«کاتاگیری» از سر کار برمیگردد و در خانهاش با قورباغهی عظیم الجثهای برخورد میکند. قورباغه ادعا میکند ماموریت دارد توکیو را از شر کرم غول پیکری نجات دهد.» او میگوید: «وقتی کرم عصبانی میشه، زلزله درست میکنه و الان هم خیلی خیلی عصبانیه.» هریک از ما بارها قرار گرفتن در موقعیتهای مغلوبه را تجربه کردهایم؛ در برخورد با فردی یا حادثهای که اگر با واقعیتهای موجود و صد البته منطقی بسنجیمشان، کم آوردهایم و در آن لحظه مغلوب شدهایم، اما ذهن و فکر خودپسند و مغرورمان این باختن و مغلوب شدن را باور ندارد و دایما در حال بازسازی است. به عنوان مثال، در برخوردی فامیلی و خانوادگی از طرف فردی که شاید قرابت ذهنی چندانی با او نداشته باشیم، مورد هجوم و تکهاندازی قرار میگیریم. بقیه میخندند. درست نمیتوانیم جواب بدهیم و این یعنی توپ، در زمین خودمان ماندن. لبخند آرامی میزنیم و گوشه میگیریم، اما حداقل چند روزی دایما در موقعیت ذهنی آن برخورد قرار داریم و با فصاحت و زیرکی تمام طرف تکهانداز را آنچنان منکوب میکنیم و سرود غلبهمان آنقدر بلند میشود که از فکر بیرون میافتیم و میبینیم واقعیت آن است که گذشته، با قدرت سپری شده و ما همچنان مغلوب آن برخورد گذشتهایم. حالا این اشاره را در مقابل پدیده خانمان براندازی مثل زلزله قرار دهید. حادثهای که به اختیار کسی نیست. میآید،داغان و عزادار میکند و میرود. تازه با چنان قدرت نمایی بعد از غرشی عظیم، دستهایش را هم میتکاند و «پس لرزه» تولید میکند. این جریان مغلوبه آدمی و زلزله در ذهن «هاروکی موراکامی» رسوب میکند و نویسنده در دست و پا زدنهای ذهنیاش، برای آن که کاری کند تا زلزله نیاید یا بتوان محکم مقابلش ایستاد، مجموعه داستانی مینویسد در تداوم خلق و چینش کلمات قبلیاش، به نام «پس لرزه». زلزله کوبه، زمینلرزهای بود با بزرگی ”ھ3/7درجه در مقیاس ریشتر، که 17 ژانویه 1995، در ساعت 5:46 صبح، شهر کوبه را در ژاپن به مدت ”ھ 20 ثانیه لرزاند و در هم کوبید. به واسطه این زمینلرزه ”ھ6هزار و ”ھ 433نفر کشته و بیش از ”ھ 43هزار نفر زخمی و حدود ”ھ 250هزار دستگاه ساختمان و تاسیسات زیربنایی در استان هیوگو و استانهای همسایه آن تخریب شدند. خرابیهای گسترده ناشی از این زمینلرزه، سبب بیخانمانی و آواره شدن ”ھ300 هزار نفر شد. بعدها باوجود جبران آسیبهای زمینلرزه و بازسازی بندر کوبه، مردمی که شاهد این رویداد بودند همچنان از مشکلات روانی آن رنج میبردند. مجموعه داستان پس لرزه به صورت روایت سوم شخص و همذات پنداری کرده است با افرادی که دور از مرکز زلزله بودهاند اما از آن متاثر و دارای یادگاریهایی اند. این مجموعه نخستین بار در سال 2000 به زبان ژاپنی و در سال 2002 با عنوان After The Quake منتشر و در ایران نیز با عنوانهای «بعد زلزله» با مترجمی بهرنگ رجبی و « بعد از زلزله» توسط رضا دادویی ترجمه شده است. در این نوشتار ترجمه این کتاب با عنوان «پس لرزه» با ترجمه سما قرایی که توسط نشر قطره در سال 1390 به انتشار رسیده است مورد خوانش قرار گرفته است. «پس لرزه» مثال مناسبی برای نمود سبک رئالیسم جادویی است از نویسندهای شناخته شده در دنیا که اگرچه در سال 1949 در ژاپن متولد شده، اما زندگی و معیشتش در خارج از کشور مادریاش طی شده است. قرایی در مقدمهاش نوشته است:« نقش مایههای ازلی ابدی تنهایی، عشق و مرگ و پرداخت مدرن، طنز آمیز و سوررئال آنها در دنیای مدرن همواره جذاب و وصف حال انسان امروزی مبتلا به این دردها اما ناتوان از توصیفشان بوده است. موراکامی نیز با دست گذاشتن بر این پوچیها، ضربات و آسیبها و کابوسهای پایان ناپذیر از وسعت و قدرت نیروها و گسترههایی که از فهم آنم عاجزیم، مخاطبان بسیاری را وسوسه کرده و در «تعقیب این گوسفند وحشی» ادبیات ژاپن انداخته است... اعتراف میکنم که خواندن مجموعه کارهای موراکامی همان حسی را که در جست و جویش بودم به وجود آورد، هرچند که آدمهای او جز نام خود و نام شهری که در آن زندگی میکنند یا از آن میآیند، از ژاپن هیچ ندارند. نوشتههای او معمولا هیچ رنگ و بوی فرهنگی خاصی ندارد و هیچ نقطهای در آنها نیست که به یک ویژگی ژاپنی گره خورده باشد، صرف نظر از نامهای داستان هرکس میتواند باشد و در هرکجا اتفاق بیفتد.» نقش مایههای ازلی ابدی تنهایی، عشق و مرگ و پرداخت مدرن، طنز آمیز و سوررئال آنها در دنیای مدرن همواره جذاب و وصف حال انسان امروزی مبتلا به این دردها اما ناتوان از توصیفشان بوده است. موراکامی نیز با دست گذاشتن بر این پوچیها، ضربات و آسیبها و کابوسهای پایان ناپذیر از وسعت و قدرت نیروها و گسترههایی که از فهم آنم عاجزیم، مخاطبان بسیاری را وسوسه کرده و در «تعقیب این گوسفند وحشی» ادبیات ژاپن انداخته است «پسلرزه» چینش چهار داستان کوتاه است با عنوانهای «یوفو در کوشیرو»، « چشم اندازی با اتوی ذغالی»، «ابرقورباغه توکیو را نجات میدهد» و «شیرینی عسل». مترجم اینگونه شمایی از نخستین برخورد با کتاب ارایه میدهد: «اقتصاد کشور روز به روز رونق بیشتری میگرفت و پول مردم از پارو بالا میرفت که ناگهان زلزله شد. زلزله برای شخصیتهای پسلرزه، پژواک از گذشتهای است که سالها پیش مدفون کردهاند. «ساتسوکی» سی سال از عمرش در نفرت از مردی به سر برده که او را از بچهدار شدن محروم کرده. آیا کینهی سخت او بوده که فاجعه زلزله را به بار آورده؟ پدر و مادر جونپی، که او را از خود طرد کرده بودند، در کوبه زندگی میکنند. آیا باید به آنها زنگ بزند و جویای حالشان شود؟ «میاکه» خانوادهاش را رها کرده تا بتواند در ساحلی دهها کیلومتر دورتر از زادگاهش کندههای شعلهور درست کند. «سالا»ی چهار ساله هر شب کابوس«مرد زلزلهای» را میبیند که میخواهد او را در یک جعبهی کوچک بچپاند. «کاتاگیری» از سر کار برمیگردد و در خانهاش با قورباغهی عظیم الجثهای برخورد میکند. قورباغه ادعا میکند ماموریت دارد توکیو را از شر کرم غول پیکری نجات دهد.» او میگوید: «وقتی کرم عصبانی میشه، زلزله درست میکنه و الان هم خیلی خیلی عصبانیه.» از نکات برجسته کتاب ترجمه روان و مناسب سما قرایی است که پیوستگی و بومیسازی لغات را برای تقریب هرچه بهتر به ذهن انجام داده است. در این داستانها میتوانید شیرینی به هم پیوستگی کلمه ساده را دریابید. به عنوان مثال به این کلمهها از صفحه 66 کتاب توجه کنید:« من توی این فضای تنگ و تار، توی این تاریکی محض گیر افتادم، و ذره ذره جون میدم. اگه خیلی راحت خفه میشدم اون قدرها بد نبود. اما یه دفعه که خفه نمیشم. یه ذره هوا از شکافی مییاد تو، برای همینه که این جون کندن خیلی طول میکشه. فریاد میکشم، ولی هیچ ** صدامو نمیشنوه. هیچ ** هم نمیفهمه که من نیستم. اون تو آن قدر تنگه که نمیتونم جم بخورم. وول میزنم، وول میزنم، ولی در وا نمیشه.» اما نکتهای که در پایان باید به آن اشاره کرد پرهیز از مدگرایی مرسوم فعلی نسبت به "موراکامی" در فضای مطالعاتی جامعه است. نویسندگان خوب دیگری از سرزمین خورشید تابان در انتظار خواندن آثارشان توسط شما هستند.