سه گزارش کوتاه مستور

شروع موضوع توسط Nazanin ‏4/9/15 در انجمن داستانک و داستان نویسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    در «سه گزارش...» نیز مثل دیگر آثار «مستور» دغدغه‌ انسان متعهد و تنها دیده می‌شود. انسانی که نه می‌تواند با این تنهایی کنار بیاید و نه می‌تواند آن را پر کند و از دست آن خلاصی یابد.



    970c7888f1cdb16976bccb0d75e9b6cf.jpg

    آخرین رمان مستور که «سه گزارش کوتاه‌ درباره‌ نوید و نگار» نام دارد‌، در 121 صفحه با شمارگان 3000 نسخه و قیمت 4200 تومان از سوی نشر مرکز منتشر شده است.


    «مصطفی مستور» را به «روی ماه خداوند را ببوس» می‌شناسند. رمانی که بیش از یک دهه از چاپ آن می‌گذرد و در حال حاضر توانسته چهل بار تجدید چاپ شود که نشان از مخاطبان فراوان دارد. اینکه «مستور» چطور توانست چنین خیل عظیمی را به داستان‌هایش علاقه‌مند کند خود یک بحث است و اینکه چطور همچنان به عنوان یکی از پرکارترین نویسندگان ایرانی مطرح است، بحثی دیگر. از این نویسنده به‌تازگی کتابی با عنوان «سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار آمده» که بی‌شباهت به مجموعه داستان «عشق بی‌شین بی‌قاف بی‌نقطه» نیست. «سه گزارش...»، ماجرای سه روز از زندگی خواهر و برادری به نام نوید و نگار را روایت می‌کند که شخصیت نگار پیش‌تر در یکی از اپیزود‌های رمان «استخوان خوک و دست‌های جذامی» حضور داشته است. این رمان در فضای امروز تهران می‌گذرد و سفری ا‌ست به لایه‌های زیرین جامعه‌ امروز ایران و تهران.

    در «سه گزارش...» نیز مثل دیگر آثار «مستور» دغدغه‌ انسان متعهد و تنها دیده می‌شود. انسانی که نه می‌تواند با این تنهایی کنار بیاید و نه می‌تواند آن را پر کند و از دست آن خلاصی یابد. «سه گزارش کوتاه....» را می‌توان داستانی درباره انسان و از زبان انسان در جامعه‌ای دانست که گویا مستور خود را در احاطه زیستن در آن می‌بیند. المان‌هایی حسی به کار رفته در این متن برای شکل دهی به داستان را می‌توان کمابیش در تمام متن‌های داستانی سابق وی نیز دید. موضوعاتی نظیر ترس، فقر، بی‌پناهی، اضطراب و نوعی تعریف منحصر به فرد از عشق که آن را غوطه‌ور میان معنا داشتن و بی‌معنا بودن حرکت می‌دهد.

    قبل از هر چیز باید بگم احتمالا از این داستان خوشتون نمی‌آد. اما به قول یحیی سورآبادی‌، همون که برای بچه‌ها قصه می‌نویسه‌، گاهی از چیزی که امروز خوشتون نمی‌آد، ممکنه فردا خوشتون بیاد. اگه از اون آدم‌هایی هستید که می‌تونید تا فردا صبر کنید‌، گمونم بد نیست داستان رو بخونید. جدی می‌گم.
    «مستور» خود بارها اعلام کرده از نوشتن کتاب‌هایش به دنبال توقع خاصی نیست. او می‌گوید وقتی کتاب را می‌نویسد انتظار ندارد مخاطبش ساعت‌ها به فکر فرو برود و یک هفته‌ای را با کتاب درگیر باشد. اما برخی از مخاطبان آثار «مستور» آثارش را اینچنین دوست دارند. او با توجه به همین اعتقاد در «سه گزارش کوتاه...» چنین می‌آورد که: «قبل از هر چیز باید بگم احتمالا از این داستان خوشتون نمی‌آد. اما به قول یحیی سورآبادی‌، همون که برای بچه‌ها قصه می‌نویسه‌، گاهی از چیزی که امروز خوشتون نمی‌آد، ممکنه فردا خوشتون بیاد. اگه از اون آدم‌هایی هستید که می‌تونید تا فردا صبر کنید‌، گمونم بد نیست داستان رو بخونید. جدی می‌گم. نوشتنش یکی، دو سال طول کشیده؛ اما شرط می‌بندم خوندنش بیشتر از یکی، دو ساعت وقت‌تون رو نگیره‌؛ به اندازه‌ دیدن یکی از همین فیلم‌های سینما و تلویزیون‌، مثلا. یا تماشای مسابقه‌ فوتبالی‌، بوکسی چیزی‌. من به سهم خودم سعی‌کرده‌ام خیلی زود سروته قضیه رو هم بیارم تا کل مصیبت خوندن توی بعدازظهر یک روز تعطیل تموم بشه...» کتاب، تا پایان نثری ساده دارد و مثل تمام آثار «مستور» خوشخوان است.

    قصه‌های فرعی زیادی در آثار «مستور» حضور ندارند. او غالبا معتقد به یک تنه است و شاید سه چهار داستان فرعی وارد کار می‌کند و سپس خط اصلی را به پایان می‌رساند.

    «سه گزارش کوتاه درباره‌ی نوید و نگار» علی‌رغم موفقیت‌های خود در خلق و استمرار زبان روایت که از وجوه تمایز و موفقیت مستور به شمار می‌رود و عدم تحمیل نظرگاه‌‌ها و حتی قضاوت خاص به نویسنده شاید در نگاه نخست خود را بر خلاف عقیده مستور به صورت رمانی معرفی کرده باشد که خواندنش مصیبت نیست، اما با نزدیک شدن به فصول پایانی کتاب می‌توان به وضوح مشاهده کرد که مستور در مقدمه کتابش چندان بی‌راه صحبت نکرده است.

    بعد از انتشار «روی ماه خداوند...» و انتشار چندین و چند باره آن، هیچ یک از کتاب‌های «مستور» نتوانستند چنین موفقیتی را به دست آورند و گمان می‌رود «سه گزارش کوتاه...» نیز چنین باشد. البته باید در نظر داشت هیچ کدام از آثار او نیز در یک چاپ متوقف نشده‌اند