انزوا و يک جانشيني در سالمندی

شروع موضوع توسط Nazanin ‏4/10/15 در انجمن بیماری ها و راه درمان

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    3fd8a69b15342f58a37f7e5ed170e546.jpg

    پیری كاهش قوای روانی و جسمی است كه در اثر گذشت زمان روی می دهدمروزه كه غالب سالمندان به تنهایی در خانه خود به سر می برند، هر قدر هم كه وضع زندگی آنها خوب باشد، از توجه عاطفی دیگران و اقدامات جامعه بی نیاز نیستند .


    سهيلانوري در خصوص دوران سالمندی در روزنامه ایران نوشت:دوران پيري، مرحله اي از زندگي تمام افراد است. هر چه افراد در اين خصوص ديدگاه وسيع تري داشته باشند تجربه دلپذيرتري را به کوله بار تجارب زندگي خود مي افزايند. نمي توان اين واقعيت را ناديده گرفت که سالمندي در نظر برخي افراد دوره اي سياه ناميده مي شود که از رسيدن به آن مرحله هراس و انزجار دارند، در حالي که مي توان اين ديدگاه تاريک را تغيير داد و با فرهنگسازي مناسب، فصل پيري را دلپذيرتر از آنچه در باور عموم شکل گرفته، ساخت.

    آرامش جسم و روح

    افرادي که به مرحله پيري مي رسند، روزگاري جوان بوده اند و دلنگراني شان براي فرزندان و اطرافيان آن ها را مجاب مي کرد تا لحظه اي دست از مراقبت برندارند و تمام جوانب را تحت نظر قرار دهند که مشکلي هرچند کوچک اطرافيان شان را تهديد نکند.

    نيکو است که به پاس آن همه دقت و مراقبت، حال که به دوره سالمندي پا نهاده اند، برنامه ريزي مدوني برايشان در نظر گرفت تا روزگاري که گام هايشان ديگر توان و چابکي گذشته را ندارد، بهتر از آنچه تصورش را مي کردند سپري شود تا شايد ذهن و روح شان به آرامش برسد.

    پاسداشت خوبي ها

    همين که فردي احساس کند ديگر مانند سابق در مرکز توجه قرار ندارد، حرف هايش خريدار چنداني ندارند، توانايي هاي گذشته اش را از دست داده است، حافظه اش مانند سابق ياري نمي کند، شادابي گذشته را ندارد و در بسياري از تصميم گيري ها راي و نظرش از اهميت ويژه اي برخوردار نيست کافي است تا احساسات خاکستري و آزاردهنده به سراغش آيد و با خودش بگويد کاش هيچ گاه دوران سالمندي ام را نمي ديدم اما چه خوب است که به ازاي مهرباني شان و براي اثبات دوست داشتن آنها، سعي کنيم لحظه هاي شادي را برايشان رقم بزنيم تا گرد پيري از قلب شان بزداييم. پسنديده است که تاريخ هاي مهم زندگي شان را که حالاسالها از آن مي گذرد به شادي جشن بگيريم تا به آن ها نشان دهيم نه تنها از خاطر نرفته اند بلکه بر ارزشمندي شان افزوده شده است و به بودنشان افتخار مي کنيم. اينکه مدام جوياي احوالشان باشيم به ديدارشان برويم راهکاري است که آن ها را از احساسات منفي دور مي کند.

    سلامت در کهنسالي

    اگر مدام باور پا به سن گذاشتن به سالمندان القا شود آن ها گمان مي کنند ديگر خيلي از کارها و رفتارها مناسب سن و سال آن ها نيست در حالي که چنين نخواهد بود و هيچ گاه براي انجام کارهاي مثبت دير نيست. بايد سالمندان را تشويق کرد که تحرک و ورزش بر ميزان سلامتي آن ها مي افزايد. احساس شادابي و نشاط حاصل از پياده روي و انجام حرکات ورزشي هر چند ساده کمک مي کند تا سالمندان روز را بهتر سپري کنند و خواب شبانه آرام تري داشته باشند. فضاي استخر براي تلطيف روحيه سالمندان بسيار مناسب است. هر چند که توانايي شنا کردن نداشته باشند همين که در آب پياده روي يا اينکه از حوضچه هاي آب گرم استفاده کنند به سلامت بافت استخواني شان مي انجامد. علاوه بر اين انجام حرکات ورزشي ساده در منزل و از طريق برنامه هاي ويدئويي ورزشي نيز تاثيرگذار خواهد بود.

    يک جا نشستن و بي تحرکي عاملي است که انسان را از تحرک و پويايي بازمي دارد. اگر افراد با پانهادن به دوره سالمندي به اين فکر بيفتند که ديگر زمان تلاش و کوشش به سر آمده است، در حقيقت خود را به سمت رکود هدايت کرده اند از اين رو لازم است براي دست پيدا کردن به فعاليت هاي مغزي و دوري از انزوا و يکجانشيني، سالمندان را به انجام کارهايي هرچند ساده دعوت کنيم تا در اين صورت ضمن انجام فعاليت هاي مغزي، احساس مفيدبودن را به آنها هديه دهيم.

    حس خوب خاطرات

    هميشه تعريف کردن خاطرات و مرور اتفاقات شيرين گذشته احساس خوبي را به ارمغان مي آورد. اينکه به سالمندان فرصت دهيم تا خاطرات دوست داشتني گذشته را مرور کنند و بدانند گوش شنوا براي شنيدن حرف هاي آهسته و شيرين شان آماده است، روحيه خوب و احساس خوشايندي به آنها مي بخشد، از اين رو، اهداي چنين فرصتي به سالمندان کمترين کاري است که مي توان در مقابل آن همه مهرباني انجام داد.

    دنياي شاد پدربزرگ ها و مادربزرگ ها

    نوه ها، چه بخواهند چه نخواهند احساس شادابي، نشاط و خوشحالي را به پدربزرگ و مادربزرگ منتقل مي کنند. حال اگر همين نوه ها، چند ساعتي را در طول هفته به آنها اختصاص دهند، دنياي شادي را براي پدربزرگ و مادربزرگ سالمندشان مي سازند.

    اگر اين انگيزه در سالمندان به وجود بيايد که فرزندان يا نوه ها از گذراندن وقت در کنار پدربزرگ يا مادربزرگ شان لذت مي برند، آنها نيز، قدم زدن در پارک يا رفتن به خريد به همراه نوه و فرزندانشان را به هر تفريح ديگري ترجيح مي دهند چرا که در اين صورت هم در اجتماع حضور پيدا کرده اند و هم تنوعي در روزشان به وجود آورده اند.

    هميشه يادگيري چيزهاي جديد، تحولي در وجود فرد ايجاد مي کند که تا مدت ها با وي همراه خواهد بود. اينکه فرزندان يا نوه ها کمک کنند تا پدربزرگ و مادر بزرگي که تمام تجربه و داشته هايشان مشمول زمان شده است، به روز شوند و با فناوري هاي نوين و جديد، حتي به صورت دست و پا شکسته رابطه ايجاد کنند، کمک کرده اند تا آنها روزهاي پيري را که به نوعي پاييز عمرشان مي دانند به شکل بهتري پشت سر گذارند و با روحيه اي که مي يابند، احساس شادماني را به اطرافيان خود نيز منتقل مي کنند. البته حتماً نياز نيست کوچکترها تمام زمان خود را به اين آموزش ها اختصاص دهند بلکه حتي اگر دورادور نيز با سالمندان در ارتباط باشند و آنها را در جريان برنامه هاي مهيج و شاد قرار دهند يا به سوالاتشان براي استفاده از امکانات جديد پاسخ دهند کافي است تا پدربزرگ و مادربزرگ را از عزلت نشيني و تنهايي رها کنند.