شوری که همایون دارد...

شروع موضوع توسط Nazanin ‏19/10/15 در انجمن موسیقی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    «زمانی که او - همایون شجریان - و خواهرش در سنین کودکی کلاس‌های خانوادگی را شروع کرده بودند، صدایش مشکلی نداشت اما در سن بلوغ صدایش تغییر کرده بود؛ تا حدی که شجریان پدر بعدها به او گفته بود خیلی نگران بوده صدایش برنگردد اما شاید باور نکنید که او و پدرش تا امروز با هم 15 جلسه هم کلاس رسمی نداشته‌اند.»
    بخش هنری تبیان
    0725f4e9d197d2d1e21aa6ce8ec96f28.jpg


    ده - یازده سال از انتشار «نسیم وصل» اولین آلبوم شجریان پسر می‌گذرد و حالا او سال‌هاست که از نام خانوادگی‌اش نان نمی‌خورد و در هر آلبوم و کار تازه‌ای، رقیب خودش شده است.

    او آدم جسور و تجربه‌گرایی است
    شجریان پدر در سی و چند سال اخیر اکثر مواقع به سبک و سیاق سنتی خودش خوانده و ایده‌ها و ابتکاراتش هم در چارچوب قواعد کلاسیک بوده، همایون اما همیشه سعی کرده جلوه تازه‌ای از قدرت صدا و استعداد خواندنش را به نمایش بگذارد. بارها و در اغلب آلبوم‌ها، حال و هوای تازه‌ای را آزموده و به قول اهل موسیقی در طول آلبوم آهنگ‌هایش از مدی به مد دیگر رفته و - خلاف پدر - تقریباً پیش نیامده که گوشه‌های ردیف موسیقی ایرانی را در یک دستگاه پشت سر هم بخواند.

    او هر بار سعی کرده شمه تازه‌ای از استعدادها و مهارت‌هایش را برایمان رو کند؛ گاهی با خواندن در اوکتاوها و پرده‌های خیلی بالا، گاهی با اجراهای چند صدایی و گاهی هم با تلفیق صدایش با سبک‌های نو موسیقی، مثل همراهی با گروه آوازی تهران در تصنیف «دلشدگان».

    او تنوع سلیقه‌های مخاطب را به طور مستمر رعایت و همیشه از همکاری با گروه‌های موسیقیایی مختلف و چالش‌های جدید استقبال کرده تا نشان بدهد همیشه فرزند زمانه خودش بوده. همکاری‌هایی که همیشه با نوآوری ها و ایده های بدیع و تازه همراه بوده - و خلاف پدرش - کارهایش متأثر از سلیقه و رنگ‌آمیزی دیگران و گروه‌های موسیقیایی دیگر هم بوده است.

    بهترین شاهد مثال برای جسارت و میل و شور او به تجربه کردن را یکی دو هفته دیگر در تیتراژ پایانی فیلم «آرایش غلیظ» حمید نعمت‌الله خواهید شنید که همراه با سهراب پورناظری به تجربه‌ای عجیب دست زده‌اند و با سازهای کلاسیک ایرانی، موسیقی ایرانی را به سبک غربی نواخته و خوانده‌اند.

    او آواز شگفت‌انگیز و تکنیک بالایی دارد
    زمانی که او و خواهرش در سنین کودکی کلاس‌های خانوادگی را شروع کرده بودند، صدایش مشکلی نداشت اما در سن بلوغ صدایش تغییر کرده بود؛ تا حدی که شجریان پدر بعدها به او گفته بود خیلی نگران بوده صدایش برنگردد اما شاید باور نکنید که او و پدرش تا امروز با هم 15 جلسه هم کلاس رسمی نداشته‌اند. 7 - 8 جلسه آن هم به دوران پیش از بلوغ او و کلاس‌های خانوادگی‌اش برمی‌گردد.

    همایون چنان شیفته آواز بوده که خودش مدام تمرین می‌کرده و بعد به پدرش مراجعه می‌کرده و برایش می‌خوانده و پس از راهنمایی‌های پدر دوباره شش ماه تمرین می‌کرده. پدرش بارها به او گفته بود خواننده‌ها معمولاً همه‌چیز بلدند، ردیف می‌دانند و ... اما نمی‌توانند از تمام امکانات صدایشان به درستی استفاده کنند. حتی در میان شاگردانی که خودش پرورش داده بود، خیلی‌ها را می‌دیده که بخشی از صدایشان خیلی خوب است اما بخش دیگر به قدرت و درخشندگی آن نیست.

    پدرش همیشه می‌گفت خواننده باید از همه‌جای صدایش به یک اندازه استفاده کند. قدرت شگفت‌انگیزی که همایون آن را با تحریرها و تکنیک‌هایش در کار خاص‌پسندی مثل «شوق نامه» نمایش داده تا نشان بدهد مثل آلبوم‌های «نسیم وصل» و «ای جان جان بی من مرو» می‌تواند طبق نظم و قاعده کلاسیک ردیف آوازخوانی هم بخواند؛ کاری که شجریان پدر و محمدرضا درویشی با شنیدن آن گفته بودند صدای همایون بی‌نظیر است و ** دیگری را یارای خواندن این اثر نبود.

    او یک آدم امروزی است
    پیمان قاسم‌خانی یک بار گفته بود من همیشه به شوخی به دوستانم می‌گویم آدم‌ها در فوتبال شخصیت واقعی خودشان را نشان می‌دهند. بعد از همایون شجریان اسم آورده بود که آدم به شدت آرام و منطقی و سر به زیری است اما اگر یک بار با او فوتبال بازی کنید، کلاً تصورات تان له می‌شود!

    آقای نویسنده حتماً به سبک خودش پیاز داغ این ویژگی همایون را زیاد کرده اما این اشاره‌ای ظریف است به روحیات شخصی او. می‌گویند همایون از نوجوانی در زمین فیضیه نزدیک جمشیدیه فوتبال بازی می‌کرد و از همان دوران عاشق فوتبال سالنی شده و بعدها هم فوتبال را در سالن مسجد ولنجک و زمین‌های دیگر ادامه داده و هنوز هم آخر هفته‌ها و وقت و بی‌وقت با رفقایش گل کوچک و سالنی بازی می‌کند و عضو تیم ستاره‌های موسیقی است.

    سهراب پورناظری چند سال پیش درباره همایون و خودش به شوخی گفته بود: «من ناراحتم از اینکه چرا بازیکنان خوبی مثل من و همایون را به تیم هنرمندان دعوت نمی‌کنند! من ادعایم بیشتر در فوتبال است و نه در موسیقی. فکر می‌کنم جای ما حسابی در آنجا خالی است.»

    از قضا همایون خوب دریبل می‌زند و عاشق رئال مادرید است و انواع و اقسام لباس‌های مشکی و سفید رئال را دارد. لوتار ماتئوس هم که به تهران آمده بود، با هم عکس سلفی گرفتند و ناهار خوردند و درباره علاقه به سبک فوتبال آلمان حرف زدند. همایون سال‌ها سوار یک بنز قدیمی سفید رنگ می‌شد اما سلیقه به‌روزی دارد؛ مثلاً از علاقه‌مندان آلبوم پرطرفدار The Wall «پینک فلوید» است و وقتی 15 ساله بوده سعی می‌کرده با کمانچه قطعات کلاسیک غربی را تمرین کند!

    او حاشیه ندارد
    همیشه در خلوت تنهایی‌اش به سر می‌برد و گاهی فقط بنا به اضطرار ضبط آلبوم و اجرای کنسرت‌هایش از غار تنهایی‌اش بیرون می‌آید. بارها درباره او گفته‌اند که اگر نام خانوادگی‌اش «شجریان» نبود، چه‌ها و چه‌ها که نمی‌شد و او زیر سایه سنگین پدرش کار می‌کند اما همایون یک بار هم ناراحت نشده و هر بار جواب داده: «من اصولاً سعی می‌کنم بر اساس نیازها و تغییراتی که در انسان پیش می‌آید کارهایم را ارائه دهم. امروز که نسبت به 10 سال پیش از نظر سنی و حرفه‌ای در شرایط دیگری هستم، شاید کارهای دیگری ارائه بدهم که نسبت به کارهای قبلی من خیلی متفاوت باشد اما هرگز فکر نکرده‌ام کاری ارائه کنم که من را از زیر سایه پدر بیرون بیاورد. آن اتفاقی است که بر اساس نیاز انسان باید پیش بیاید، ضمن اینکه من هرگز زیر سایه بودن را چیز بدی ندیده‌ام چون هم شیوه آوازی من شیوه ایشان است و هم مشابهت‌هایی که در صدا به لحاظ ژنتیکی وجود دارد باعث شده این صحبت‌ها پیش بیاید. نمی‌شود گفت بودن زیر این سایه و حتی بیرون آمدن از آن کار ساده‌ای است. من هیچ وقت نیازی برای بیرون آمدن از این سایه احساس نکرده‌ام و لزومی ندیده‌ام در این باره به خودم فشار بیاورم.»

    همایون همیشه احترام پدرش را نگه داشته و بارها نشان داده توصیه‌های او را در هر زمینه‌ای از یاد نبرده. آدم‌هایی که با دنیای موسیقی، سینما، ادبیات و ... دم‌خور هستند، بارها گفته‌اند اخلاق نیکویی دارد و در طول همه این سال‌ها خبری حاشیه‌ای درباره زندگی شخصی یا جنجالی که پای او در میان باشد، منتشر نشده تا مصداق آن بیت مثنوی مولوی باشد که «شاه آن باشد که از خود شه بود / نی ز لشگرها و اسپه شه شود».