تربیت و آموزش جنسی وظیفه هر پدر و مادری در قبال فرزندش است که بهتر است هر فرزند با والد همجنس خود در این زمینه تربیت شود! تربیت جنسی واژه ای است که تازگی ها به چشم ما می خورد و برای پدر و مادرهای قدیمی تازگی دارد، امکان دارد در ابتدا افراد ندانند که معنی این واژه چیست و یا در مقابل آن جبهه گرفته شود. اما باید گفت در تربیت جنسی به کودکان در هر مرحله سنی مطالب متناسب با همان سن به بچه ها آموزش داده میشود؛ وجود اجزای خصوصی بدن و محرمانه بودن آن را یاد می دهیم و این به فرزندان ما کمک می کنند تا از خود در برابر خطرات محافظت کنند. عموما در این مسایل مادران احساس نزدیکی بیشتری را نسبت به فرزندان خود دارند که البته این امر از سوی فرزندان هم هست. اما این بار می خواهیم بدانیم پدر و مادر به خصوص پدرها چه نقشی در تربیت جنسی فرزند خود دارند و آیا باید پدران هم در این حوزه وارد شوند؟ به همین دلیل با فیروزه سخندانی روانشناس و رفتارشناس جنسی مصاحبه ای انجام داده ایم: متن گفت وگو با فیروزه سخندانی به شرح زیر است: * تربیت صحیح جنسی برای کودکان از چه زمانی باید آغاز شود و با چه روشی؟ برخی از والدین آموزش غیر مستقیم را ترجیح می دهند آیا این روش صحیح است؟ سخندانی: یکی از مشکلات امروز جامعه این است که، به دلیل بی اطلاعی، والدین گمان می کنند وقتی برای بچه ها در رابطه با مسایل جنسی جای سوال است باید یا آن را انکار کنند و یا به طور کامل توضیح دهند در صورتی که کودک در هر مرحله ای باید یکی از مسایل جنسی و اطلاعات مربوط به اندام خصوصی خود را یاد بگیرد؛ مانند زمانی که کودکان در ابتدا هر چیزی را طبق عادت به سمت دهان می برد و به گفته فروید در مرحله رشد دهانی هستند و این باید به کفایت انجام شود یعنی نه بیش از حد و نه کمتر از میزان لازم چرا که اگر هر زمان فرزند گریه می کند مادر پستان پر شیر به او بدهد؛ فرزند در سالهای بعد نیز وقتی با مشکل رو به رو می شود فکر می کند باید چیزی در دهان خود قرار دهد تا تسکین پیدا کند. در این مرحله باید به والدین آموزش دهیم تا یاد بگیرند اگر زیر پای بچه خیس است و یا به دلایل غیر گرسنگی کودکشان گریه می کند نباید پستان پر شیر را در دهان بچه قرار دهند بلکه باید مشکل را حل کنند. و اینجا دو اتفاق برای کودک رخ می دهد اول اینکه مرحله دهانی را به سلامت طی می کند و دوم اینکه می داند یک مادر مراقب و آگاه وجود دارد که از او مراقبت می کند و وجود مادر مراقب و آگاه باعث میشود کودک احساس امنیت کند. کودک این مرحله را طی می کند تا سن دوسالگی که بچه از شیر گرفته می شود و به غذا عادت می کند، او را به رفتن دستشویی عادت می دهند و دیگر از پوشک استفاده نمی کنند و بازی کردن با بچه های دیگر و همچنین رفتن و بازگشتن پدر و مادر در این دوره آموزش داده می شود.بعد از این دوره بچه ها با عضو جنسی بدنشان آشنا می شوند و دقیقا در همین دوره است که آنها با دست زدن به این عضو جنسی با کلماتی مانند شرم و حیا رو به رو خواهند شد. گفتن این کلمات به شکل اتوماتیک وار برای کودک این نتیجه را دارد که دست زدن به عضو جنسی، حرف زدن درباره آن و یا کسب اطلاع درباره آن به همراه شرم و حیا است. وقتی این اتفاق می افتد کودک عضو بدن خود را حدف میکند بنابراین ما نمی دانیم که در آینده وقتی دوباره با این عضو رو به رو می شود چه اتفاقی برایش رخ می دهد. ما روانشناسان معتقدیم که چیزی از محیط پیرامون حذف نمی شود بلکه در ناخوداگاه انسان ها ذخیره می شود و مشخص نیست چه زمانی ناخودآگاه بر زندگی ما تاثیر بگذارد. برخی از والدین فکر می کنند که باید در خصوص مسایل جنسی سکوت کنیم تا فرزند بعد از بزرگ شدن خودش در این خصوص بفهمد اما اینجا این سوال مطرح می شود، از کجا؟ جز اینکه آدمی بر سر راه او قرار بگیرد و به او آموزش دهد که ما نمی دانیم آیا صلاحیت دارد یا خیر. چه بسا بسیاری از کودکانی که مورد تجاوز قرار می گیرند، فرد متجاوز به قصد آموزش نزدیک شده است وآینده آن کودک را نابود می کند، باید بدانیم که تاثیرات تجاوز جنسی تا پایان عمر همراه کودک است. به همین دلیل والدین باید بدانند که چه زمانی آموزش مسائل جنسی را به کودک خود شروع کنند ، اطلاعات کافی داشته باشند و به خوبی به فرزندشان کمک کنند. اگر والدین آگاه باشند و با شروع مرحله جنسی بچه ها که از دو تا پنج سالگی است اطلاعات مناسب و کافی در اختیار آن ها قرار دهند می توانند تا مرحله جنسی بعد که دوره بلوغ روند رشد را به راحتی طی کنند. * دو سالگی ابتدای زمانی است که والدین تلاش می کنند کودک را از پوشک بگیرند، آیا این مرحله در شکل گیری تربیت جنسی آنها موثر است؟ کودکان در هر دوره سنی یک سری اکتشاف برای خود دارند. در سال اول مکیدن و گاز گرفتن، تنها راه کشف دنیای پیرامون نوزاد است. از یکسالگی به بعد و با یادگیری کنترل بر ادرار و مدفوع با آن بازی می کند چرا که احساس کنترل کردن اولین احساسی است که به کودک نشان می دهد که بزرگ شده و رشد کرده است بنابراین مدام با آن بازی خواهد کرد؛ این اقدام به آنها احساس برنده شدن می دهد؛ خیلی از والدین شاکی هستند که فرزند روی لگن نمی نشیند و مدفوع نمی کند والدین باید یادبگیرند که این حس کنترل را به فرزند آموزش دهند تا در این مرحله باقی نمانند و از این مرحله عبور کنند. و در سن 2.5 تا پنج سالگی ، کودک عضو جنسی خود را کشف میکند و شروع میکند به لمس کردن و بازی کردن با آن . * در این مرحله که فرزند در حال یادگیری کنترل است آیا رفتارهای والدین می تواند به آنها حس ترس را القا کند؟ سخندانی:بله،این حس ترس می تواند ایجاد شود و برای او تا مدتها باقی بماندممکن است شب ادراری بچه ها از این مرحله ناشی شود. بعضی از بچه ها در گوشه ای می ایستند و در شلوار خود ادرار و یا مدفوع می کنند؛ علت هم آن است که به آنها استرس وارد شده و آنها در شرایط استرس به مرحله قبلی بر می گردند.باید در نظر بگیریم که کودک قبلا هر جا که می خواست ادرار و مدفوع می کرد اما در حال حاضر این امکان را ندارد و اگر ترس بر او حاکم شود و درست آموزش نبیند به مرحله قبلی خود بر می گردند. در خصوص مسائل جنسی نیز همین است، کودکان از 2.5 سالگی با اعضای جنسیشان آشنا می شوند؛ در این مورد پسرها زودتر با عضو جنسی آشنا می شوند اما دختر ها در این زمینه آسیب پذیرترند. بر اساس آمار کلینیکال بیشتر مراجعات موضوع خود ارضایی درباره کودکان دختر است و در خصوص پسران کمتر دیده می شود. والدین باید به این نکته توجه کنند تربیت جنسی مانند بقیه موارد رفتارها بین پدر و مادر مشترک است. اگر روابط زن و شوهر خوب نباشد نمیتوانند پدر و مادر خوبی هم باشند. در شرایطی که رابطه زن و شوهر مشکل داشته باشد؛ معمولا مادر و فرزند یک تیم می شوند و معمولا کسی که تنها رها می شود پدر است ولی وقتی که پدر به سمت مادر برود و به کارهای مادر کمک کند مثلا فرزند را حمام ببرد و پوشک کند و کارهای روزمره او را انجام دهد،این مادر است که می فهمد نباید زیاد به فرزند دلبسته باشد و بیشتر از همه باید به پدر بچه دلبستگی داشته باشد. در همینجا پایه یک زندگی سالم بنا گذاشته می شود . ما می دانیم که کودک اول، به خصوص اگر پسر باشد یک دلبستگی خاص با مادر دارد. ارزوی هر فرزند پسر، بدست آوردن مادرش هست و ازدواج با او؛ پسر دوست دارد که مادرش را بدست آورند و با مادرش ازدواج کند البته باید این را در نظر داشت این نظر یک کودک 4 یا 5 ساله است که هنوز دختر همسایه را ندیده و مادرش تنها جنس مخالف وی است. درباره دخترها نیز همین طور است. برای این امر باید یک پدر مانند شیر بالای سر همسرش بایستد و پسر را از تصاحب مادرش نا امید کند. در حوزه روانشناسی می گویند مادر نباید تمام وقت در اختیار فرزند مخصوصا اگر جنسیت او پسر باشد بلکه باید اولویت های دیگری نیز در اختیار بگیرد. خیلی از مشکلات زناشویی که در سنین بالای مردان دیده می شود این است که پسر در سنین بالا نیز هنوز نمی تواند از مادر خود جدا شود و بعد از فوت پدر می بینیم که معمولا پسر اول نقش همسر را برای مادر بر عهده می گیرد. و این یک آسیبی است که با رعایت این اصول از سوی والدین و آموزش وی در دوران کودکی می تواند زندگی بهتری را برای فرزندان ایجاد کند. نقش پدر در تربیت جنسی فرزندان دقیقا همینجا است که باید پدر فاصله بین خود و همسر را از بین ببرد و به فرزند بیاموزد که مادر و پسر باید از هم جدا شوند. اگر پدر در این بخش پر قدرت عمل کند دو خانواده را نجات داده است یکی خانواده خودش و دیگری خانواده آینده فرزندش. این مساله در شرایطی که فرزند دختر باشد نیز هم وجود دارد و اگر رابطه زن و شوهر خوب نباشد پدر و دختر تیم تشکیل می دهند و در بزرگسالی یا دختر نمی خواهد ازدواج کند چون پدر اولویت زندگیش است و یا در ازدواج به دنبال یک پدر خوانده و پدر نما می گردد یعنی دوست دارد شوهری داشته باشد که مانند پدر به او سرویس دهد، مانند پدر از او حمایت کند و مانند پدر از او رابطه جنسی هم نخواهد و این باعث می شود که زندگی آنها با مشکل رو به رو شود. در واقع زن و شوهر در صورتی می توانند پدر و مادر خوبی باشند که زن و شوهر خوبی برای یکدیگر باشند. * اما این موضوع که آنها دنبال همسری پدرنما باشند به چشم نمی خورد؛ آیا این موضوع برای همه یکسان است؟ البته در مورد وجود فرزندانی که در پدر و مادران خود ذوب می شوند این نکته را باید ذکر کنم که بهتر است همه چیز را طیفی در نظر بگیریم ممکن است دختری را داشته باشیم که ذوب در پدر باشد و یا پدر فقط در حد نماد قدرت در زندگی او وجود داشته باشد بسیاری از دختران و پسران در بین این طیف هستند. در روانشناسی هیچ چیز کلی و صد درد صد نمیباشد. باید به این موضوع اشاره کرد آنچه ما از زندگی افراد می بینیم ویترین زندگی آنهاست و حتی بسیاری مواقع مشکلات بین زن و شوهر مطرح هم نمی شود و افراد فقط در اتاق درمان مشکلات، مخصوصا مشکلات جنسی خود را بیان می کنند. خیلی از دختران هستند که به ظاهر زندگی موفقی دارند اما در اتاق درمان می نشیننند و گریه می کنند. ما در عصری زندگی می کنیم که آدم ها ترجیح می دهند ویترین نمایش دهند به خصوص سبک زندگی در تهران که آدها خیلی از هم فاصله دارند و ترجیح می دهند یک ماسک بر روی چهره داشته باشند و خیلی روابط صمیمی و عمیقی را نشان نمی دهند. در بسیاری از زندگی های زناشویی افراد سالها با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند بدون آنکه برای حل آن راهکاری بلد باشند. در برخی موارد زوجین نزد متخصصین مختلف مراجعه می کنند تا مشکلات را حل کنند اما هیچ یک از بعد روانشناختی به آن نگاه نکرده اند و سالها زن و شوهر با این مشکل زندگی کرده اند. و اطرافیان هم متوجه نیستند که اینها سالهاست زندگی جنسی نداشته اند. این دسته از زوجین نه ناراضی هستند که به دادگاه مراجعه کنند و نه به هم خیانت کرده اند که درآن صورت به دنبال راهکار حل این مساله نیستند. * اشاره کردید پدر به مادر در امور فرزند کمک کند، آیا این مساله در شرایطی که پدر همجنس فرزند خود نیست آیا حمام بردن و یا دستشویی بردن کودک توسط پدر مشکل زا نیست؟ کودکان تا سن 3 یا 3.5 سالگی که هنوز از عضو جنسیشان آگاه نیستند مشکلی نداریم ولی بعد که آگاه می شوند چه مادر بخواهد این عضو جنسی را بشوید و چه پدر باید چشمانشان را ببندند و هر چه این سن بالاتر می رود بچه ها به سمت استقلال بیشتر می روند اما باید قبل از ورود به مهدکودک این آموزش ها انجام شود چون امکان بعضی سوء استفاده ها فراهم نمی شود چون از منظر ما روانشناسان تجاوز به معنی ورود بی اجازه به حریم خصوصی افراد است به همین جهت هر نوع رفتاری به منظور ورود به حریم خصوصی کودک را تجاوز می دانیم. در این خصوص هم والدین باید به مهدها تاکید کنند و هم مسئولین مهدکودک باید در این رابطه آموزش ببینند که در حال حاضر بسیار اندک هستند، باید والدین این مساله را مد نظر قرار دهند که هر چه سن فرزند بالاتر می رود تمایل کمتری برای حمام رفتن با والدین پیدا میکنند در سنین 6 تا هفت سالگی بچه ها در این زمینه تقریبا مستقل می شوند. اما الزاما تاکید نمی کنیم که از سه سالگی فقط پدر پسر را حمام یا دستشویی ببرد و مادر دختر را ، ولی مساله بستن چشم ها باید رعایت شود چون فرزند در سنی است که می خواهد دربهای خصوصی پیش رو را باز کند و بداند که عضو خصوصی چه کسی شبیه اوست به همین دلیل ممکن است بارها درب حمام را یکباره باز کند هرچند در این خصوص بارها تذکر گرفته باشد. برای آموزش عضو خصوصی می توان از روی کتابهای آموزشی استفاده کرد یا اینکه به او گفته شود که تو شبیه پدرت یا شبیه مادرت هستی. در برابرکنجکاوی فرزندان باید اول خونسردی را حفظ کرد و سپس بپرسیم که خودش چه می داند و بعد یکی دو جمله به دانستنی هایش اضافه کنیم. * یکی از سوالهای بچه ها این است که چگونه بوجود آمدند و چه شد که به این دنیا آمده اند و اکثرا با این جواب رو به رو می شوند که“خدا تو رو به ما داد“ یا “تو را خریدیم“؛ این سوال و جواب فراموش می شود یا در رفتارهای آینده کودک تاثیر گذار است؟ ببینید نتیجه تحقیقی که ما روی آن کار کرده ایم این است که بچه ها باید با دنیای واقعی روبه رو شوند. مثلا اگر وقتی بچه ها کار خوبی می کنند به آنها می گوییم که فرشته ها برای تو جایزه آورده اند، وقتی که بفهمد که فرشته ای نیست که زیر بالش او جایزه قرار دهد کاملا نگران می شود و دچار افسردگی خواهد شد؛ بهتر است والدین بگویند این جایزه را ما برای تو خریده ایم برای فلان کار خوبی که انجام داده ای. در خصوص اینکه والدین به بچه می گویند ما چون خیلی هم دیگر را دوست داشتیم خدا تو را به ما هدیه داد باید توجه داشته باشیم که این جمله پایه ذهنی کودک می شود و وقتی در مهدکودک با جنس مخالف خود آشنا می شود و او را دوست می دارد به این نتیجه می رسد که باید بچه دار شود. هر مساله ای باید به بچه در سن خودش توضیح داده شود آنهم بر اساس واقعیت. به بچه ها باید بر اساس سنشان اطلاعاتی را منتقل کرد و برای این مسائل دوره زمانی مثلا از سه تا پنج سالگی و یا از پنج تا 9 سالگی اطلاعات مشخصی آموزش داده می شود البته امکان دارد کودکی هوش بالایی داشته باشد و ما مجبور شویم در سن ده سالگی درباره آمیزش جنسی و بارداری به او توضیح دهیم و ممکن است که کودک خیلی کنجکاو نباشد و تا 13 سالگی به خانواده برای ارایه این آموزش ها زمان بدهد. مهم این است که مادر پدر نگران نباشد و بتوانند توضیحات را بر اساس سن فرزند به خوبی ارایه کنند. مرحله بعدی آموزش در سن بلوغ است که سن بلوغ به مراتب مهمتر از سن 3 تا 5 سالگی است و آنچه در آن سالها آموزش داده شده اکنون در ذهن و رفتار نوجوان تثبیت می شود و اگر بی مبالاتی در رفتار پدر و مادر و در برخورد با فرزندان باشد می تواند مشکلات غیرقابل جبرانی ایجاد کند. متاسفانه مشکلات جنسی زیر پوست شهر است و ما در فضای مجازی از آنها آگاهی پیدا می کنیم و می بینیم که خیلی از این مشکلات فقط به خاطر بی اطلاعی والدین ایجاد شده است. افراد دارای مشکلات جنسی ممکن هست از لحاظ ظاهری شبیه بقیه افراد باشند در حال زندگی در شهر ما هستند اما کسی از این مشکلات با خبر نیست. پرخاشگری، کاهش تعداد روابط جنسی و سریع السیر انجام دادن روابط جنسی علائمی است که می توان در آنها تشخیص داد در ذهن این فرد چه چیزی می گذرد.البته خانم ها بیشتر به دنبال آموزش و مشاوره در این زمینه ها هستند چرا که آنها احساس می کنند که باید از نسل مراقبت کنند اما در خصوص مردان این اتفاق هنوز نیفتاده است. بنابراین برای پیشگیری از این مشکلات که در بزرگسالی بروز می کند بهتر است از ابتدای کودکی رفتار صحیح جنسی با کودکان در دو مقطع 3 تا 5 سالگی و دروه بلوغ صورت گیرد. در این زمینه نیز کار دشوار نیست و والدین می توانند با یادگیری و شرکت در جلسات آموزشی از بروز این مشکلات دربزرگسالی جلوگیری کنند.یکی از نکات بسیار مهم که لازم است مطرح کنم این است که در خانواده هایی که زن سرزنشگر وجود دارد برای فرزن پسر بسیار خطرناک است، و این رفتار مادر میتواند یک مشکل اساسی برای پسر ایجاد کند * با توجه به اینکه در دوران بلوغ ظاهر نوجوانان تغییر می کند در این زمان رفتار پدر و مادر چگونه باید باشد؟ وقتی سکس را از دیدگاه تکاملی بررسی میکنیم، میبینیم که در خلقت انسان، هدف از روابط جنسی در خلقت تولید مثل است بنابراین باید این دستگاه تناسلی سالم کار کند و بروز پریود به این معناست که این دختر برای باروری آماده است و همین طور ظهور علایم بلوغ برای پسران هم نشانه هایی مبنی بر سلامت دستگاه تناسلی وی است بر خلاف باورها باید بدانیم که خون قاعدگی نشانه خوبی است و این یعنی سلامت دختر وجود دارد. به نظر من باید بعد از اولین قاعدگی برای دختران جشن گرفت چرا که او از یک دوره کودکی عبور کرده و اکنون به دوره بالاتری رسیده است. گرفتن جشن برای او این را القا می کند که دیگر نباید رفتارهای کودکانه داشته باشد.شما چندخانم 24 ساله را می شناسید که رفتار بچگانه دارند؟ انگار بخشی از وجودشان در آن دوره باقی مانده، بلوغ جسمی و بلوغ جنسی انجام شده ولی بلوغ روانی انجام نشده؛ این جشن نشان می دهد که یک اتفاق طبیعی برای او افتاده است؛ برای بلوغ دختر سه فاکتور باید به ترتیب رخ دهد، رشد سینه ها، قاعدگی و سپس رشد موی زیر بغل و اگر ترتیب رعایت نشود باید به متخصص غدد مراجعه شود. مورد دوم این است که باید این اتفاق را از قبل به دختر توضیح دهیم تا او بداند که این اتفاق کمی دردناک است اما هر ماه نشان می دهد که از سلامت کامل برخوردار است تا احساس خوشایندی نسبت به این اتفاق بوجود نیاید.البته باید بدانیم در ماه های اول این قاعدگی مرتب نیست و نباید این اتفاق را به مسایل دیگر نسبت دهیم. درباره پسرها بلوغ به شکل دیگری است اول قدشان بلند می شود، بعد رویش موی بدنشان زیاد می شود و سه اتفاق در حوزه جنسی برای آنها رخ می دهد که نشان دهنده بلوغ جنسی آنهاست و باید پدر در این خصوص آگاهی و توجه کافی داشته باشد. یکی از اتفاقهایی که پسران در بلوغ تجربه میکنند، نعوظهای صبحگاهی است، این موضوع باید برای آنها خوشایند باشد چرا که قلب یکی از وظایفش این است که صبح به صبح چک کند که آیا نعوظ صورت می گیرد یا خیر و نشانه آن است که بدن آماده بارور کردن است یا خیر. در ابتدا تعدادش بیشتر است اما با افزایش سن تعداد دفعات آن کمتر می شود. بنابراین پدر باید در این خصوص به پسر توضیح دهد که این اتفاق برای همه همجنس ها رخ می دهد و جای نگرانی ندارد. کافی است چند دقیقه در تخت بماند یا موزیک گوش دهد تا به شرایط اولیه بازگردد. اگر توضیح داده نشود نوجوان به عضو جنسی خود دست می زنند و کم کم بحث خود ارضایی پیش می آید. مورد دوم که برای پسران رخ می دهد نعوظ شبانه است. نباید فکر کنیم که این حاصل فکر کردن فرد به چیز خاصی است بلکه قلب یک پسر نوجوان موقع خواب هر دو یا سه ساعت یکبار مرحله نعوظ را چک می کند. این مسائل را باید پدر به فرزند توضیح دهد تا از آن نترسند. سومین اتفاق انزال های شبانه است که معمولا دم صبح پدیده خواب ارضایی ایجاد می شود که خود فرد نقشی در آن نداشته است به همین دلیل اگر آموزش مناسب داده نشود فرد احساس گناه می کند و در سرنوشت و آینده او تاثیر می گذارد. باید به این نکته توجه کرد دخالت مادران در مسائل بلوغ پسران قدغن هست و همچنین پدران نیز نباید در امور بلوغ دختران دخالتی داشته باشند. در خانواده های تک سرپرست باید برای آموزش بلوغ به بچه ها از یک فرد همجنس با بچه ها کمک گرفته شود. * اگر مادر با یکی از مشکلات پسر روبه رو شود ، رقتار او باید چگونه باشد؟ او را به پدر ارجاع دهد یا بی تفاوت باشد؟ بهتر است مادر در خصوص آموزش مسائل جنسی به پسر نقشی نداشته باشد همان طور که پدر در خصوص دختر نباید نقشی داشته باشد، توصیه اکید میکنیم که آموزش مسائل جنسی در زمان بلوغ حتما توسط والد همجنس انجام شود. البته پدری که از ابتدا از فرزندش فاصله می گیرد و در هیچ یک از برنامه های مرتبط با فرزندش شرکت نمی کند در دروه بلوغ هم نمی تواند به فرزندش نزدیک شود.