معرفی مختصر کتاب های : «این سوی بهشت»، «مقصر كیست؟»، »چیزی شبیه عشق» و «فقط قلبم را از من بگیر» . «این سوی بهشت» اسكات فیتسجرالد مترجم: سهیل سمی انتشارات «ققنوس» 376 صفحه «این سوی بهشت» نخستین رمان اسكات فیتسجرالد است كه در سال 1920 منتشر شد. شخصیت اول این داستان، یكی از دانشجویان دانشگاه پرینستون، در روابط اجتماعی و عاشقانه خود آنقدر خودخواه و مغرور است كه همیشه به مشكل برمیخورد. به عبارتی این رمان به بررسی برخی از اصول اخلاقی جوانان در دوران بعد از جنگ جهانی اول میپردازد. فیتسجرالد از نظر ویژگیهای رفتاری و حتی محل تحصیل، شباهتهای زیادی با شخصیت داستانی خود دارد. از این رو است كه برخی از خوانندگان و منتقدان «این سوی بهشت» بر این باورند كه فیتسجرالد در این اثر زندگی خویش را به تصویر كشیده است. منتقدان در نقدهایی كه بر اساس این رمان نوشتهاند، معتقدند علاوه بر شخصیت اصلی داستان، سایر شخصیتها نیز بر اساس زندگی انسانهایی خلق شدهاند كه به نوعی وارد زندگی فیتسجرالد شده بودند. برخی از منتقدان این اثر را صادقانهترین و باورپذیرترین اثر داستانی فیتسجرالد میدانند و معتقدند استعارهها و تمثیلهایی كه در این كتاب به كار برده شده، مخصوص خود او و جدا از كلیشههای همیشگی موجود در آثار ادبی دنیا است. نقطه قوتی كه حتی بعد از حدود یک قرن باعث میشود رمان فیتسجرالد خواندنی و از بهترین آثار ادبیات جهان باشد. فیتسجرالد در روایت این اثر از شیوههای مختلف نویسندگی بهره برده است؛ این اثر گاهی روایتی داستانی دارد و گاه به سوی نمایشنامهای روایی حركت كرده است. تفاوت شیوههای نگارش در بخشهای مختلف این اثر به خوبی مشهود است و یكی از دلایل اصلی استقبال از آن نیز محسوب میشود. این رمان در سه بخش نوشته شده است و هر قسمت به زمانی خاص در زندگی شخصیت اصلی داستان میپردازد. عنوان این كتاب بخشی از شعری است كه پیش از انتشار این رمان، توسط شاعری به نام تیاره تاهیتی منتشر شده بود و مضمون كلی آن حول محور زندگی افراد و اخلاقمداری در جوانها بعد از جنگ جهانی اول میچرخید. «مقصر كیست؟» آلكساندر هرتسن مترجم: آبتین گلكار نشر «هرمس» 324 صفحه قیمت: پنج هزار و 800 تومان «مقصر كیست؟» نوشته آلكساندر هرتسن در ادبیات روسیه رمان مطرحی به شمار میآید و از نظر اخلاقی و اجتماعی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. رمانی كه با توجه به حالات و روحیات هرتسن نوشته شده است. بسیاری هرتسن را «پدر سوسیالیسم روسی» مینامند و این نویسنده یكی از چهرههای سرشناس كشور روسیه در قرن نوزدهم میلادی به شمار میآید. «مقصر كیست؟» اولین رمانی است كه از هرتسن منتشر شده و به خوبی نشان دهنده بلوغ وی در ارایه دیدگاههایی فیلسوفانه است. هرتسن در این اثر با نثر روان و طنزی كه در لابلای نوشتههایش به خوبی نمایان است سعی میكند بیعدالتیهایی را نشان دهد كه همواره او را در زندگی آزار میداد. نابرابریهایی اجتماعی كه از نظر نویسنده در نهایت منجر به تباهی اخلاقی و اجتماعی طبقات مرفه جامعه میشود. شخصیت اصلی این داستان را در بسیاری از آثار ادبی روسیه میتوان یافت. ولادیمیر بلتوف كه برخی او را با نام «آدم زیادی» میشناسند نمادی است از طبقه اشرافی كشور روسیه كه باوجود آرزوهای بلندی كه در سر دارند به آنها دست نمییابند و ادعاهایشان در حد شعار باقی میماند. خواننده «مقصر كیست؟» شاهد ویرانی زندگی سه فرد خواهد بود كه ظاهرا خودشان در این میان هیچ نقشی ندارند. گویی شخصیتهای این داستان توان انتخابی درست و اخلاقی را ندارند و همه چیز طوری رقم میخورد كه آنها ناچار به سوی تباهی پیش بروند. در انتهای داستان، هرتسن مخاطب را تشویق میكند كه به سوال اصلی كتاب پاسخ دهد؛ سوالی كه به عنوان اصلی كتاب هم تبدیل شده و تمامی عناصر داستانی در پی كشف آن هستند. «مقصر كیست؟» نخستین بار در سال 1846 منتشر شد و دغدغههای نویسنده در زمان حیاتش در این رمان به خوبی دیده میشود. آرزوی دیرینهاش هرتسن، نویسنده انقلابی و متفكر قرن نوزدهم رسیدن به «آزادی فردی» بود و این امر به روشنی در آثار داستانی و غیرداستانی وی نمایان است. «چیزی شبیه عشق» كاترین دون مترجم: نوشین ریشهری انتشارات «نغمه زندگی» 352 صفحه شمارگان هزار نسخه قیمت: هفت هزار تومان «چیزی شبیه عشق» داستان زندگی زنی است كه مجبور است به تنهایی فرزندانش را بزرگ كند و با رفتن شوهرش استوارتر از همیشه به زندگی ادامه دهد. با گذشت سالها و درست زمانی كه شخصیت اول داستان به زندگی خود عادت كرده است و به راحتی میتواند آن را اداره كند، همسرش به خانه باز میگردد و میخواهد به زندگی خود ادامه دهد. کاتیرن دون نویسنده ایرلندی 57 ساله در معرفی رمانش مینویسد: «من در داستان سعی كردم تلاش شخصیت اول داستان را برای نگهداشتن آنچه در زندگی به او تعلق دارد با جزییات نشان دهم.» وی معتقد است «چیزی شبیه عشق» تنها یک روایت داستانی نیست، بلكه بخشی از واقعیت است و میتواند زندگینامه انسانهایی باشد كه در اطراف ما زندگی میكنند. اما در انتهای این رمان همه چیز به خوبی تمام نمیشود و نویسنده پایان كتاب را در تخیلات مخاطب خود شكل میدهد. «فقط قلبم را از من بگیر» مری هیگینز كلارک مترجم: مهگونه قهرمان 428 صفحه انتشارات «پیكان» «فقط قلبم را از من بگیر» داستانی جنایی و روایتی از قتل بازیگری جوان است كه البته نقش زیادی در داستان ندارد. با به قتل رسیدن این شخصیت و خارج شدنش از سیر داستانی كتاب، افراد زیادی درگیر ماجرا میشوند ولی وجود این معماها همچنان حل نشده باقی ماندهاند. با گذشت دو سال از مرگ ناتالی، هیچكس متهم به قتل او نشده و دستیار جوان دادستان، به نام امیلی، این پرونده را پیگیری میكند. نویسنده در این اثر معمایی را طرح میكند كه خواننده اثر را تا پاراگراف انتهایی داستان سرگردان و متحیر نگه میدارد. نویسنده این اثر در ابتدا كلیات داستان را روشن میكند و شخصیتهای اصلی كتاب، به مرور وارد داستان میشوند. داستانی كه هیگینز كلارک برای مخاطب خود روایت میكند ساده و روان است و پیچیدگی خاصی در آن دیده نمیشود ولی میتواند بسیار سرگرمكننده باشد. رمانی كه نویسنده ضمن روایتهای جناییاش، به جستجوی ذهن و قلب آدمی میپردازد و گاهی نظام قضایی كشورش را زیر سوال میبرد. در این رمان جنایی، تنها اطلاعاتی كه از ناتالی، بازیگر مطرحی كه به قتل میرسد، به دست میآید گفتههای مادرش است. كلارک در این اثر به آرامی پرده از ماجراهای داستان بر میدارد و مخاطب را با خود همراه میسازد.