مردان مجرد سرزمین تپه‌ها

شروع موضوع توسط Nazanin ‏4/9/15 در انجمن داستانک و داستان نویسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    سایه‌ی زنی که مدت‌های مدید دست شوهرش را گرفته بود و او را به درون اتاق‌های خانه‌ها برده بود تا پیانو کوک کند، همچنان حضور داشت. حضور ویولت مثل روحی بی‌جان یا شبحی کینه‌توز و سرگردان نبود، بلکه گویی بخشی از وجودش در مردی که دوست می‌داشت به جای مانده بود.



    d52ad400fcd6f0d45f4a6b3343a0b2e2.jpg

    مردان مجرد سرزمین تپه‌ها. ویلیام ترور. ترجمه‌ی مهرآسا علی‌زاده. تهران: انتشارات کتابسرای تندیس. چاپ نخست: 1390. 1500 نسخه. 70 صفحه. 1500 تومان.


    «ویولت درباره‌ی کوه‌ها می‌گفت: "درست مثل دود و به رنگ آبی روشن هستند. رنگ وسطشان بیشتر به نارنجی می‌زند تا قرمز." البته شناخت پیانوکوک‌کن از دود محدود به همان چیزهایی می‌شد که ویولت برایش تعریف کرده بود. بااین‌حال او قادر بود صدای همه‌چیز را تشخیص دهد. اصرار داشت می‌داند قرمز چیست به‌خاطر صدایی که از آن به گوشش می‌رسید و همچنین نارنجی، زیرا می‌شود آن را چشید.»[1]

    در پشت جلد کتاب می‌خوانیم که نام نویسنده‌ی آن، ویلیام ترور کاکس است، در ایرلند، در سال 1928 به دنیا آمده و در خانواده‌ای پروتستان رشد یافته است. در همان‌جا از شغل‌های او هم می‌خوانیم و این‌که از سال 1965 به‌طور تمام‌وقت به نویسندگی پرداخته است. از مهاجرت او به انگلستان نیز نوشته شده و این‌که او استاد جزییات و پرداختن به گوشه‌ها و زاویه‌ها و ظرافت‌هاست، ولی بهتر است ناشران گرامی، در پشت جلد کتاب اطلاعات دیگری را هم وارد کنند که به‌طور مسلم بسیار به کار مخاطب می‌آید؛ اطلاعاتی چون ترجمه‌های دیگری که از این نویسنده‌ی توانا به فارسی برگردانده شده است.

    مردان مجرد سرزمین تپه‌ها جلد پانزدهم از تندیس‌های جیبی منتشرشده توسط انتشارات کتابسرای تندیس است که توانسته جایزه‌ی اُ هنری را هم از آن خود کند. این تندیس‌های جیبی همان کتاب‌های کوچک جیبی پنگوئن هستند که برای شناخت نویسندگان بزرگ به چاپ رسیده‌اند و نسخه‌ی ایرانی‌اش را هم کتابسرای تندیس با عنوان «تندیس‌های جیبی» هر بار در یک مجموعه‌ی شش‌تایی به بازار روانه می‌کند.

    آثار ترور برای نخستین‌بار به‌همت الاهه دهنوی به فارسی برگردانده شد. او تورگنیف‌خوانی و سفر فلیشا را توسط انتشارات مروارید به بازار عرضه کرد و مجردان تپه و چند داستان دیگر نام کتاب دیگری است که با همکاری سعید سبزیان‌ در سال 1388 توسط انتشارات افراز منشتر شد که مردان مجرد سرزمین تپه‌ها را پیش از مهرآسا علی‌زاده به فارسی‌زبانان شناساند.

    هرچه من می‌گویم تا حدی بر حدس و گمان استوار است. همه‌ی ما با نوعی تمایل به مبالغه و اغراق مواجه هستیم، به‌ویژه اگر سنمان زیاد باشد؛ به هر برش بزرگ از زندگی كه نگاه می‌كنیم كمی از خود به آن می‌افزاییم، می‌بینم كه دارم این كار را می‌كنم. می‌دانم كه این كار را می‌كنم.
    «علی‌رغم وجود مگی، تلویزیون و تغییر در وسائل خانه و با وجود این‌که اطمینان داشت همسرش دوست‌اش دارد و از او راضی‌ست اوضاع بل تغییری نکرد. سایه‌ی زنی که مدت‌های مدید دست شوهرش را گرفته بود و او را به درون اتاق‌های خانه‌ها برده بود تا پیانو کوک کند، همچنان حضور داشت. حضور ویولت مثل روحی بی‌جان یا شبحی کینه‌توز و سرگردان نبود.»[2]

    ترور خود در مصاحبه‌ای با گاردین چنین گفته است که «هرچه من می‌گویم تا حدی بر حدس و گمان استوار است. همه‌ی ما با نوعی تمایل به مبالغه و اغراق مواجه هستیم، به‌ویژه اگر سنمان زیاد باشد؛ به هر برش بزرگ از زندگی كه نگاه می‌كنیم كمی از خود به آن می‌افزاییم، می‌بینم كه دارم این كار را می‌كنم. می‌دانم كه این كار را می‌كنم.» و به‌راستی او این کار را می‌کند؛ با چنان ظرافتی و با چنان نکته‌سنجی و دقتی مسائل را به نوشتار می‌کشاند و به‌گونه‌ای چیدمان خود را ملموس می‌سازد که گویی مخاطب هم در آن روایت جایی دارد. ملال و اندوه همه‌جای داستان را پر کرده است و شخصیت‌ها چنان سیال و نرم در حرکت هستند که فکر می‌کنی اشباح دنیای دیگر هستند. بهتر است مخاطب کتاب را دست بگیرد تا اگر مایل بود کتاب‌های دیگر ترور را هم از دست ندهد.

    پی نوشت:

    [1] صفحه‌ی 15 و 16 کتاب

    [2] صفحه‌ی 27 و 28 کتاب