یکی از هنرهای کهن برای تزیین البسه، سوزن دوزی است . این هنر کهن در ایران نیز دارای قدمت زیادی است و بیشتر به عنوان ثبت نشان قبیله و ایل بر روی لباسها دوخته می شوده است پوشش شاید نخستین چیزی نباشد که انسان به آن دست یافته اما مطمئناً حتی پیش از کشف آتش یکی از موثرترین ابزارها برای نگهداری بدن در مقابل بسیاری از عوامل طبیعی بوده است. الیاف گیاهی، ریشهها و پوست برخی از حیوانات ابتداییترین پوشاک انسان اولیه را تشکیل میداد و چون پوست نمیتوانست در تمام فصول یا در موفقیتهای آب و هوایی گرم مورد استفاده قرار گیرد، انسان خلاق دریافت که میتواند با چیدن پشم حیوانات و تبدیل آن به نخ و بافت آن استحکام بیشتری به تن پوش ساده خود بدهد، با کشف پنبه تحولی عظیمتر در پوشاک و ساختار اجتماعی و اقتصادی بشر بوجود آمده و پیامدهای تاریخی بسیاری پیش روی انسان قرار گرفت. همچنان که تخم کرم ابریشم، هنر ابریشمکشی و ابریشمبافی در بوجود آوردن جنگها، پیروزیها و ایجاد بزرگترین راه تجارت شرق و غرب، شمال و جنوب کره خاکی (جاده ابریشم) شده است. انسان در بستر تاریخ تکامل مییابد و تن پوش ساده او به شکلی طبقاتی با گرایشهای اعتقادی دگرگون میشود صنعت و هنر پارچه بافی پوشاک او را از هزارههای قبل از میلاد متحول میسازد و با تنوع طلبی در مدلهای مختلف پوشاک سعی در نشان دادن گرایشهای ادبی و طایفهای میکند. با نگاه کردن به نقوش به کار برده شده در آنها شناسنامه ملی و پوشاک آنها مشخص بود. هنوز هم نقوش سوزندوزی شده روی پوشاک آنها نشانه وابستگی قومی آنان است که در گذشته این مطلب از اهمیت بسیاری برخوردار بود. افراد هر قبیله با تعصب خاصی در حفظ و پاسداری ارزشهای قبیله ای خود تلاش داشتند، از این رو با دوخت علایم و طرحهایی خاص روی پارچه با اشکال گوناگون دوختی (قلابدوزی ، گلابتون دوزی، ابریشم دوزی، ملیله دوزی و شبکه دوزی) دست به ابتکاراتی میزدند. هنر سوزن دوزی جزء معدود هنرهایی است که تاکنون هیچ اثر مکتوبی و مستقلی از گذشته به شکل، نوع و اهمیت آن نپرداخته گرچه با مطالعه دقیق آثار باز مانده در موزهها و کتابهای منتشر شده در خارج از کشور پی به اهمیت و ضرورت حضو ر آن حتی در زندگی امروزی می بریم. پس از ظهور اسلام در ایران رودوزیهای سنتی ایران به حیات تاثیرگذار خود همچنان ادامه میداد، اگر چه تحولی شگرف در نقشها و طرحهای ایرانی پدید آمد اما ویژگیهای ایرانی بودن خود را از دست نداد. از آن زمان که استخوان تیز پرندگان و ماهیها به عنوان سوزن به کار گرفته میشد تاکنون که سوزنها با اشکال مختلف و کیفیتی بسیار خوب در دسترس است از سوزن دوزی به عنوان هنری تزئینی استفاده شده است. در صحنه شکار گراز، شاه لباسی در تن دارد که پارچه ء آن مزین به نقش سیمرغ در نشانههای دایره وار است. در لولان (منتهی الیه شرق ایران) چند تکه ملیله دوزی و قلابدوزی پیدا شده است که احتمالا میتواند متعلق به دوره اشکانیان باشد عصر ساسانی در نقش دیواره جانبی طاق بستان زیور تشریفاتی جامعه پادشاه که بر تخت نشسته درون شمهء مرکزی به روی قرصی از بلور مهر کنی شده و با انواع زردوزی و گل اندازهای تنگ هم تزئین فراوا ن یافته و جامعهای ملتزمان و فیل سواران با نگارههای گیاهی و پرندگان دست دوزی شده است. پس از ظهور اسلام در ایران رودوزیهای سنتی ایران به حیات تاثیرگذار خود همچنان ادامه میداد، اگر چه تحولی شگرف در نقشها و طرحهای ایرانی پدید آمد اما ویژگیهای ایرانی بودن خود را از دست نداد. اعتقادات مذهبی هنرمندان در بعضی از نقاط پرهیز از شبیه سازی و همانند پردازی سبک جدیدی از پردازش طبیعت و محیط زندگی را به ارمغان آورد. این نگرش در مناطق مختلف به گونههای کاملا متفاوت جلوهگری میکند. دوزندگان با علم به این مطلب که پوشاک نماد دلبستگیهای خاص و گرایشهای فکری هر شخص است سعی در انعکاس عقاید و تاثیرات آن داشتند. رنگها در این رهگذر خود نشانی بود برای اعلام موجودیت و گرایشهای فکری مختلف که در کنار دوختها معنا و هویتی جدید پیدا میکرد و در هر دورهای از تاریخ ایران معنا و مفهومی خاص داشت. ناگفته نماند که تأثیر فرهنگ و آداب پوششی ایرانیان، دست دوزیها و ظرافت پارچههای ایرانی از همان ابتدای ورود تازیان به خاک ایران آنان را سخت مجذوب و مفتون خود ساخته بود. از آنجایی که پوشاک ایرانیان از عهد باستان تا آن زمان با ظرافت، زیبایی و تنوع بسیاری دست دوزی میشد. از انواع سوزن دوزیهایی که در آن دوره مرسوم بود گلابتون دوزی، نقده دوزی، قلابدوزی، ملیلهدوزی، پولکدوزی، منجوقدوزی، مروارید دوزی و شبکهدوزی را میتوان نام برد. پوشاک ایرانیان جزء بهترین تحفههایی بود که در بین قبایل غیر ایرانی به عنوان هدیه یا ثروتی گرانبها رد و بدل میشد و حتی به همراه مردگان متمول دفن می شد تا شاهدان دفن پی به ثروت و اعتبار متوفی ببرند. آوازه سوزندوزیهای ایران نه فقط اعراب بلکه یونان، روم و قسطنطنیه را نیز تحتالشعاع قرارداده بود، آنچنان که رقیبی برای پارچهها و سوزندوزیهای آن زمان تلقی می شد تا آنجا که کلیسای روم استفاده از منسوجات ایرانی را ناروا اعلام کرد. با مطالعه تحلیلی متون تاریخی در عرصه مبادلات کالاهای ایرانی از عهد هخامنشی تا صفویه پی میبریم که سوزندوزیهای ایرانی به عنوان گرانبهاترین کالا از ایران به مغرب زمین برده میشد. با نگاه کردن به نقوش به کار برده شده در آنها شناسنامه ملی و پوشاک آنها مشخص بود. هنوز هم نقوش سوزندوزی شده روی پوشاک آنها نشانه وابستگی قومی آنان است که در گذشته این مطلب از اهمیت بسیاری برخوردار بود. وجود قطعات زیادی از این کالاها در مخازن سلطنتی و کلیساهای معروف جهان و موزههای بزرگ مبین این مدعاست که معمولا برای حفظ و نگاهداری برخی از اشیای گرانقیمت آنان را در پارچههای دست دوزی شده بسیار نفیس میپیچیدند و به لحاظ حفظ آن اشیاء پارچهها نیز سالم ماندهاند و میتوانند مستندات خوبی برای شناساندن هنر سوزن دوزیها ایرانی باشند. اما آنچه امروز در دست ماست فقط بخشی اندک از آن هنر غنی است که در زمان خود بیانگر فرهنگ، هنر و قومیت ایرانیان بوده است آنچه پیش رو داریم و اگر تا همین حد هم آن را پاس نداریم نسل آینده ما از آن چیزی به یاد نخواهد داشت. از سوزن دوزیهای که در نقاط مختلف کشور وجود دارد میتوان امروز به 30 نوع از آنها چون قلابدوزی، پیلهدوزی، گلابتون دوزی، ابریشمدوزی، سکهدوزی، ملیلهدوزی، خوس دوزی، سرمهدوزی، خامهدوزی، پتهدوزی، سنگدوزی و قیطاندوزی اشاره کرد.