عصر رنسانس، مسیر تحول خود را از فلورانس ایتالیا آغاز كرد و با گسترش به شمال اروپا در انگلستان به شكوفایی رسید. مورخان بر این باورند كه اندیشه های فرهنگی، هنری، علمی، اقتصادی و مذهبی كه اكنون بر دنیای غرب حاكم است، دستاورد و زاده سیر تكامل این دوره تاریخی است. ایتالیا به علت میراث داری پشتوانه فرهنگی غنی از روم باستان، شروع كننده این جریان لقب گرفت و موجب نگرش تازه ای در تمام ابعاد اجتماعی و خلق آثار متفاوت در هنر های مختلف شد. یكی دیگر از دلایل پر بار بودن اندیشه رنسانس، ترجمه علوم و كتب دانشمندان مسلمان در اروپا بود كه از این میان می توان به جبر و مقابله خوارزمی، طبالملكی علی بن عباس اهوازی، دایرةالمعارف بزرگ طب و قانون ابن سینا به لاتین و عبری اشاره كرد كه پایه گذار مكاتب این علوم در اروپا شد. به موجب سیطره فكری كلیسا بر روی فرهیختگان آن زمان و وجود دستگاه انگیزاسیون(تفتیش عقاید)، بیان نظریه ای تازه، با برخوردی سخت از سوی كلیسا مواجه می شد اما با تمام این وجود، فلاسفه، دانشمندان و هنرمندان به نامی در راستای آزادی اندیشه به پا خواستند كه با وجود گذر چندین قرن، تاریخ به وجود همچنین نامدارانی به خود می بالد. از جمله هنرمندان این دوره می توان به 'لئوناردو داوینچی' (1452 - 1519) نقاش و نظریه پرداز هندسه و 'میكل آنجلو'(آنژ) (1475 - 1564 ) پیكر تراش و نقاش نابغه دوره رنسانس ایتالیا اشاره كرد كه با فاصله از تفكر صرفا كلیسایی، آثار ماندگاری خلق كردند كه موجب بوجود آمدن مكاتب جدیدی در هنر بصری شد. انقلاب فكری و اندیشه یكی دیگر از دستاوردهای رنسانس در غرب بود كه دانشمندان و فلاسفه ای همچون 'كوپرنیك'، 'گالیله' و 'دكارت' با بیان نظریه های آزاد در راستای انسانگرایی در مقابل نفوذ كلیسا نگرش تازه ای برای مردم عصر خود پدیدار كردند. یكی دیگر از دلایل پر بار بودن اندیشه رنسانس، ترجمه علوم و كتب دانشمندان مسلمان در اروپا بود كه از این میان می توان به جبر و مقابله خوارزمی، طبالملكی علی بن عباس اهوازی، دایرةالمعارف بزرگ طب و قانون ابن سینا به لاتین و عبری اشاره كرد كه پایه گذار مكاتب این علوم در اروپا شد. در همین زمان بود كه بهشت توسط پاپ ها خرید و فروش می شد و درآمد مادی نقش مهمتری از وظیفه اصلی كه راهنمایی انسانها به سوی رستگاری بود ایفا می كرد و هر كس كه نظریه ای متفاوت با نگرش كلیسایی ارائه می داد باید اعتراف به دروغ را می پذیرفت یا با بدترین عقوبت مواجه می شد. كوپرنیك نظریه زمین مركزی را مردود شمرد و بجای زمین، خورشید محوری یا خورشید مركز را قرار داد؛ در اروپای غربی فلسفه دكارت خرافات را از میان برداشت و عصر 'اندیشههای روشن و متمایز' را آغاز كرد و شاخصترین متفكر رنسانس گالیله، مفهومی تازه از حقایق طبیعت را اعلام كرد كه بنیادهای تعالیم كلیسا را متزلزل ساخت و فیزیك را مستقل از الهیات معرفی كرد. اختراع چاپ توسط 'یوهانس گوتنبرگ' آلمانی در كنار ساخت بیمارستان 'فاندلینگ'(كودك بی سرپرست) فلورانس (نخستین ساخته معماری رنسانس) از جمله دگرگونی های صنعتی و اقتصادی در عصر رنسانس بشمار می رود. موسیقی به عنوان یك هنر عامه پسند آن دوران نقش پررنگی در باورهای مذهبی ایفا می كرد و با شكوفایی رنسانس، دگرگونی هایی از لحاظ فرم و زیبا شناسی تجربه كرد كه رنگ و بوی تفكر انقلابی رنسانس به وضوح در آن حس می شد. رنسانس به عنوان یك پدیده نوزایی همانگونه كه بر صنعت و اقتصاد اروپا تاثیر گذاشت، دگرگونی هنری را در بر داشت كه از این بین موسیقی تاثیراتی بسیاری از این نوزایی گرفت و جای خود را به عنوان یك هنر علمی و نه صرفا عامه پسند در بین مردم پیدا كرد. مانند تمام گونه های دیگر، هنر موسیقی نیز متاثر از تفكر كلیسایی بود و به همین منظور فرم های محدودی برای بیان موسیقی مورد استفاده قرار می گرفت. برای مثال فرم آوازی اهمیت بیشتری داشت، زیرا كلام نقش تعیین كننده ای را ایفا می كرد و از سوی سران كلیسایی كه كنترل مردم عوام از نظر فكری برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار بود، مورد حمایت قرار می گرفت. از لحاظ فرمال، موسیقی آوازی به چند بخش تقسیم می شد كه اغلب تك صدایی و مضامین مذهبی اشعار جایگاه ویژه ای داشتند اما با نگرش نوزایی رنسانس، فرم آوازی گرایش بیشتری به موسیقی 'پولی فونیك'(چندصدایی) و 'هارمونیك' پیدا كرد. باله یكی از فرم های موسیقی است كه شباهت بسیاری به 'مادریگال'(فرمی از موسیق آوازی غیر مذهبی) كه بر اثر همین نوازیی به وجود آمد، داشت و از لحاظ فرمال به دسته ای از موسیقی آوازی غیر مذهبی اطلاق می شد كه با حركات موزون همراه است. موسیقی باله بر خلاف بسیاری از نمونههای موسیقی رنسانس، بیشتر بافت هوموفونیك(تك صدایی) داشت و ملودی اصلی كه با تكرار همراه بود، نقش بیشتری را ایفا می كرد. باله مانند بیشتر فرم های موسیقی ریشه ایتالیایی دارد كه در نظام فكری انگلیسی به شكوفایی رسید كه می توان از این بین به باله 'اكنون ماه گل چیدن است' اثر 'تامس مورلی' اشاره كرد كه در بخش آوازی، خط پنج صدایی آوازی دارد كه به همراه فضاهای هوموفونیك كادانس(خاتمه) پلی فونیك را تجربه می كند. این فرم موسیقی به علت نقش مهم تصویر آنچنان مورد استقبال كلیسای كاتولیك رم قرار نگرفت اما درباریان و اشراف جامعه به علت متفاوت بودن این فرم از آن استقبال كردند. در این دوره موسیقی آوازی غیر مذهبی گسترش یافت و نقش موسیقی سازی در این فرم موسیقی پررنگ تر شد كه می توان از این بین به فرم 'مادریگال' اشاره كرد كه سبب كوتاه شدن اشعار در فرم موسیقی آوازی و استفاده از هارمونی های نا متعارف آن زمان شد.