گذاشت. هیچ کدام از این هزینه های افراطی برای نوشیدن، گوشت، ادویه خوارک های لذیذ و هدیه های گرانبها نمی توانست شکافی را که میان خانواده سلطنتی باز شده بود جبران کند.»[3] پی نوشت: [1]صفحه 8 کتاب [2] [3]صفحه 576 کتاب