یک بعد از ظهر بهاری

شروع موضوع توسط Nazanin ‏4/9/15 در انجمن داستانک و داستان نویسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    زنی که دوست دارد در شانزلیزه قدم بزند، سرتاسر پاریس را نفس بکشد و چون زنانی که گویی از جهانی دیگرند، با شوهرش شطرنج بازی کند. «النی» همان زنی است که این آرزوها را دارد و همان شطرنج‌بازی است که رمان هنریش از او می‌گوید.



    ea368540307118e118c5c0bf01803800.jpg

    شطرنج‌باز. یرتینا هنریش. ترجمه‌ی سمانه حنیفی. ویراستار: محسن صلاحی راد. تهران: انتشارات افراز. چاپ نخست: 1390. 1100 نسخه. 136 صفحه. 3300 تومان.


    «النی آرام‌آرام در بازی پیشرفت کرد، مخصوصن در تحلیل تاکتیک‌های شطرنج. ذاتن دوست داشت پیشرفت کند، شگفتی بیافریند و با حرکت‌هایی که هیچ شباهتی به اولین حرکتش ندارند، آشوب و بی‌نظمی درست کند. تا از این راه رقیبش وقت خود را برای سعی در حدس نقشه‌ی او از دست بدهد و او یک امتیاز بگیرد.»[1]

    زنی که دوست دارد در شانزلیزه قدم بزند، سرتاسر پاریس را نفس بکشد و چون زنانی که گویی از جهانی دیگرند، با شوهرش شطرنج بازی کند. «النی» همان زنی است که این آرزوها را دارد و همان شطرنج‌بازی است که رمان هنریش از او می‌گوید. او با وجود آرزوهایی که در سر می‌پروراند، زندگی معمولی و هر روزه‌ای چون دیگر زنان جزیره‌اش دارد و در یک هتل به‌عنوان سرایدار به کار مشغول است. النی در هتلی در یکی از جزیره‌های یونان، به نظافت اتاق‌های مسافران می‌پردازد که روزی مهره‌ی سرباز شطرنج یک زوج فرانسوی را هنگام نظافت اتاقشان پیدا می‌کند و این ماجرا، روایت را به‌سوی دیگری می‌کشاند که شاید هیچ‌گاه النی خوابش را هم نمی‌دید.

    زنی چهل و دو ساله که در کنار همسر و فرزندانش در جزیزه‌ی ناکسوس با احساس خوشبختی، زندگی خانوادگی خود را پیش می‌برد، به‌رغم این‌که هیچ‌چیز ویژه‌ای در زندگی او وجود ندارد و او هیچ دلخوشی فردی ندارد، ولی تا پیش از ماجرای شطرنج زندگی مانند همیشه جریان خودش را پیش می‌برد. النی اگرچه به شکلی غریزی، به‌سوی علاقه‌ی خود در حرکت است، ولی چون دیگر زنان جزیره، تا پیش از ورود به دنیای خانه‌های سفید و سیاه، در بند رسم و رسوم و سنت پیشینیان خود بوده است.

    سمانه حنیفی مترجم شطرنج‌باز، کتاب خود را توسط انتشارات افراز روانه‌ی بازار کرده است. او پیش از این هم با کتاب سخن از عشق بر لبه‌ی پرتگاه: چگونه بر شکست‌هایمان غلبه کنیم از آثار بوریس سیرولنیک با این نشر همکاری کرده است و همچنین ترجمه‌ی رمان راز پنهان نوشته‌ی دومنیک باربریس را به افراز که این روزها از پرکارترین نشرهای تهران است سپرده است. برتینا هنریش آلمانی‌تبار ِساکن فرانسه، در رشته‌ی ادبیات سینمایی به تحصیل پرداخته است و علاوه بر نگارش رمان و فیلمنامه، به فیلمسازی نیز می‌پردازد.

    او همیشه دوست داشت یک بعد از ظهر بهاری را در باغ لوکزامبورگ سپری کند. با این حال چیزی در درون او بود، چیزی که اعتراف کردن آن برایش سخت بود. این مساله او را سرگرم کرده بود و هرگز از یاد النی نمی رفت.
    شطرنج برای النی شطرنج‌باز فقط یک شطرنج نیست. او با راه یافتن مهره‌های سفید و سیاه به زندگی‌اش چشم‌اندازی تازه نسبت به مسایل پیرامون خود پیدا می‌کند و به این ترتیب، هر روز از النی ِمحدود و محصور در چنبره‌ی زندگی روزمره و عادت‌ها و سنت‌ها، دورتر و دورتر می‌شود. هر روز با شوق، کارهایش را زودتر تمام می‌کند تا با شتاب به خانه برگردد و با شطرنجی که برای شوهرش هدیه خریده بود بازی کند. این‌گونه است که اشتیاق او زندگی را تغییر می‌دهد و مرور این دگردیسی روایت رمان را پیش می‌برد.

    «زندگی در نظرش تمام شده بود. النی به آن کلمه‌ی سنگین و سیاهی فکر کرد که گاهی او را در مورد شطرنج به تردید وا می‌داشت: "دیوانگی!" او همیشه دوست داشت یک بعد از ظهر بهاری را در باغ لوکزامبورگ سپری کند. با این حال چیزی در درون او بود، چیزی که اعتراف کردن آن برایش سخت بود. این مساله او را سرگرم کرده بود و هرگز از یاد النی نمی‌رفت.»[2]

    پی نوشت:

    [1] صفحه‌ی 52 کتاب

    [2] صفحه‌ی 134 کتاب