به نام ما به کام دیگران!

شروع موضوع توسط Nazanin ‏20/10/15 در انجمن موسیقی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38




    55258452a49843381cab47fe5e8a6b28.jpg


    پیش از ورود به بحث یادآوری کنیم که ساز تار در موسیقی و آنسامبل موسیقی ایرانی به عنوان شاه ساز‌ها معروف است و البته که در شهرت و اعتبار این ساز نام و نواخته‌های بزرگانی چون میرزا حسیقلی، درویش خان، علی اکبرخان شهنازی، شهناز، مجد و شریف از نسل‌های گذشته و لطفی، علیزاده، طلایی و نفر، متبسم و… از نسل‌های بعدی سهمی جدی در برکشانیدن این ساز داشته است.

    سکوت مسولان!

    مسولان فرهنگی تا این یادداشت خاموشی گزیده‌اند و نظری ابراز نکرده‌اند. نگاهی به سایت یونسکو در ایران که ریاستش با دکتر سعیدآبادی است خود گویای بسیاری از مسائل است از جمله سکوت محض در این زمینه که حتی خبری و نظری درباره ماجرایی به این اهمیت نیست،

    آن‌ها قطعا به عنوان بازوی ارتباطی ایران با یونسکو باید اطلاعاتی از این دست را زود‌تر و دقیق‌تر و حتی پیش از آنکه با چنین ماجراهایی روبرو شویم که دیگران از ما سبقت گیرند، انتشار می‌دادند. مسئولان بخش میراث ناملموس سازمان میراث فرهنگی هم در این زمینه سکوت اختیار کرده‌اند.

    حتی روزنامه نگاران و خبرگزاری‌هایی که در این زمینه گزارش و خبر کار کرده‌اند تنها آه و افسوس هنرمندان را انعکاس داده‌اند و یکتنشان به سراغ یک مسئول مربوطه در سازمان میراث فرهنگی نرفت تا خبری همه جانبهتر انعکاس دهد.

    خانه موسیقی که در دوره‌ای به همت و پیشنهاد هومان اسعدی و پی گیری محمد سریر ثبت ردیف را در یونسکو به سامانی رساند هم بعد از آن ماجرا و مانند عمده کارهای دیگرش کارمند صفتی پیشه کرد و دست روی دست گذاشت تا این اتفاق هم رخ دهد، وگرنه نهادی همانند بخش میراث غیرملموس سازمان میراث فرهنگی هم اعتبار داشت و هم به سیاق پیشین که از ثبت کارهایی چون ثبت ردیف موسیقی ایرانی و ثبت موسیقی بخشی‌های خراسان حمایت کرد، در صورت ارائه این گونه طرح‌ها، شاید از آن‌ها هم حمایت می‌کرد.

    عملکرد ضعیف خانه موسیقی

    اینجاست که نقش نهادی همانند خانه موسیقی عیان می‌شود، به خصوص شورای عالی این نهاد که متاسفانه و برخلاف اساسنامه خانه موسیقی (ماده 24 که شرح وظایف شورای عالی خانه موسیقی است) که تصریح بر برگزاری حداقل یک جلسه در ماه دارد، به زور در سال دو جلسه برگزار می‌کند که آن دو جلسه هم برسر ماله کشی ندانم کاری‌های هیئت مدیره صرف می‌شود و نه این گونه مباحث که اتفاقا جزو شرح وظایف شورای عالی است.

    جالب اینکه هیئت مدیره این نهاد در یک اقدام غیرقانونی و ضدصنفی فعالیت کانون سازسازان را تعلیق کرد، کانونی که از جمله فعال‌ترین کانون‌های این نهاد بود و شاید اگر پیشنهاد ثبت سازهای ملی را در قالب طرحی مشترک بین سه کانون نوازندگان ایرانی، سازسازان و پژوهشگران ارائه می‌دادند، قطعا کار به جایی می‌رسید که الان پرونده این ساز‌ها در یونسکو در جریان بود، اما گذشته هیئت مدیره کنونی خانه موسیقی نشان داده است که آن‌ها مرد کارهای جدی و مستمر نیستند. نمونه‌اش تعویق مجمع عمومی ناشران یک روز قبل از برگزاری مجمع و احاله آن به هفته بعد، به بهانه تعطیلات تهران برای آلودگی هوا. در حالی که این تعطیلات برای نهادهای دولتی بود و نه نهادهای خصوصی و سابقه خانه موسیقی هم نشان می‌داد که در روزهای تعطیل هم مجمع برگزار شد، اما وقتی روحیه کارمند صفتی در جایی رخنه و رسوخ کند، کارمندصفتان از هر فرصتی استفاده می‌کنند که بتوانند چند روزی از فضای کاری به دور باشند و نفسی تازه کنند.

    پس تا به اینجا تنها نباید میراث فرهنگی را مقصر دانست، بلکه تقصیر خانه موسیقی و به خصوص سخنگوی آنکه رئیس کانون نوازندگان و خود نوازنده تار است، بسی بیشتر است.

    از ماست که بر ماست!

    پس از این اتفاق هنرمندان هر یک به نحوی نظرشان را در این باره رسانه ای کردند. حسین علیزاده نوازنده تار و آهنگساز موسیقی ایرانی با تاکید بر اینکه مسئولان ما اقدامی شایسته برای ثبت جهانی تار به نام ایران نکرده‌اند ،گفت: پس بهتر است اقدام کشور آذربایجان برای ثبت این ساز به نام خودشان را با دیده تعصب ننگریم. حسین علیزاده نوازنده تار پیشی گرفتن کشورهای همسایه را در ثبت جریان‌های فرهنگی که ریشه ایرانی دارند متوجه مسئولان و متولیان فرهنگی کشورمان دانست و گفت: آنچه برای ثبت یک اثر هنری در یونسکو مهم است چگونگی ارائه آن از سوی مسئولان فرهنگی و در قالب بسته‌بندی مناسب است. در واقع یونسکو به نگاه مسئولان فرهنگی به هنر سرزمین‌شان دررشته‌های مختلف اهمیت می‌دهد و در ثبت یک اثر یا جریان هنری به نام یک کشور، این نگاه را مورد توجه قرار می دهند.

    وی در ادامه افزود: حال اینکه ساز تار به نام آذربایجان ثبت شده به دلیل عدم توجه به هنر موسیقی از سوی مسئولان است و حداقل کاری که جمهوری آذربایجان انجام داده این بوده که این ساز را به ثبت جهانی رسانده است؛ کاری که ترکیه با مولانا کرد..

    خانه موسیقی که در دوره‌ای به همت و پیشنهاد هومان اسعدی و پی گیری محمد سریر ثبت ردیف را در یونسکو به سامانی رساند هم بعد از آن ماجرا و مانند عمده کارهای دیگرش کارمند صفتی پیشه کرد و دست روی دست گذاشت تا این اتفاق هم رخ دهد.

    حسین علیزداه در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به تجربه شخصی از حضور در یونسکو و بی‌توجهی به ثبت آثار فرهنگی از سوی مسئولان ایرانی گفت: در دورانی من عضو شورایی در یونسکو بودم که آقای دهلوی، مصطفی کمال پورتراب و برخی دیگر از هنرمندان هم عضو این شورا در یونسکو بودند. در آن زمان یونسکو از ما خواست معرفی سازهای ایرانی را با ساخت فیلمی از مراحل مختلف ساخت سازهای مورد نظر نشان دهیم و معرفی ساز تار را به من سپردند.

    وی در ادامه افزود: به همین دلیل من بر خود واجب دیدم که این کار را انجام دهم، چون اگر با بضاعت اندک خود کار را در دست نمی گرفتم هیچ مسئولی هم احساس مسئولیت برای انجام این کار نمی کرد. این حالی است که من یک نوازنده و آهنگساز هستم نه یک فیلمساز و محقق که بتوانم جنبه‌های مختلف یک ساز را ببینم، اما با این اوصاف من هیچ بودجه ای در اختیار نداشتم و باید از هزینه شخصی خودم خرج ساختن این فیلم می‌کردم و نهایتا این فیلم را به یونسکو می‌فرستادم و آنها می دیدند و اگر مورد قبول واقع می شد هزینه آن را پرداخت می کردند.

    آهنگساز قطعه "سواران دشت امید" در ادامه با اشاره به نیاز بودجه و حمایت دولتی برای ساخت فیلم‌هایی از این دست، گفت: برای اینکه یک فیلم خوب از یک ساز که متعلق به موسیقی مردم ایران است ساخته شود علاوه بر بودجه و امکانات باید یک مستندساز ماهر به اضافه یک تهیه کننده و یا مجری طرح کنار ما می ایستاد و در تولید این اثر ملی مرا یاری می‌کرد. علیزاده در ادامه افزود: اما هیچ یک از امکانات که حق موسیقی ایران است فراهم نشد. از همین رو من از برادرم که فیلمبرداری می کرد خواستم دوربین خود را بردارد. به اتفاق او و آقای فرهمند که از سازندگان ساز خوب است به ساوه رفتیم و در آنجا یک درخت توت پیدا کردیم و درخت را به عنوان ابزار اولیه برای کار قطع کردیم و تمام این لحظه‌ها را تصویر گرفتیم و بعد هم به کارگاه رفتیم و چند پلان هم از آقای فرهمند که مشغول ساخت ساز است گرفتیم. به این ترتیب این فیلم حقیرانه معرف ساز تار و هویت موسیقی ایرانی از جهت سازشناسی برای یونسکو شد. و فیلمی که برای معرفی تار برای یونسکو ساختم خیلی حقیر بود.

    البته یونسکو فیلم را پذیرفت و همه مخارج آن را نیز پرداخت کرد. آهنگساز "نی نوا" در ادامه افزود: در همان زمان کشورهای دیگر هم از سازهای خود مستندهایی با بهترین کیفیت ساخته بودند. به عنوان مثال فیلمی را که برای معرفی ساز"بامبو" در یکی از کشورهای آفریقایی ساخته بودند، دیدم این فیلم با 6 دوربین با فضاسازی خاصی که در برگیرنده موقیعت جغرافیایی، محبوبیت اجتماعی این ساز و موسیقی‌ای که از بامبو شنیده می‌شد ساخته شده و بعد متوجه شدم که فیلمی را که من برای ساز تار ساخته بودم لطف کرده بودند که پذیرفتند.

    علیزاده با اشاره به این مطلب که ساخت فیلم‌هایی از این دست باید از دغدغه‌های مسئولان فرهنگی باشد، گفت: آنچه مسلم است مسئولان فرهنگی در کشورهای مختلف دنیا دغدغه‌های فرهنگی دارند و حال اینکه اگر مسئولان و متولیان فرهنگی ایران دغدغه معرفی هویت هنری سرزمین خود را داشتند قطعا معرفی این هویت هنری در رشته‌های مختلف باید جزئی از برنامه‌هایشان می‌شد. وی در ادامه افزود: با این اوصاف چرا باید ناراحت باشیم که تار به نام جمهوری آدربایجان ثبت و ضبط شده است! و مطمئن باشید که آذربایجان برای ثبت این ساز دغدغه‌های محکم فرهنگی داشته است. ضمن اینکه از جهت جغرافیایی آذربایجان زمانی جزو خاک ایران بوده است و حالا این فرهنگ را به دلیل مرزهای سیاسی از هم جدا می‌کنیم.