«هات» به معنایِ رفتن، رمانی است متفاوت از محمد علی قاسمی که در پنج جلد به نگارش در آمده است و در برگیرنده مسائل انسانی و دغدغهها و تنهایی انسانِ روزگار ما است. محمدعلی قاسمی درباره رمان «هات» گفت: در جلد اول آن، شخصیتها به دلیلِ مشکلات زندگی، مجبور می شوند از دیارِ خود راهی عراق شوند. عراق در این رمان سرزمینی است که در نگاه اول بهشتِ پناه جویان عصر پهلوی است، اما در واقع زندان آرزوهایِ شخصیت های رمان است. وی در ادامه افزود: دخیل، شخصیت اصلی رمان یکی از این پناهجویان است که به دلیلِ شرایط سخت، به فردی شرور تبدیل شود، این سیر همچنان ادامه دارد تا آنکه واردِ گروههای سیاسی میشود و در پایان مجبور می شود که به ایران بیاید. دخیل، شخصیتی شرور و قداره بند است، اما با ورود به جریانات سیاسی در ایران، مبارزه با رژیم را در پیش میگیرد. بارها به زندان میافتد تا... قاسمی درباره جلد دوم و سوم رمان هم گفت: در این دو جلد به بازماندگان دخیل مربوط میشود که همچنان در کشور عراق به سر میبرند. از قضا یکی از دوستانش وارد سازمان فتح میشود و مشغول مبارزه با صهیونیستهاست. این رماننویس افزود: جلد چهارم و پنجم به نسل سوم و چهارم خانوادهاش برمیگردد که دچار بحران هویتیاند و درصدد گریز از دیار خود و رسیدن به سرزمین صلح میشوند. آنان از خون و خونریزی گریزانند و به دنبال آرامش هستند که انگار در سایه دفاع از سرزمین رقم میخورد. به گفته قاسمی صارم به عنوان یکی دیگر از شخصیتهای این رمان پنج جلدی، شخصیتی است که بین دو نسل دوم و سوم، درصدد رسیدن به آرزوهای طولانیاش است که از قضا در جنگ به اسارت گرفته میشود و در زندانهای بعثیها، شاهد بلایای بی شماری است و...این رمان را سوره مهر منتشر کرده است. زندان الرشید همچنین از سوی نشر سوره مهر ، خاطرات سردار علی اصغر گرجیزاده منتشر میشود. محمدمحمدی بهداروند با اشاره به اهمیت کتاب «زندان الرشید» گفت: آقای سرهنگی بعد از مطالعه این کتاب تاکید داشت که از بین تمام کتابهایی که از ابتدا تا الان درباره جنگ تحمیلی کار کردم این یکی منحصر به فرد است. این نویسنده درباره این اثر گفت: «زندان الرشید» شامل خاطرات سردار علی اصغر گرجیزاده، رییس ستاد قرارگاه سپاه ششم است که فرماندهی جزایر مجنون را به عهده داشت. ایشان در تاریخ 4/4/67 در آخرین ماههای جنگ تحمیلی با سقوط قرارگاه، هدف هیلیبرد عراقیها قرار میگیرد. این نویسنده اضافه کرد: او به همراه سردار علی هاشمی موفق میشود به نیزارهای جزیره مجنون بگریزد، ولی کمی بعد علی هاشمی شهید میشود و سردار گرجی زاده هم پس از 30 ساعت مخفی شدن، به اسارت عراقیها درمیآید. بهداروند افزود: سردارگرجیزاده مدت چهارماه فرماندهی خود بر قرارگاه سپاه ششم را از عراقیها مخفی میکنند و بعد از چهارماه لو میرود. بعد از لو رفتن، مورد بدترین شنکنجه ها قرار میگیرد. ایشان را به زندان الرشید که مخوفترین زندان عراقیها بوده منتقل می کنند و 8 سال اسارت خود را در این زندان به سر میبرد. در این دو جلد به بازماندگان دخیل مربوط میشود که همچنان در کشور عراق به سر میبرند. از قضا یکی از دوستانش وارد سازمان فتح میشود و مشغول مبارزه با صهیونیستهاست نوینسده کتاب «گمشده من» این کتاب را سراسر حادثه و هیجان توصیف کرد و افزود: اگر عراقی همان ابتدا میفهمیدند که او فرمانده سپاه ششم بوده، صد در صد او را اعدام میکردند و تنها به دلیل پایان یافتن جنگ و قبول قطعنامه از اعدام او منصرف شدند. ولی ایشان شکنجههای زیادی را متحمل میشود که در این کتاب بازگو شده است. در زندان الرشید با مرحوم ابوترابی آشنا میشود. با ژنرالهایی زیادی از عراق ارتباط برقرار میکنند. به گفته نویسنده، شروع خاطرات این کتاب همزمان با سقوط قرارگاه سپاه ششم است که با محوریت حوادث زندان الرشید ادامه مییابد و همزمان با روز آزادی سردار گرجی زاده به پایان میرسد. همچنین مخاطب از دل خاطراتی که راوی در درون خود مرور میکند، با تولد و حیات گذشته او آشنا میشود. بهداروند طی سه سال، «زندان الرشید» را که حدود 800 صفحه میشود تدوین و به ناشر تحویل داده است.