نکتهی قابل ذکر در مورد این ترجمه از آثار موراکامی، اگرچه باید متذکر شد که تعدادی از داستانهای موجود در این کتاب پیش از این هم به فارسی برگردانده شدهاند، ترجمه از زبان اصلی یعنی زبان ژاپنی است، گرچه این مورد همیشه امتیاز یک اثر نیست ولی در این متن، با ترجمهی روان و قابلقبولی روبهرو هستیم. داستانهای عجیب توکیو. هاروکی موراکامی. ترجمهی قدرتالله ذاکری. تهران: انتشارات افراز. چاپ نخست: 1390. 1100 نسخه. 168 صفحه. 4200 تومان. «من، موراکامی، نویسندهی این جملات هستم. این داستان توسط سوم شخص روایت خواهد شد، اما قرار است راوی در شروع چهره نشان دهد. مانند نمایشهای قدیمی، مقابل پرده خواهم ایستاد و بعد از پایان معارفه تعظیم خواهم کرد. زمان خیلی کوتاهی طول میکشد، پس فکر کنم از سر لطف و تحمل همکاری کنید. اینکه چرا میخواهم در اینجا چهرهام را نشان دهم، به این دلیل بود که فکر کردم بهتر است "چند واقعهی عجیب" را که در گذشته برایم اتفاق افتاد، رو در رو روایت کنم.»[1] در نسخهی اصلی کتاب به زبان ژاپنی، پنج داستان کوتاه «مسافر ناگهانی»، «خلیج کوچک هانالِی»، «همهجا ممکن است پیدایش کنم»، «سنگی بهشکل کلیه که هر روز جابهجا میشود» و «میمون شیکاگو» به چشم میخورد که در ترجمهی فارسی این کتاب، از داستان کوتاه «مسافر ناگهانی» خبری نیست. در مقدمهی کتاب، دلیل نیامدن این داستان کوتاه در برگردان فارسی، «قابل چاپ نبودن» داستان ذکرشده است. در آغاز برگردان فارسی داستانهای عجیب توکیو پیش از چهار داستان کوتاه موجود در کتاب، مقدمهای نسبتاً طولانی آمده است که نام شخص خاصی را بهعنوان نویسنده در پایین خود ندارد، ولی به نظر میرسد که مقدمهی حاضر، مقدمهی مترجم است. «ساندی تایمز» هاروکی موراکامی را موفقترین و تاثیرگذارترین نویسندهی حال حاضر میداند. چراکه این نویسندهی پنجاهونهسالهی ژاپنی، با تیراژهای میلیونی، کتابهایش را در ژاپن به فروش میرساند. برای نمونه، جنگل نروژی توانست در سال پنجم انتشار خود، سه و نیم میلیون نسخه فروش داشته باشد. همچنین داستانهای موراکامی به چهل زبان دنیا ترجمه شدهاند. «تایمز» کتابهای موراکامی را با غذاهای رنگ و آبدار ژاپنی مقایسه میکند و آنها را مخلوطی از چندین و چند ادویهی ادبی میداند. گروهی معتقدند که دیگر وقت آن فرا رسیده است تا موراکامی جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کند. شاید بیراه نباشد، چراکه خالق باپشتکار تصویرهای زنده و زندگیهایی چون همه، آنقدر خوب مینویسند و آنقدر ایده برای نوشتن و بازنوشتن دارد که تصویرهایش بتواند جهان را فتح کند. نکتهی قابل ذکر در مورد این ترجمه از آثار موراکامی، اگرچه باید متذکر شد که تعدادی از داستانهای موجود در این کتاب پیش از این هم به فارسی برگردانده شدهاند، ترجمه از زبان اصلی یعنی زبان ژاپنی است، گرچه این مورد همیشه امتیاز یک اثر نیست ولی در این متن، با ترجمهی روان و قابلقبولی روبهرو هستیم. کتاب داستانهای عجیب توکیو شامل چهار داستان است؛ داستان نخست با نام «خلیج کوچک هانالِی» به زندگی زنی میپردازد که نوازندهی پیانو در بار خودش است، داستان دوم، داستان مردی در جستوجوی شوهر گمشدهی یک زن است، «سنگی بهشکل کلیه که هر روز جابهجا میشود» سومین داستان از این مجموعه است که ورود و خروج ناگهانی زنی شگفتانگیز به زندگی یک نویسنده است و درنهایت چهارمین داستان، ماجرای تقابل یک میمون و یک زن عادی است که بهنظر میرسد بهترین داستان این مجموعه باشد. گروهی معتقدند که دیگر وقت آن فرا رسیده است تا موراکامی جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کند. شاید بیراه نباشد، چراکه خالق باپشتکار تصویرهای زنده و زندگیهایی چون همه، آنقدر خوب مینویسند و آنقدر ایده برای نوشتن و بازنوشتن دارد که تصویرهایش بتوانند جهان را فتح کنند. «... چیزی که بیش از همه برایم فوقالعاده بود این مساله است که با بودن در ارتفاع، به انسانی به نام من عملا دچار دگرگونی شد." او در مصاحبهاش اینطور ادامه داد. "یعنی بدون این دگرگونی، نمیتوانستم زندگی طولانیتری داشته باشم. وقتی به ارتفاع میروم، تنها من و باد آنجا هستیم. جز این هیچی نیست. باد من را دربر میگیرد و تکان میدهد. باد کسی به نام من را درک میکند. همزان من باد را درک میکنم. پس ما همدیگر را میپذیریم و مصمم هستیم با هم زندگی کنیم.»[2] پی نوشت: [1] پشت جلد کتاب [2] صفحهی 114 و 1115 کتاب