معرفی کتابهای «وقتی چراغهای زندگی روشن نیستند»، «محبت شوم» و «اپرای شناور». وقتی چراغهای زندگی روشن نیستند» «وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند» سردار ازکان مترجم: بهروز دیجوریان انتشارات «آموت» 204 صفحه بها: پنج هزار تومان این کتاب روایت داستان زندگی و دلشکستگیهای فردی است که سعی کرده تنهاییاش را از طریق دوستی با یک دلفین پر کند. داستانی با روایتی آرام که مخاطب را با خود به پیش میبرد و دغدغههای درونی یک فرد را در دنیای آرام و ساکت او به مخاطب نشان میدهد. در پیشگفتار این کتاب که بخشی از روایت داستان را تشکیل میدهد با داستان زندگی پیرمردی روبهرو هستیم که وجب به وجب کوچههای دهکدههای مشرف به هفت جزیره را میگردد و در همین حال از دهها کودکی که در اطرافش میچرخند یک سوال مشترک میپرسد: «در میان شما کسی هست که با یک دلفین حرف زده باشد؟» در توصیف این کتاب هم آمده: «وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند داستان ظریف و سحرآمیزی است در مورد معجزههای زندگی. شخصیت داستان، دلشکستهای است که با دوستی خاص با یک دلفین «چراغهای زندگی» را روشن میکند.» در بخشی از این کتاب که به توضیح و تفسیر داستان میپردازد، به نقل از منتقدی ایتالیایی به نام کورییر دللاسرا آمده: با انتشار دومین کتاب ازکان، اسم او از هم اکنون در کنار نویسندگانی چون ریچارد باخ و س.ا اگزوپری ذکر میشود. فرانسوا موریاک «محبت شوم» فرانسوا موریاک مترجم: کاوه میرعباسی نشر لوح فکر 112 صفحه بها: سه هزار و 500 تومان در این اثر شخصی به نام فلیسته کازنو با محبت بیش از اندازه به پسرش، فرنان، نمیتواند بپذیرد که دوست داشتن او را با کسی سهیم شود. این محبت مادری انحصارطلبانه از سوی فلیسته به فرنان، به دغدغهای همیشگی تبدیل میشود که فلیسته نمیتواند آن را از خود دور کند و به مانند شخصی بیمار، ذهنش مدام مشغول این رابطه دو سویه است. سرانجام همین محبت شوم سبب مرگ عروسش، ماتیلد، میشود. فرنان با از دست دادن همسر، مادرش را رها میکند و اینگونه مجازاتی تلخ را برای فلیسته رقم میزند. موریاک نگارش این داستان را در سال 1923 میلادی در زادگاهش به پایان رساند. بسیاری از روایتهای موریاک در این رمان در مکانهایی روی میدهد که او کودکی خود را در آنجا سپری کرده، شاید از همین رو است که وی این کتاب را به برادر خود، پیر موریاک، تقدیم کرد. عنوان اصلی این کتاب در زبان فرانسه «ژنی تریس» (Génitrix) نام داشته که در لاتین به معنای «مادر» با «خانم والده» است. با این حال میرعباسی عنوان «محبت شوم» را برای ترجمه فارسی آن برگزیده تا نشاندهنده موضوع کلی داستان باشد. در بخشی از این کتاب آمده: فرانسوا موریاک رماننویس نامدار فرانسوی و برنده جایزه ادبی نوبل 1952 در «محبت شوم» یکی از قدرتمندترین و تکاندهندهترین تصاویر را از فضای بسته و خفقانآور زندگی طبقه بورژوازی شهرستانی در نیمه نخست سده بیستم ترسیم کرده است. اپرای شناور «اپرای شناور» جان بارت مترجم: سهیل سمی نشر «ققنوس» 319 صفحه شمارگان هزار و 100 نسخه بها: 6 هزار و 200 تومان شخصیت اصلی این داستان در سراسر رمان نسبتا طولانیاش سعی دارد وقایع یک روز از سال 1937 را برای مخاطب توصیف کند. روزی که به این نتیجه رسید باید نابود شود؛ دقیقا همان روزی که دریافت حتی نابودشدن هم ضرورت و اهمیتی ندارد. «اپرای شناور» نام بخشی از یک قایق تفریحی است که در گذشته در بخشهای مدخیز آبهای ویرجینیا و مریلند رفت و آمد میکرد و بخشی از ماجراهای این رمان هم بر عرشه همین قایق رخ میدهد. این اثر نخستین رمان جان بارت است که 55 سال پیش، برای نخستین بار، با عنوان «The Floating Opera» منتشر شد. بارت در این اثر، زندگی فردی را روایت میکند که شهروندی موفق است، اما به دلایلی تصمیم به خودکشی میگیرد. نویسنده در این داستان پست مدرن ماجراهای زیادی را برای مخاطب توصیف میکند؛ ماجراهایی تو در تو که بارها خواننده را غافلگیر میکند. این نویسنده با بازگشت به گذشته و توصیف حوادث دوران کودکی قهرمان داستانش به واکاوی شرایط فردی و اجتماعی میپردازد. در این داستان، موضوعات و عناصری مطرح شده که برای علاقهمندان به آثار بارت، ناآشنا نیست؛ حضور شخصیتهایی با عیب و نقصهای فراوان و بدبینیهای گاه آزار دهنده، درخواستهای نابجا و ناممکن، پوچی ساختار جامعه و قانون حاکم بر آن، فلسفه و اخلاق در تمام صفحات کتاب احساس میشود. این داستان با روایتی اول شخص، در سال 1954 توصیف میشود. راوی داستان در بخش ابتدایی کتاب توضیحی درباره خود میدهد. اینکه نامش تاد آندروز است، مردی 54 ساله با 183 سانتیمتر قد و چهرهاش شباهت زیادی با گرگوری پک در همین سن و سال دارد. او اطلاعات زیادی درباره خود میدهد؛ اینکه ثروتمند است اما مرد تندرستی نیست، یا چگونه شروع به نوشتن این داستان کرده و چرا نام «اپرای شناور» را برای کتابش برگزیده است. بخش اول کتاب با نام «کوک کردن پیانویم» به چنین مسایلی میپردازد. در قسمتی از «کوک کردن پیانویم» آمده: «برای کسی مثل من که فعالیت ادبیش از سال 1920 بیشتر به خلاصهنویسی پروندههای حقوقی و استفسارنویسی محدود بوده، دشوارترین بخش کار پیش رو، یعنی شرح یکی از روزهای سال 1937 که در خلال آن نظرم عوض شد، شروع آن است. پیش از این هرگز چنین کاری نکردهام، اما خودم را میشناسم و میدانم که وقتی سر بحث باز شود، صفحات کتاب نیز راحت و روان پر خواهند شد. من ذاتا آدم تودار و کمحرفی نیستم، فقط باید به داستان بچسبم و پس از پایان آن دهنم را ببندم...» اگرچه آندروز، راوی و شخصیت اول داستان، مردی است 54 ساله، اما با وارد شدن به داستان درمییابیم که وی در زمان وقوع حوادث داستان و تصمیم مهمی که در زندگیاش گرفته 37 سال سن داشته و با این تصور زندگی را ادامه میداده که زمان زیادی تا لحظه مرگش باقی نمانده است. رمان «اپرای شناور» منعکسکننده تاثیری است که مفهومی چون هستیگرایی یا اگزیستانسیالیسم فرانسه، در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، بر انسانها گذاشت و در آن میان بر مفهوم پوچگرایی جهان تاکید زیادی شده است. بارت در این رمان، با استفاده از این مفاهیم در صدد است نشان دهد که همین پوچگرایی، اساس تجربیات انسانها است. از ویژگیهای خاص رمان «اپرای شناور» این است که بارت نبوغ نوشتاری خاص خود را با طنزی نهفته و جدیتی عقلانی و هوشمندانه در میآمیزد و اینگونه رمانهای خود را از سایر نویسندگان متمایز میکند. او در این رمان شیوهای متفاوت را برای داستانسرایی برگزیده است. مثلا در میانه داستان ناگهان با صفحاتی روبهرو میشویم که آندروز به اعلامیهای در جیب کت خود برمیخورد و در پنج صفحه از کتاب به نمایش محتویات این اعلامیهها میپردازد که بیشتر شبیه تبلیغاتی است که بر دیوارها و در روزنامهها میتوان نشانی از آن را یافت.