اصفهان قبل از صفوی، هر چند هم فراز و نشیب های تاریخ قالیبافی داشته باشد اتفاق چندان مهم و قابل ذکری را شاهد نبوده است. آنچه که مسلم است شکل گیری حرفه ای قالیبافی را در اصفهان، از عصر شاه عباسی بایستی دنبال کرد. هنر دوستی شاهان صفوی و ارج و منزلتی که این سلسله برای هنرمندان قایل بودند و خصلت پسندیده ای که هر چیز را در حد کمالش می خواستند، انگیزه هایی بود تا با توسل به آن بهترین هنرمندان از هر صنف و طبقه ای، در کارگاههای شاهی گرد آیند و آثار ارزنده ای را به وجود آورند که هنوز، بعد از طی قرون متمادی چشم و عقل را یارای باور آن نیست. قالی های ارزشمند این دوره چه در اصفهان بافته شده و چه در شهرهای اطراف آن نشان دهنده توجه ویژه به هنر قالیبافی آن عصر می باشند. کارگاههای قالی بافی دربار صفوی متصل به کاخ سلطنتی در جنوب عالی قاپو بین میدان شاه و چهل ستون، با استفاده از بهترین مواد اولیه همواره زیر نظر شخص شاه عباس بزرگ به کار می پرداختند. این اهتمام ویژه شاه صفوی موجب شد تا اصفهان آنروزگار سهم بزرگی را دربافت شاهکارهای برجای مانده در موزه های مختلف جهان را عهده دار گردد. حتی برخی از آنها نظیر قالیهای پلونز به سفارش پادشاه لهستان برای عروسی ولیعهد او بافته شد. این قالیهای ابریشمی، آراسته به تارهای طلا و نقره است و شاید از محصولات کارگاههای درباری اصفهان در پایان قرن دهم و آغاز قرن یازدهم هجری می باشد. این نام را از آن رو بر این قالیها نهاده اند که زمانی منسوب به لهستان بوده است. تزیینات این قالیها آمیزه ای از دیگر نقش و نگارهای قالیهای ایرانی و رنگهای آن بسیار زیباست. در بیشتر این قالیها همه زمینه یک رنگ نیست بلکه دار قالی دارای زمینه ای رنگارنگ است و مهمترین رنگهای بکار رفته در قالیهای لهستانی زرد روشن و پسته ای و نارنجی، آبی فیروزه ای و گلگون است. این قالیها دارای رنگهای رقیق و زمینه نقره ای یا طلایی اند که با ذوق غربی سازگاری دارد که هر چند در ایران ساخته می شدند، اما برای پیشکش به شاهان و فرمانروایان غربی بودند. دكتر تقی بهرامی در مجموعه فرهنگ روستائی كه در سال 1316 هجری شمسی به طبع رسانیده سابقه و وضعیت قالی بافی اصفهان را این گونه توصیف می کند: « قالی بافی اصفهان درزمان صفویه اهمیت فوق العاده داشته و مخصوصاً بازار قالی های ابریشمی رواج داشته و اهالی به بافتن آن ها همت گماشته قالی های نفیسی از خود به یادگار گذاشته اند. امروزه اغلب قالی های گرانبهای قدیمی ایران كه در موزه های لندن و پاریس و سایرنقاط اروپا و امریكا دیده می شود قالی های بافت اصفهان است... در دوره صفویه تمام اطاق ها و تالارهای اصفهان مانند هفت دست، آئینه خانه، نمكدان، چهل ستون و غرفات مسجد شاه از قالی های ابریشمی مفروش بوده و امروزه هر تكه آن در یكی از نقاط اروپا و امریكا نزد ثروتمندان و موزه داران است. این قالی ها با بهترین و ثابت ترین رنگ های طبیعی رنگ آمیزی و از روی بهترین نقشه های استان آن زمان بافته شده است. در اواخر زمان ناصرالدین شاه قاجار به هیچ وجه كارخانه قالی بافی در اصفهان وجود نداشت و فقط دستگاه های مختصری دربعضی دهات یافت می شد تا آن كه ظل السلطان (فرزند ناصرالدین شاه و حكمران اصفهان و ایالات جنوبی ایران) زنی از كردستان گرفته و به اصفهان آورد و آن زن چون قالی بافی می دانست شاهزاده مایل شد چند دستگاه قالی برایش تهیه کند. پس از انقراض صفویه به تدریج این صنعت و سایر صنایع از اهمیت افتاد و در صد سال اخیر به كلی رو به نیستی گذاشت و قالی بافی تقریباً فراموش شد چنان كه در اواخر زمان ناصرالدین شاه قاجار به هیچ وجه كارخانه قالی بافی در اصفهان وجود نداشت و فقط دستگاه های مختصری دربعضی دهات یافت می شد تا آن كه ظل السلطان (فرزند ناصرالدین شاه و حكمران اصفهان و ایالات جنوبی ایران) زنی از كردستان گرفته و به اصفهان آورد و آن زن چون قالی بافی می دانست شاهزاده مایل شد چند دستگاه قالی برایش تهیه کند. برای این كار استاد عبدالرحیم را كه از این فن سررشته داشت استخدام کرد.استاد مزبور چند دستگاه برای حكمران بر پا كرد ولی وقوع پاره ای پیش آمدهای ناگوار در منزل حكمران سبب شد كه برپا داشتن قالی را در محل مخصوصی قرار داده و كارش را ادامه داد تا آن كه ظل السلطان خبردار شده روزی به كارخانه قالی رفت. قالی ها نزدیك به اتمام بود. امر دادكه بالای قالی ها عبارت كارخانه ظل السلطان بافته شود و بدین طرز رفتار شد. چند عدد از این قالی ها به روسیه حمل شد و جلب نظر دربار روسیه را نمود و حضوراستاد قالی ها را برای بافت دو قالی در نمایشگاه آن كشور را خاستار شدند. حكمران استاد عبدالرحیم را برای روس ها استخدام نموده و با مأمور مخصوص سفارت به روسیه فرستاد. پس از جزئی مدتی دستگاه ها به نمایشگاه پاریس انتقال داده شد و استاد مزبور در آن شهر می زیست تا نمایشگاه خاتمه یافت. سپس به ایران برگشت و به كارهای خویش ادامه داد. در این موقع میرزاابوالقاسم نقاش و پسرش میرزا علی نقاش نیز شروع به كار نموده و سهم خود خدماتی در احیاء قالی بافی اصفهان نمودند...» با وجود تبحر اندكی كه در قالی بافی اصفهان با شرح بالا پیش آمده بود معهذا در دروه های پایان عمر قاجاربه قالی بافی هنوز رواج چندانی در این شهر نداشت چنان كه تعداد دستگاه های قالی بافی در آن زمان رقمی در حدود دویست عدد بود ولی بعدها با پیش رفت این حرفه در اصفهان و توابع آن تعداد ای دستگاه ها به 2500 در سال 1315 و 6000 دستگاه در سال 1328 بالغ گردید. دارهای قالی بافی این شهر و توابع آن برابرآمار سال های اخیر به رقمی در حدود 13000 دستگاه رسیده است. به هنگام جنگ جهانی دوم به صنعت و تجارت فرش اصفهان تا حدودی لطمه وارد آمد. و در اثر فقدان بازارهای جهانی تجارت این كالا محدود شد و از طرفی تعدادی از سوداگران و بافنده های سودجو نیز با گران شدن مواد اولیه قالی مانند پشم و رنگ در كار خود تقلب هائی كردند كه در نتیجه به تجارت و شهرت فرش اصفهان كه روزگاری سرآمد قالی های این منطقه بهبود یافته و تعدادی از كارگاه های بافندگی شهرت و معروفیت سابق فرش های اصفهان را با ارائه قالی های مرغوب و بسیار ظریف دوباره بدان یناز گردانیده اند. اصفهان در گذشته از مراكز مهم كشت گیاهان رنگ دار به ویژه روناس بوده در كوهستان و دشت های اطراف آن گیاهان حاوی مواد رنگ دار به طور خودرو رودیده می شوند به این دلیل مصرف رنگ های طبیعی در مراكز رنگرزی آن، در ایام پیشین به میزان زیاد معمول بوده است ولی امروزه رنگ های شیمیائی مصنوعی به ویژه رنگ های تركیبی كُرُومی برای رنگرزی الیاف قالی های آن در مقیاسی وسیع بكار برده می شوند. تعداد رنگ های به كار رفته در فرش های اصفهان به نسبت زیاد است و كمتر اتفاق می افتد كه در آن ها كمتر از 14 رنگ به كار رود. طراح ها و قالی باف های اصفهانی اغلب رنگ های دلخواه خود را در زمینه های فیروزه ای، سرمه ای، قرمز ، سفید نخودی انتخاب می كنند. پشم های مورد مصرف درقالی بافی اصفهان بیشتر از استان های كرمان و كرمانشاهان و منابع خارجی مانند استرالیا تأمین می شود. در اصفهان مانند سایر نقاط بافنگی فارس زبان (كاشان، كرمان، نائین، قم، یزد و نواحی شرقی خراسان) عمل گره زنی را با دست و بدون استفاده از قلاب بر روی چله هائی كه تا حدودی شل بوده و مانند چله های تركی تحت فشار كششی شدید نیستند انجام می دهند. این طریق گره زنی علاوه بر دشواری كار موجب بروز ضایعاتی بر روی دست و بدن كارگر بافنده می شود. روشی است كه در آن امكان زدن گره های تقلبی و از آن بدتر بی گره بافی بسیار زیادتر از طریق ترك بافت است. بافنده های اصفهانی مانند سایر بافنده های فارس بافت عمل پود زدن را به مدد یك آلت چوبی به نام « كوجی» به سهولت انجام داده ولی در عوض كوبیدن گره ها را بر روی چله ها توسط شانه های سنگین وزن تا حدودی به سختی انجام می دهند. در اصفهان قالی و قالیچه های در اندازه های ذرع و چارك، ذرع و نیم، دو ذرعی، پرده ای و فرش های شش متری و بزرگ تر بافته می شود بافنده اصفهانی هیچ گاه رغبتی به بافت كناره و كَلّگِی از خود نشان نمی دهد. فرش های ظریف بافت و گل ابریشم اصفهان با طرح های فوق العاده زیبای آن همواره از شهرت بسیار زیادی دربازارهای جهان برخوردار بوده اند. فرش های گل ابریشم آن بیشتر بر روی چله های ابریشمی بافته می شوند. ریشه این قالیچه ها بنابر سلیقه خاص بافنده اصفهانی بیشتر بلند و گاهی تا 15 سانتی متر نیز می رسد. اصفهان از معدود مراكز فرش بافی ایران است كه بافت فرش های دایره ای شكل نیز در آن صورت می گیرد از شهر رقیبآن در این مورد می توان تبریز را نام برد. در گذشته و حتی امروز طراحان اصفهانی به میزان زیادی تحت تأثیر نقوش كاشی كاری ها و بناهای تاریخی این شهر مانند عمارت چهل ستون- مدرسه چهار باغ- مسجد شیخ لطف الله و غیره بوده و طرح های خود را با نگاره های زیبای منقش به این ابنیه تزئین نموده اند. طرح هائی كه در فرش های اصفهان بیشتر به چشم می خورند عبارتند از: شاه عباسی، لچك و ترنج، درختی حیواندار، اسلیمی لچك و ترنج، شاه عباسی افشان و هندسی لچك و ترنج طرح های صورت و منظره. با یادآوری نام برخی از تك بافان و مۆسسات معروف چون صیرفیان، صراف، احمد، اكبر اوف، میرجلالی، حكمت نژاد، گلیاف، داوری، حقیقی، مأموری، صدقیانی، میر جمالی، مهدئی ئی، قدیر زاده،فدائی، معینی، انتشاری، غفاری، نائل، یزدانی، زرنگار، نصری، قناعت، بهادری، توكلی، منصوری، ملكی، حاج جمشیدی،كامخواه، وحیدی، داورپور، دُری ، شاه حسینی،عمادی، مدرس،امینی، هرندی زاده و انصاری، پور حكیم كه در گذشته و حال به فرش اصفهان شهرت و معروفیت بخشیده اند . ویژگیهای عمده فرش اصفهان عبارتند از: 1. داشتن گل و برگهای شکیل و اصیل ختایی که بصورت درشت و پر برگ دیده می شود. 2. عدم استفاده از 4/1 ترنج در لچکها 3. تقلید از کاشیکاریهای بناهای دوره صفویه اصفهان (مسجد امام و شیخ لطف الله) 4. استفاده از قندیل به جای سر ترنج در بیشتر فرشها 5. استفاده از رنگهای سنتی مثل لاکی و سرمه ای در زمینه و حاشیه 6. عدم استفاده از سایه روشن در اغلب کارها (به جز در کارهای اخیر) 7. استفاده از طرح ظل السلطان در بعضی از فرشها با تنوع رنگی بیشتر 8. داشتن اندازه های کوچک و متوسط (اخیراً اندازه بزرگ نیز متداول شده است) 9. متأثر از مینیاتور، خاتم و سایر صنایع دستی ایران