معرفی کتابهای داستانی «از خانه تا خیابان»، «کی سیب می خوره؟» و«سیبزمینی خورها». «از خانه تا خیابان» مجموعه داستان «از خانه تا خیابان» نوشته افسانه عیسیزاده، نویسنده گیلانی منتشر شد. نویسنده در این اثر سعی داشته تا به مشكلات ذهنی و عاطفی زنان در محیطهایی مانند خیابان و خانه بپردازد. عیسیزاده درباره انگیزهاش از نگارش مجموعه داستان «از خانه تا خیابان» اظهار كرد: مسایل و گاه مشكلات یك زن در خانواده یكی از دغدغههای اصلی روزانه من است و به همین دلیل سعی كردم در قالب رمان به واكاوی موضوع مورد علاقهام بپردازم. نویسنده كتاب«از خانه تا خیابان» گفت: تفاوت فیزیولو ژی زن با مرد، نحوه تربیت و آموزش زن از كودكی تا بزرگسالی و مسایل یك زن در تعاملات اجتماعی ایران موضوعاتی هستند كه تاكنون مغفول مانده و ضروری است تا به آنها بیشتر پرداخته شود. عیسیزاده عنوان كرد: تم اصلی مجموعه داستان «از خانه تا خیابان»، آرزوها و توهمات زنانه است و شخصیتهای داستان هر كدام به نوعی بیان كننده این احساسات زنانه هستند. وی گفت: من نمیتوانم رمانتیك بنویسم چون قلم تند و تیزی دارم و در این مجموعه داستان هم سعی كردم تا در قالب داستان به طرح یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی یعنی مشکلات زنان زن محیطهای گوناگون بپردازم. مجموعه داستان «از خانه تا خیابان» در 78 صفحه و با شمارگان یكهزار جلد و قیمت سههزار تومان از سوی نشر «فرهنگ ایلیا» به چاپ رسیده و فروردین 92 منتشر شده است. «کی سیب میخوره؟» نخستین مجموعه داستان میلاد صادقی با عنوان «کی سیب میخوره؟» از سوی نشر کتابسرای تندیس منتشر شد. مجموعه داستان «کی سیب میخوره؟» نوشته میلاد صادقی که نخستین اثر داستانی از این نویسنده نیز به شمار میرود، شامل 12 داستان کوتاه است که در فاصل زمانی هشت سال گذشته از سوی این نویسنده تالیف شده است. از عناوین داستانهای این مجموعه میتوان به برای ح م، نگاهم میکند هنوز، کیسیب میخوره، پنجره، آن طرف کوچه، بوی برف میآد، راز، کیو کیو، راهپله، هستنده و.... اشاره کرد. برخی از داستانهای این کتاب پیش از انتشار کتاب، در جشنوارههایی نظیر سومین جشنواره سراسری شعر و داستان خلیج فارس، چهارمین جشنواره سراسری شعر و داستان جوان فلکالافلاک، دهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره حائز رتبه شده است. در بخشی از داستان «برای ح م» این کتاب میخوانیم: آدم به آخرهای کار که برسد، آیندهای که نباشد، برمیگردد به قبل، این روزها کار هردومان شده مرور، مرور...حسین، نه اینکه بگویم شفیعه دوستم نداشته اما دیروز بعد این همه سال حس کردم انگار تمام این مدت تجسم مردانه چون تویی بودهام برای او. کشف بزرگی بود، نه؟ کشف بود یا اعتراف؟ نمیدانم. انگار هر چه برای خوشبختی سگدو بزنی، سرآخر باز جمعهای میرسد که شفیعهات سرطان گرفته باشد وعهد دستخط کوفتی تو بیفتد وسط دلگیری غروبش و او باز بعد سی سال سکوت کند... مجموعه داستان «کی سیب میخوره؟» را انتشارات کتابسرای تندیس در 87 صفحه و با قیمت 3500 تومان منتشر کرده است. «سیبزمینی خورها» مجموعه داستان کتاب «سیب زمینی خورها» نوشته غلامرضا رمضانی از سوی انتشارات اندیشهورزان آریا منتشر شد. داستانهای کتاب «سیب زمینی خورها» با هم مرتبط هستند اما هر کدام هم به صورت مستقل میتوانند، خوانده شوند. همه ماجرای این اثر در دوره نوجوانی «غلامرضا رمضانی» رخ داده است به گونهای که شکلگیری داستانها، وقایع و گاه اسامی شخصیتها حقیقی است. مجموعه داستان «سیب زمینی خورها» دربردارنده 9 داستان نظیر «چشمام راه گرفته بود!!»، «فکر کردم دارم کسی میشم»، «زنگ انشاء حرف نداشت»، «من کتاب رنج را خریدم»، «جادوی سینما را دیدم»، «نمایش کمدی انتقادی»، «سیب زمینی خورها»، «جایزهایی که گم شد» و «روزی که آرزوهام بزرگ شدن» است. کتاب «سیب زمینی خورها» با داستان «چشمام راه گرفته بود!!» اینگونه آغاز میشود: من و عباس خسروی خیلی با هم دوست بودیم. عباس اینا خونهشون ته کوچه تنگه بود و خونه ما نزدیک مسجد آسید مهدی. تا جایی که یادم مییاد عباس از دوم ابتدایی با من دوست بود، اما عباس خسروی دوران راهنمایی تو ذهن من نشسته. اون هر روز صبح میاومد در خونه ما و با همدیگه میرفتیم مدرسه. مدرسه هم که تعطیل میشد مثل دو تا دوست جون جونی راهمون میگرفتیم مثل دو تا رفیق شونه به شونه با هم بر میگشتیم خونههامون. ولی وقتی عباس قهر میکرد یا به بهونهایی میافتاد رو دنده لج، ورق برمیگشت و اوضاع بهم میریخت. باید میرفتم دم خونه اونا و اون قدر منتظرش میشدم تا از خونهشون بزنه بیرون. دمق و بیحوصله لخلخ راه افتاد طرف مدرسه و منم بیحرف و حدیث دنبالش. به علاوه همه اینا، تازه اگه یه روز نمیرفتم دنبالش قهر میکرد. منم دوست نداشتم عباس باهام قهر کنه، خیلی بهش وابسته شده بودم. آخه عباس بین بچهها واسه خودش کسی بود، هم درسش خوب بود، هم فوتبالش. همیشه شاگرد اول بود. خودش میگفت آبجی و داداشاش همه شاگرد اول مدرسهشون هستن. اما همین آقا عباس، به جاش خیلی کارا را نمیتونست بکنه. مثلاً اینکه یواشکی بره و از پنجره دفتر تو اتاق مدیر سرک بکشه ببینه آقا معلم اومده یا نه؟ یا مثلاً یه جواب دندون شکن به بچههای شر بده و حالشونو بگیره؛ به وقتش این جور کارا را به من میسپرد. معلوم بود که از پسش برنمییاد. بعضی وقتا از ته دل به عباس حسودیم میشد. آخه چرا باید آنقدر معلمان تحویلش بگیرند و مدام نمرهاش یا بیست باشه یا نوزده؟ بعضی وقتا خودمو راضی میکردم که بالاخره این رفاقت با عباس رو مخ منم اثر میذاره!. انتشارات «شرکت اندیشهورزان آریا» کتاب «سیب زمینی خورها» را در 146 صفحه و با قیمت 4200 تومان منتشر کرده است.