آیا پدران می توانند آگاهی جنسی به دخترشان بدهند و اطلاعات و دانستنی های لازم در این زمینه را در اختیار آن ها بگذارند؟ اسدالله خان سریال پدرسالار را میتوان نمونه اغراق شده پدر ایرانی دانست؛ پدری که تا همین چند سال قبل خود را به عنوان تنها رئیس خانواده میشناخت و ترجیح میداد به جای وارد شدن به بازی فرزندپروری، تنها نقش نانآور خانواده را برعهده بگیرد و به اینکه نمیگذارد آب در دل خانوادهاش تکان بخورد، افتخار کند. گرچه هنوز هم رد پای کمرنگی از «اسداللهخانیسم» را در میان مردهای ایرانی میتوان دید اما به جرات میتوان گفت تعریف مرد و بهویژه تعریف «پدر» این روزها حسابی با آنچه نسل ما و بهویژه نسل مادرانمان در ذهن داشتند متفاوت شده است. پدر ایرانی که یکپایش در تصور «پدرسالار» بودن گیر است و یک پایش در منطق مدرن، این روزها بیشتر از قبل برای برقراری پیوند دوستی با فرزندانش تلاش میکند و حتی گاهی برای اثبات دوستیاش آنقدر افراط میکند که نقش اصلی خود را فراموش میکند. عاطفه کیانینژاد، روانشناس و عضو انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان به پدرهای امروزی میگوید تا کجا میتوانند مرزهای «اسداللهخانی» را کمرنگ کنند و تا کجا حق دارند در بازی کردن نقش «دوست» پیش بروند. منو ببین! دختر از سن سه تا پنج سالگی گرایش بیشتری به پدر پیدا میکند. این گرایش شکل و شمایل یک رابطه عاطفی را دارد. دختر، مادر را رقیب خود میداند و دست به هر کاری میزند تا توجه پدر را از مادر برباید و از آن خود کند؛ مثلا وقتی پدر و مادر کنار هم مینشینند، میآید و به زور خودش را بین آن دو جا میکند. اصرار دارد شبها در تختخواب هم بین آنها بخوابد. به پدر میچسبد. مدام نظر بابا را در مورد ظاهرش میپرسد. رقابت بین مادر و دختر در این سن طبیعی است اما باید برخورد صحیحی با آن صورت بگیرد. منو بیشتر دوست داری یا مامان رو؟ دختر در سنین سه تا پنج سالگی میفهمد عشق پدر، مادر است بنابراین تلاش میکند پدر را از چنگ مادر دربیاورد. اگر پدر همیشه و بیهیچ ملاحظهای به دختر برتری دهد و به او عشق بورزد، ناخودآگاه یک الگوی رفتاری با جنس مخالف در ذهن کودک نقش میبندد؛ دخترهایی که موفق میشوند بابا را تصاحب کنند در بزرگسالی هم بیشتر سراغ مردان متاهل میروند و به شیوههای مختلف سعی میکنند مرد را از چنگ همسرش دربیاورند و با او ارتباط برقرار کنند. از طرفی دیگر سردی و بیمحبتی پدر هم میتواند همین قدر مخرب باشد و دختر در بزرگسالی به مردها اعتماد نکند یا به جبران محبت پدر با افراد نامناسب رابطه برقرار میکند یا روابط متعدد با جنس مخالف برقرار میکند. بهترین روش این است که بهخصوص در این سنین پدر بیمحابا به دخترش محبت کند و توجه نشان دهد حتی شاید دخترها سعی کنند رفتارهای بزرگترها را (مثل مادر) تقلید کنند؛ مثلا آرایش کنند و به لباس و سر و وضعشان بیش از حد اهمیت دهند. اشکالی ندارد! پدر به هیچوجه نباید برخورد تندی نشان دهد بلکه باید از دخترش تعریف کند و بگوید چقدر زیبا شده است و چقدر او را دوست دارد. اما حتما لازم است مرزها را مشخص سازد. به این ترتیب که در عین مهربان بودن با دختر مثلا وقتی میخواهد شب را در اتاق خواب والدین بخوابد، پدر (نه مادر!) باید به او بگوید که اینجا اتاق خواب او و مادر است و حالا او میخواهد کنار مادر بخوابد یا وقتی مثلا حین تماشای تلویزیون دختر میآید بین او و مادر بنشیند با ملاطفت و مهربانی بگوید دلش برای مادر تنگ شده و میخواهد قدری هم کنار مادر بنشیند و با او صحبت کند یا فیلم ببیند. این لحظات برای کودک بسیار دردناک و تلخ است اما مطمئن باشید آسیبی به روان او نمیزند. در واقع او برای رشد صحیح به این شکست احتیاج دارد. یاد میگیرد که نتوانسته است پدر را مال خود کند و جایگاه واقعی پدر، مادر و خود را درمییابد. خودت رو بکش کنار! بسیار مشاهده میشود که پدر دختر را لوس بار میآورد و اگر ندرتا مادر هم بخواهد تربیت صحیحی اعمال کند، با مقاومت همسرش مواجه میشود. این امر بهخصوص بیشتر در میان پدران و دختران نسل جدید شایع است و حتی در بعضی موارد پدرها در این رابطه از هم سبقت میگیرند! همه خوب میدانیم منظور از لوس بودن چیست؛ کودکانی که در خانه فرمانروایی میکنند و هیچ مانعی بر سر راه ارادهشان وجود ندارد. والدین به اصطلاح نمیگذارند آب توی دل فرزندشان تکان بخورد و همین مساله باعث شکلگیری تکانهای اساسیتری در آینده او خواهد شد چراکه رفتارهایی که یک بچه لوس دارد، بیشک در ارتباط او با والدین اشکالات اساسی ایجاد میکند؛ مثلا دختری که در کودکی تمام خواستههایش بیچون و چرا اجرا میشود، قطعا در بزرگسالی به عروسک بسنده نخواهد کرد و طالب ماشین یا جواهرات گرانقیمتی خواهد شد. آیا پدر میتواند چنین خواستههایی را تا ابد تامین کند؟ آیا اساسا درست است به خواسته دختر حتی اگر یک شکلات باشد بهراحتی و فورا پاسخ داده شود. قبلا بارها گفتهایم کودک برای کوچکترین و به ظاهر بیارزشترین خواستههایش باید زحمت بکشد. به هر حال با توجه به جمیع جهات این شائبه به وجود میآید که محبت کردن بیش از حد باعث میشود کودک (دختر) لوس شود. واقعیت این است که محبت بیحد و اندازه به تنهایی باعث لوس شدن فرزند نمیشود بلکه نبود اقتدار در تربیت و در کنار محبت کردن کودک را لوس میکند. نظم و اقتدار از ارکان اصلی و بسیار مهم فرزندپروری است که عموما نادیده گرفته میشود یا درست اجرا نمیشود بنابراین اگر پدری به دخترش بیاندازه توجه و مهربانی میکند (وقت گذاشتن برای بازی، صحبت کردن، گردش بردن، بوسیدن، بغل کردن، قربان صدقه رفتن) و همزمان بر سر اصول تربیتیاش کوتاه نمیآید (تشویق و تنبیه بهموقع و صحیح) امکان ندارد دخترش لوس بار بیاید بلکه به مراتب رابطه صمیمانهتر و سالمتری با والدین خصوصا با پدر برقرار خواهد کرد. با این برو با اون بیا هیچ راه میانبری وجود ندارد. زندگی بدون تجربههای جدید ممکن نیست؛ خصوصا برای یک دختر نوجوان. پدر اگر رابطه دوستانهای با دخترش داشته باشد، طبیعتا حرفش هم خریدار خواهد داشت به شرطی که مانع تجربه کردن دختر نشود. به عبارتی دیگر پدر باید درباره دوستان دخترش از او اطلاعات بگیرد و در جریان باشد که دخترش با چه کسانی معاشرت میکند اما این مراقبتها باید از دور صورت بگیرد. اگر دخترتان دوستی دارد که خوب نیست بدون اینکه مستقیما به او امر کنید که رابطهاش را با او قطع کند، دربارهاش حرف بزنید؛ مثلا بگویید به نظر من حرکات و سکنات سمیه در اماکن عمومی خوب نیست؛ مثلا دیروز در سوپرمارکت دیدمش که با فروشنده سر یک مساله بیاهمیت داد و قال میکرد و حرفهای خوبی از دهانش خارج نمیشد. به نظر تو سمیه دختر بیادبی نیست؟ بعد درباره تاثیر دوست بر شخصیت خود او حرف بزنید ولی باز در نهایت تصمیمگیری را به خود او بسپارید. شاید این روش بلافاصله تاثیر خودش را نگذارد اما تردید نداشته باشید به مرور زمان و با به دست آوردن تجربیات و تفکر و تعمق بیشتر او به منطقی بودن نظر شما پی میبرد و بیشتر تحت تاثیر شما خواهد بود تا دیگران. چرا میچسبند؟ دخترهایی که به شکل افراطی و مبالغهآمیزی به مرد (یا مردها) میچسبند و دخترهایی که به شکل غیرمنطقی و بیدلیل از مردها بیزارند در کودکی و نوجوانی رابطه خوبی با پدرشان نداشتهاند. رابطه نامتعادل آنها با پدرشان تا آخر عمر هم دست از سر زندگی آنها برنخواهد داشت. چرا وفادار نمیمانند؟ دخترهایی که در زندگی بزرگسالی با مردهای متعدد وارد رابطه میشوند، از سوی پدر خلاء عاطفی شدیدی را تجربه کردهاند و نمیتوانند به مردی که به زندگیشان وارد میشود، اعتماد و تکیه کنند. این دخترها در کنار هیچ مردی به آرامش نمیرسند. چرا نمیبخشند؟ شما هم سابقه آشنایی با دخترهایی را دارید که کوچکترین اشتباه مرد زندگیشان را نمیبخشند؟ دخترهایی که در رابطه نمیتوانند از خطاهای انسانی مردها بگذرند و آنها را ببخشند، پدرهایی داشتهاند که نسبت به آنها بیمسئولیتی از خود نشان دادهاند. چرا مثل دو دوست هستند؟ به پدرهایی که در دوران بارداری همسرشان مسئولیتهایی از قبیل برقراری آرامش مادر و فرزند را برعهده میگیرند در اصطلاح پدر باردار میگویند. پدری که از زمان بارداری برای مراقبت از کودک و مادر تلاش میکند، در آینده هم رابطه بهتری با دخترش خواهد داشت. یک روح در سه بدن خیلیها تصور میکنند دختر باید به مادرش نزدیکتر باشد و پسر به پدرش. این طرز تفکرکه بسیاری از ما با آن زندگی کردهایم کاملا اشتباه است. پدر و دختر باید با یکدیگر دوست باشند حتی اگر مادر مخالف باشد! پیشنهاد میشود پدر حداقل هفتهای یکبار تنها با دخترش مسیری را قدم بزنند، سینما بروند یا هر برنامه تفریحی دونفره دیگری داشته باشند. ممکن است مادر مخالفتش را با بدخلقی یا قهر نشان دهد اما پدر و دختر نباید تسلیم شوند و رابطهشان را به خواست غیرمنطقی مادر ببازند. پدر میتواند با همسرش صحبت و او را متقاعد کند. اگر با حرف قانع نشد به مرور زمان اوست که تسلیم خواهد شد اما پدر و دختر نباید به این بهانه کمترین بیمهری را به مادر روا بدارند. پدر باید به دخترش آگاهی جنسی دهد؟ دخترها از چه مسیری باید در مورد موضوعات جنسی آگاه شوند؟ درست است که این روزها در اکثر مدارس خارجی و برخی از مدارس داخلی از همان سالهای دبستان برای آگاه کردن کودکان تلاش میشود و با آموزش محدودههای خصوصی بدن و پیشفرضهایی که میتواند پایه آگاه شدن کودکان در این زمینه شود، بار مسئولیتی که روی دوش خانوادهها در این زمینه قرار دارد سبکتر میشود، اما هنوز هم نمیتوان نقش پررنگ پدر و مادر در آگاهی دادن به فرزندشان در این زمینه را انکار کرد. معمولا در سنین نوجوانی که مسائل جنسی برای نوجوان به صورت جدی مطرح میشود، باید والدین برنامهای برای اطلاعرسانی و آگاهی دادن به او داشته باشند. اما در این مورد هر قدر دختر و پدر با هم صمیمی باشند، ترجیح بر این است که مادر این مسئولیت را بر عهده بگیرد چراکه تجربه نشان داده وقتی پدر با دختر در این گونه موارد صحبت میکند، هر دو حس ناخوشایندی دارند اما استثناهایی هم هست. ممکن است دختر به هیچوجه راضی نشود با مادر (به هر دلیلی) در اینباره صحبت کند. در چنین شرایطی برای اینکه منبع اخذ اطلاعات بیرون از خانه نباشد، ترجیح بر این است که پدر فضا را برای گفتوگو باز بگذارد.پدر میتواند برای آگاهی دادن در این زمینه، از ابزارهای مختلفی استفاده کند و همیشه نیاز نیست که خودش به تنهایی مو به مو به سوالهای فرزندش در این زمینه پاسخ دهد. ممکن است حتی کتاب معرفی کند و مستقیم سر اصل مطلب نرود و خودش درباره مسائل جنسی با دخترش صحبت نکند. در هر صورت سالمترین و مطمئنترین راه این است که دختر جواب سوالهایش را به نحو صحیح از والدینش بگیرد تا دیگرانی که اعتبارشان محرز نشده است . مثل ما باش! تا اینجای کار گفتیم که یک پدر چطور میتواند به سوالهای ریز و درشت دخترش پاسخ دهد و به او در مورد موضوعات مختلف آگاهی دهد. اما مسئولیت پدر برای تربیت دخترش به همین موارد محدود نمیماند. در بسیاری مواقع بچهها بیشتر از آنکه از حرفهای ما درس بگیرند، از رفتارهایمان اصول زندگی کردن را میآموزند. دختری که رابطه صمیمانه و آرام پدر و مادرش را میبیند، در خانه بیشتر از هر مدرسهای راه و رسم عاشق شدن و وارد شدن به یک رابطه سالم را یاد میگیرد. پس به جای آنکه بخواهید با حرفهایتان رفتارهای خود را توجیه کنید، تلاش کنید تا با درست رفتار کردن در مقابل او، اصول زندگی و وارد شدن به ارتباطهای عاطفی را به او آموزش دهید. مادرها! راه را سد نکنید! شاید اینطور به نظر بیاید که اغلب آقایان تمایلی به مشارکت در انجام امور مربوط به نوزاد ندارند اما قضیه قدری پیچیدهتر است. گاهی پدر میخواهد در نگهداری فرزند سهیم باشد اما مادر مانع میشود. این مخالفت و اجازه ندادن میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. از جمله شایعترین دلایل ممانعت مادر این است که: * عملکرد پدر را در کارها قبول ندارد. فکر میکند خودش بهتر از پس کارها برمیآید در حالی که این باور همیشه درست نیست و چه بسا عملکرد بهتری هم باشد ولی این قضاوت نادرست راه را بر همکاری در نگهداری کاملا میبندد. * وقتی پدر کاری را انجام میدهد، مادر مدام به او درباره مسائل گوناگون تذکر میدهد یا ایراد میگیرد و سعی میکند به پدر ثابت کند اشتباه میکند. در هر صورت غرور مرد جریحهدار میشود یا احساس بیعرضگی به او دست میدهد بنابراین سعی میکند خود را در مظان سرزنش قرار ندهد و حاشیه امنش را به خطر نیندازد پس دیگر در نگهداری از فرزند به مادر کمک نمیکند. * مادر به وسیله نگهداری فرزند به نوعی میخواهد تواناییاش را نشان دهد و ثابت کند. در این حالت اگر پدر در نگهداری از فرزند همکاری کند، انگار تواناییهای او زیر سوال میرود و احساس شرمساری میکند بنابراین به پدر اجازه مشارکت نمیدهد و با هر مشقتی خودش مسئولیت نگهداری از فرزند را برعهده میگیرد. * مادر از برقراری ارتباط صمیمانه دختر با پدر ناخودآگاه احساس نگرانی میکند. این نگرانی متوجه هر دو طرف میشود؛ یعنی ممکن است مادر از اینکه همسرش دخترشان را بیشتر از او دوست داشته باشد، ناخودآگاه دلش نخواهد آن دو رابطه صمیمانهای داشته باشند یا دلواپس این باشد که دختر بیش از اینکه به او (مادر) وابسته شود به پدر علاقه نشان دهد. دلیل ممانعت از شکلگیری رابطه صحیح دختر و پدر هرچه میخواهد باشد نتیجه یکسان است. کودک بهراحتی متوجه این اختلاف نظر بین پدر و مادر میشود و میفهمد آن دو یکدیگر را قبول ندارند. در نتیجه هر دو تکیهگاه را از دست میدهد. چشم و گوشش را نبند! گرایش به جنس مخالف یک امر طبیعی است و حتی اگر پدر و مادر بهخاطر نگرانیهای خودشان برای مسکوت گذاشتن این موضوع تلاش کنند، بعید است که به موفقیت دست پیدا کنند. والدینی که نسبت به این مساله حساسیت بیش از حد نشان دادهاند و برخوردهای تندی کردهاند، نتیجه کاملا عکسی گرفتهاند. تجربه نشان داده هر قدر پدر و مادر فرزندشان را محدود کردهاند، او بیشتر به برقراری ارتباط با جنس مخالف متمایل شده است. در ابتدای دوره نوجوانی (حدودا از 11 سالگی) والدین باید به نوجوان بگویند در صورت تمایل میتواند با جنس مخالف صحبت کند اما در فرهنگ شرقی حساسیت این مساله برای دخترها بیشتر است و اتفاقا بیشترین آسیبها در این زمینه توسط پدر به وجود میآید چرا که به اصطلاح غیرتی میشود و برخوردهای غیرمنطقی از خود نشان میدهد. پدر باید این حق طبیعی را برای دخترش قائل باشد که بتواند با کسی از جنس مخالف صحبت کند اما حتما این قانون را گوشزد کند که این صحبت کردن تحت نظر او و همسرش خواهد بود. بعضی پدرها میگویند اگر این کار را بکنیم دخترمان بزرگتر که شد، درخواستهای بیشتری خواهد داشت. پاسخ این است که اگر همه چیز تحت نظارت شما باشد، میتوانید با بعضی خواستههایش که به مصلحت نیستند، مخالفت کنید. در هر صورت آسیب این روش به مراتب کمتر از این است که سرخود دست به این کارها بزند و شما به عنوان پدر هیچ کنترلی بر مسائل نداشته باشید ضمن اینکه یادتان باشد رابطه بسیاری از پدرها درست در همین مقطع حساس با دخترها قطع میشود؛ یعنی درست زمانی که حضور یا عدم حضور شما میتواند مسیر زندگی و آینده او را یک بار برای همیشه تغییر دهد. پس دوست دخترتان باقی بمانید. سیب سبز