مبداء هنر سوخت بطور دقیق در تاریخ مشخص نیست. كسی نمیتواند بگوید كه اولین اثر سوخت به وسیله كدام هنرمند ایرانی و در چه دورهای به وجود آمدهاست. قدر مسلم اینكه سوخت پس از مینیاتور متولد شد و نخستین هنرمندان سوخت برگزیدهترین مینیاتوریستهای گذشته بودهاند. رواج این هنر در عهد امیرتیمور گوركانی بود ، چرا كه امیر به این هنر علاقه بسیار داشت و هنرمندان سوختكار را صله میداد و گرامی میداشت. دوران صفویه یكی دیگر از اوجهای درخشان هنر سوخت است. در این دوره مینیاتور نیز كمال بیسابقهای یافته بود و این نشانه نزدیكی بسیار این دو هنر است. سوخت مدتی راه انحطاط پیمود و مجدداً رونق یافت. بعضی هنر سوخت را هنر ده گانه نامیده اند و آن را کمال هنر می دانند زیرا این هنر، احتیاج به تسلط ومهارت در چندین رشته متفاوت را دارد از جمله تهیه پوست، طراحی، الوان سازی، معرق کاری، منبت کاری، تذهیب، تشعیر، خوشنویسی، طلااندازی، صحافی. این هنر بسیار ناشناخته و در حال فراموشی است و امروزه اشخاصی که با این هنر آشنایی دارند انگشت شمارند. تهیه کار سوخت پوست منحصر به ایران است و در حال حاضر به جز اصفهان در هیچ جا ساخته نمی شود. پیشینه هنر سوخت معرق ازپیش از دوره تیموریان و بیشتر با استفاده از اشکال هندسی رایج بود، اما در زمان تیموریان با احداث فرهنگستانی در هرات به دست بایسنقر میرزا، استفاده از مینیاتور و هنرهای دیگر نیزمعمول شد. هنرسوخت در دوره صفویه، به دلیل انتقال پایتخت، ازهرات به اصفهان منتقل می شود واین زمانی است که هنر سوخت به اوج شکوفایی خود می رسد، سپس از اصفهان به خاندان گورگانی در هند و عثمانی در قسطنطنیه منتقل می شود. در دوره صفویه به دلیل ذوق هنرمندان ایرانی، هنر تشعیر، تذهیب و نگارگری هم در سوخت معرق به کار گرفته شد و تا این زمان، آنچه که کار می شد بر روی جلد، به خصوص جلد قران بود. این روند تا حدود سال 1300 هجری شمسی ادامه داشت که در این دوره، تحول بسیار بزرگی در هنر سوخت معرق بوجود آمد. این تحول شگرف به وسیله مرحوم استاد میر محمد معلم خوشنویس و مرحوم استاد تقی کلباسی بنیان گذاری شد و از این پس، این هنر، علاوه بر جلدهای قران و کتابهای نفیس در تهیه تابلو نیز به کار گرفته شد. وجه تسمیه علت نامگذاری این هنر رامی توان به دو دلیل دانست: 1- استفاده از رنگ های تیره، غیر شفاف و تلخ 2- در این هنر، برای انتقال نقش به پوست، قالب را داغ می کنند و با گذاشتن آن بر پوست، در واقع پوست را می سوزانند که به رنگ قهوه ای سوخته در می آید و به همین جهت آن را سوخته می نامند. (روش صنعتی) در قبل از دوره تیموری تذهیب فقط به صورت اشکال هندسی دیده می شد. پس از آن تذهیب خود را در چنگ های اسلیمی و گردش های ختایی نشان داد و گهگاه از اشکال رسم و نقوش هندسی و گره نیز استفاده شد. اصولاً « سوخت » هنر دشواریست ، نهتنها دشوار بسیار وقتگیر است. به همین جهت در گذشته نیز تعداد هنرمندان سوختكار همیشه معدود بودهاست. اغلب یك اثر سوخت را تعدادی از هنرمندان رشتههای مختلف بطور مشترك انجام میدادند ، یعنی یك گروه هنری مركب از استادان خط ، تشعیر ، تذهیب و مینیاتور هر یك كار قسمتی از یك تابلو سوخت را به عهده میگرفتند. چنین بود كه در قدیم « سوخت » را كمال هنرها میدانستند و آثار سوخت پرارزشترین كارهای هنری بود. روش کار سوخت نگاری « سوخت » بیش از همه با « مینیاتور » قرابت دارد ، اما هنرمند سوختكار ناگزیر است كه در زمینه « تذهیب » و « خط » و گاه « تشعیر » نیز از مهارت فوقالعادهای برخوردار باشد. مینیاتور طراحی و نقش است ، اما « سوخت » را روی پوست آهو طراحی میكنند و آنگاه میبرند و روی زمینهای از پوست میشن و تیماج میچسبانند. برای ترسیم خطوط در طراحی سوخت ، بیشتر از آب طلا استفاده میكنند. نه طلای معمولی ، از طلای پرورده. نخست طلا را طوری آتش میدهند كه مثل موم نرم شود ، بعد فلز گداخته را لای پوست میپیچند و به داروهای شیمیائی مخصوص میآمیزند. آنگاه نوبت نرمكردن طلاست. باید آنقدر چكش بخورد و كوبیده شود تا وقتی طلا به این حالت نرسد ، برای كار « سوخت » آماده نیست. پروردن طلا مدت مدیدی وقت میگیرد و پس از آن طلا برای نقش و طرح سوخت مهیا میگردد. تازه هر نوع طلا برای این كار مناسب نیست. در گذشته سكههای طلا مورد استفاده بود ، اما اینك كه این سكهها صورت عتیقه یافته ، از شمش طلای لندنی برای آبرنگ نقشهای سوخت استفاده میشود. اصولاً « سوخت » هنر دشواریست ، نهتنها دشوار بسیار وقتگیر است. به همین جهت در گذشته نیز تعداد هنرمندان سوختكار همیشه معدود بودهاست. اغلب یك اثر سوخت را تعدادی از هنرمندان رشتههای مختلف بطور مشترك انجام میدادند ، یعنی یك گروه هنری مركب از استادان خط ، تشعیر ، تذهیب و مینیاتور هر یك كار قسمتی از یك تابلو سوخت را به عهده میگرفتند. چنین بود كه در قدیم « سوخت » را كمال هنرها میدانستند و آثار سوخت پرارزشترین كارهای هنری بود. تشعیر در سوخت نگاری تشعیر از شعر به معنای "مو" گرفته شده است. در تشعیر خطوطی به نازکی و ظرافت یک مو به کار می رود (که علت نام گذاری این هنر است). تشعیر با نقوش گیاهی و جانوری مانند گل و مرغ، آهو، شیر، ببر و ابرسازی همراه است. در تشعیر از طلا و یا رنگ استفاده می شود به این ترتیب که اگر زمینه کار با رنگ تیره و تلخ باشد معمولاً از طلا و اگر زمینه کار باز باشد تنها از یک تک رنگ، مثلاً لاجورد، یا سفید آب، یا امری و یا اخری استفاده می شود. خوشنویسی در سوخت نگاری درتابلوسوخت معمولاً از خطوط نسخ، ثلث و نستعلیق استفاده می شود. طلااندازی آنچه به تابلوی سوخت جلوه خاص می بخشد به کاربردن طلا در آن است. برای این کار بایستی طلای ناب، با صرف وقت و دقت زیادی تهیه و استفاده گردد. قلم گیری در سوخت نگاری قلم گیری و اجرای جزییات طرح قلم گیری مرحله پایانی کار سوخت محسوب می شود. به این ترتیب که بین نقوش، دورگیری و قلم زنی صورت می گیرد تا بیننده متوجه برش و معرق کاری نقوش نشود و آن را یکپارچه تصورنماید. پیشکسوتان هنر سوخت معرق پوست به دلیل سختی و مشقت کار سوخت و زمان بر بودن هنر سوخت، تعداد هنرمندان سوخت کار محدود بوده است با این حال از اساتید مسلم این هنرمی توان از استاد میرمحمد معلم خوشنویس اصفهانی واستاد تقی کلباسی (کرباسی) نام برد. از شاگردان استاد میرمحمد معلم خوشنویس می توان به استاد حسین وعلی خوشنویس زاده (فرزند و نوه استاد)، واز شاگردان استاد تقی کلباسی می توان به استاد حسین ختایی و دختر مرحوم ایشان خانم عفت ختایی اشاره نمود. استاد علی خوشنویس زاده تنها بازمانده هنرمند نسل سومی سوخت معرق است که این هنر را نزد پدر فراگرفته است.