زندگی شهری

شروع موضوع توسط Nazanin ‏4/9/15 در انجمن داستانک و داستان نویسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    زندگی شهری مجموعه داستانی است از دونالد بارتلمی که به شیوه پسامدرنیستی نوشته شده است. وی یکی از پر اعتبار ترین نویسنده پسامدرن امریکا است و زندگی شهری یکی از غریب ترین و چالش بر انگیز ترین داستان کوتاه های وی است.



    faea705caf7b81d6df5a9634be02d4b5.jpg

    زندگی شهری. دونالد بارتلمی. مترجم: شیوا مقانلو.نشربازتاب نگار.چاپ دوم. تهران.1386.1100نسخه.136صفحه.1800تومان.


    «متوجه شدیم که علایق شان به سرعت فروکش می کند. مثلا با این که کاملا صنعتی شده اند، اما به ظاهر علاقه یی به پیشرفت در صنعت ندارند. کارخانه ی فولاد سازی شان بعد از این که به مرحله ی تولید شمش فولادی رسید، تعطیل شد. قدرت مفهوم سازی را دارند اما نمی توانند تا آخر ادامه دهند. مثلا هفته شان هفت روز است. دوشنبه، دوشنبه، دوشنبه، دوشنبه، دوشنبه، دوشنبه و دوشنبه. »[1]

    مجموعه داستان زندگی شهری شامل 14 داستان مجزا از هم است که هر کدام به خلق فضاهایی بدیع و تازه می پردازد. در هر داستان با نوع بیان و شیوه تازه ای رو به رو می شویم که مجموعا شیوه متفاوتی از پسامدرنیسم ادبی را می سازد.

    در همه داستان ها زندگی شهری، روابط سرد انسان ها، مدرنیته و وضعیت هنرمند در این دنیای آشفته با طنزی تلخ به نقد کشیده می شود.

    مقانلو درباره داستان های این مجموعه می گوید: " بارتلمی از زندگی در شهر، سریالهای تلویزیونی، مارک لباسها، غذاها و نوشیدنیهای زمان خودش و ... می نویسد: اما به وسیله‌ی اینها نقد کوبنده‌ای بر سیستم اجتماعی و نحوه زندگی مردمش وارد میکند، ترس‌ها و حقارت‌ها را نشان میدهد، یا با سیاستهای جنگ‌طلبانه‌ی آمریکا مخالفت میکند. "

    فضای بعضی از داستان ها دور و قدیمی است ('صحنه هایی از گریه پدرم'، 'کورتز' و 'مونته زوما') و بعضی نزدیک و معاصر ('زندگی شهری'، 'ربه کا') برخی کاملا رئالیستی و عینی است (خنگ) و بعضی بسیار ذهنی و فانتزی (ضایعه مغزی، کوه بلورین) گاه داستان تمثیلی است (در باب فرشتگان ، مجلس رقص پلیس ها) و گاه ترکیبی از یک واقعیت موجود و عینی با یک استعاره ذهنی (پاراگوئه). برای مثال داستان 'زندگی شهری'، روایت ورود دو دختر دانشجوی شهرستانی به شهری بزرگ و خو گرفتن آنها به محیط جدید است که به صورت هجده قطعه مجزا و متوالی نشان داده شده است. در این قطعات، روابط احساسی، دوستی ها و دشمنی ها، مشکلات درسی، فضای سیاست زده دانشگاهی، تب های هنری، تناقضات اجتماعی جامعه به تصویر کشیده شده است. نویسنده در هر یک از این مسائل تنها برش هایی کوتاه از مقاطع زمانی مختلف را انتخاب کرده و توصیفی از این وضعیت ها به دست داده است.

    در همه داستان ها زندگی شهری، روابط سرد انسان ها، مدرنیته و وضعیت هنرمند در این دنیای آشفته با طنزی تلخ به نقد کشیده می شود.
    دونالد بارتلمی در سال 1931 در فیلادلیفاایالت پنسیلوانیابه دنیا آمد و بعد به هوستون ایالت تگزاس کوچ کرد و پس از دو سال اقامت و حضور در ارتش آمریکا به نیویورک رفت تا در اوایل دهه ی1960 به نویسنده ای مشهور بدل شود.

    پدر او معمار مدرن بود که برای شرکت مایس و همکاران کار می کرد. مطابق انتظار در چنین خانواده ای کتاب خانه ای بود که پر از کتاب بود و این امر دونالد را در 10 سالگی بر آن داشت که نویسنده شود. وقتی نوشتن را آغاز کرد بلافاصله استفاده از کلماتی را که توسط نویسندگان شهیری چون تی اس الیوت و جیمز جویس به کار می رفت، آموخت.

    در اوایل دهه 1950 دوران دانشگاه را به پایان برد و به عنوان سردبیر روزنامه دانشگاه که کوگار نام داشت مطرح شد. پس از آن به نگارش مقالات فرهنگی و هنری در روزنامه هوستون پست پرداخت.

    تحصیلات وی وقتی عازم جنگ شد دچار وقفه گشت اما زمانی که وارد کره شد جنگ به اتمام رسیده بود و از این رو به هوستون بازگشت. آن جا بود که با موریس ناتانسون استاد فلسفه که در زمان غیبت بارتلمی وارد دانشگاه شده بود، آشنا شد. موریس دوست سراسر عمر وی بود.

    سال 1962 به نیویورک رفت و سال پس از آن داستان «دور آخر» را در نشریه نیویورک منتشر ساخت و از آن به بعد به شغل مورد علاقه خود ادامه داد. او دوبار ازدواج کرد و جدا شد و صاحب یک دختر شد. بسیاری از منتقدین به ازدواج و طلاق و مشکلات خانوادگی او بیش از دیگر زوایای زندگی اش توجه دارند.

    حاصل تلاش مداوم او چهار داستان به نام «سفید برفی»، «پدر مرده»، «بهشت»، «شاه» و صدها داستان کوتاه بود که در مجموعه ای به نام شصت داستان و چهل داستان گردآوری شد.

    در مقدمه کوتاهی که ابتدای کتاب توسط مترجم نوشته شده است آمده ، بعضی مشخصه سبک او را سردی و بی روحی عیانی می دانند که باعث می شود شخصیت ها ی داستان، هم چون گردشگرانی بی خیال، به وجهی تصادفی به جهان پر ازدحام امور مطلق وارد شوند و از ایجاد ارتباطی گرم با آن در بمانند. بعضی منتقدان نیز سه دلمشغولی اصلی بارتلمی را پرداختن به بیهودگی کارکردن در جامعه پسا صنعتی، سردرگمی احساسی هنگام جدایی و طلاق، و ناتوانی ذهنی/ جسمی هنرمند می دانند.

    صحنه هایی از گریه ی پدرم، پاراگوئه، در موزه تولستوی، مجلس رقص پلیس ها، کوه بلورین، دوست شبح اپرا، درباب فرشتگان، ضایعه ی مغزی، زندگی شهری، بازی، ربه کا، خنگ، کورتز و مونته زوما و مرگ ادوراد لیر داستان های این مجموعه است.

    شیوا مقانلو برای اولین بار آثار بارتلمی را به فارسی بر گرداند و تاکنون بیش از شصت داستان کوتاه وی توسط مترجم این کتاب ترجمه و منتشر شده است.

    « بله، امکانش هست که کسی که گریان آن جا وسط تخت نشسته پدر من نباشد. ممکن است ** دیگری باشد. پستچی، شاگرد بقالی، مامور بیمه یا مالیات. کسی چه می داند. با این همه باید بگویم شبیه پدرم است. شباهتش هم خیلی زیاد است. تمام مدتی که گریه می کند لبخند نمی زند، سگرمه هایش را در هم می کشد.» [2]



    پی نوشت:

    [1]صفحه 64 کتاب از داستان زندگی شهری

    [2]صفحه 11 کتاب از داستان صحنه هایی از گریه پدرم