موج سواری ، هنر جنگیدن با دریاهای خروشان موج سواری یا آنچه غربی ها Surfing می نامند، هنر جنگیدن با آب های خروشان و توانایی فرار از شدیدترین امواج دریا و حفظ جان در عین تقابل با مرگ است. برای این که اوج هیجان و خطر آن احساس شود باید در دریاهای مواج و توفانی به موج سواری پرداخت، زیرا قابلیت موج سازی آنها بسیار بیشتر از محیط های آبی کوچک است که اصلا هیجان و شتابی در چرخش آب های آن وجود ندارد. موج سواران معمولا از تخته ای بزرگ یا کوچک که پاهای خود را روی آن مستقر می کنند (و اغلب با یک بند آن را به پای خود می بندند) سود می جویند، ولی یک مدل از موج سواری بدون تخته هم داریم که آن را Body Surfing می نامند و موج سوار بدون هیچ وسیله ای یا با استقرار پایش روی امواج در حال حرکت یا با خوابیدن با سینه روی آن، روی آب به حرکت درمی آید. این مستقیم ترین، خطرناک ترین و ناشناخته ترین نوع موج سواری و حرکت روی آب است و اگر در دل دریا صورت پذیرد، به سخت تر شدن کار موج سوار منجر می شود که نمی داند و نمی بیند موج بعدی دقیقا از کدام سو می آید و مجبور است با کمترین دید در میان امواجی که سر به فلک می زند، مسیر حرکت بعدی خود را تعیین کند. حال آن که استفاده از چوب به عنوان وسیله Surfing فرد موج سوار را به قدرت استفاده از قامت خود مجهز و به تبع آن ریسک های کار او و خطرات پیرامون وی را کمتر می کند. در همه حال به نظر می رسد موج سواران یا به قول غربی ها Surfer ها آدم هایی عاشق هیجان و اسیر آن باشند و چون وجد و دلهره و وقایع غیرقابل پیش بینی این رشته را در هیچ ورزش دیگری نمی یابند، به سمت آن می آیند و با وقوع هر اتفاق تلخ و غرق شدن یک موج سوار در دل دریا یا آمدن بلایی کوچک تر بر سر وی به جای این که بازدارندگی این رشته برای عشاق آن بیشتر شود، برعکس تمایلات به آن افزایش می یابد و رویکرد شدید برخی طیف ها به هیجان عملا باعث پرداختن دائم اقشاری بیشتر در سطح جهان و بویژه کشورهای صاحب دریا به این ورزش شده است. گفته می شود که اولین نمونه ها و انواع Surfing حدود سال ۱۷۶۵ توسط یک سیاح و جهانگرد اروپایی به نام ساموئل والیس و شماری از اعضای باشگاه شنای دلفین پاریس در جزیره تاهیتی در آمریکای مرکزی مشاهده شده است. سیاحان دیگری به نام های جوزف بنکس و جیمز کوک هم در آن سال ها گذارشان به تاهیتی افتاد و آنها هم از عوامل اولیه معرفی کننده Surfing به مردم دنیا به شمار می آیند و از آنها هم مثل والیس نوشته هایی در این خصوص باقی مانده که در بردارنده خاطرات شان از این رشته و معرفی کننده قواعدی است که به گمان آنها و زعم کارشناسان متعلق به قرن ها و دهه های بعدی برای تدوین این ورزش بدان ها نیاز است. کتاب خاطرات مارک تواین نویسنده معروف آمریکایی و خالق قصه های تام سایر و هاکلبری فین نیز پیرامون سفر سال ۱۸۶۶ وی به هاوایی آمده است: به محض ورودم به جزیره فوج فوج آدم را دیدم که تخته هایی چوبی را به دست گرفته و به سمت دریا به حرکت درآمده بودند و دقایقی بعد با استقرار روی این تخته ها در میان امواج به حرکت درآمدند و از مقابل چشم های من دور شدند. عجیب تر آن که در میان شان نوجوانان ده ساله و پیرمردان حدود هشتاد ساله هم مشاهده می شوند. با این حال بسیاری از تاریخ دانان متفق القول اند که پدر موج سواری بالنسبه مدرن را باید جورج فریت تلقی کرد که در نوامبر ۱۸۸۳ به دنیا آمد و از فرط هیجان جویی بیشتر از ۳۶ سال عمر نکرد. ولی در همان زمان بالنسبه کوتاه بسیاری از قواعد گفتاری این ورزش پرماجرا را مکتوب و به قانون تبدیل کرد تا مبارزه با امواج کوبنده دریا با شانس موفقیت بیشتری برای بشر ماجراجو همراه باشد. از اوایل قرن بیستم موج سواری بیش از پیش در آمریکا مطرح شد و به ویژه به سواحل کالیفرنیا و فلوریدا که گرم و آفتابی اند کشیده شد و در استرالیا هم که در نیمکره مقابل واقع است، هواداران بسیاری یافت. جورج فریت که در هاوایی بزرگ شده بود آن جا نقاشی ها و مجسمه هایی را دید که نیاکان ساکنان این جزیره را در حال موجب سواری نشان می داد و او دریافت که زمان قانونمند کردن یک تفریح مردمی رسیده است. حدود ۱۱۰ سال بعد از تلاش های او موج سواری ورزشی است که رسمیت یافته و یک فدراسیون جهانی هم دارد و تبدیل به یک علم شده که در کلاس ها و دوره های ویژه تدریس می شود و حتی طول و شدت امواج به Surferها توضیح داده می شود تا راه شکستن آن و عبور از لابه لای آنها و به واقع زنده ماندن را بیابند و اسیر خطرات هولناک آن درعین زیبایی بصری و اعجازهای لحظه ای آن نشوند.