این خیلی ناراحت کننده است که ابزارهای چت دارد زندگی من و شما را از بین می برد. تکنولوژی گوگل تاک چیزی است که کاربران بیست سال به بالای جیمیل و خصوصاً کارمندان برای ارتباط استفاده می کنند. همین طور که در حال نوشتن مطالب خود هستیم، 4،5 جعبه آبی بالای ایمیل مان چشمک می زند و قبل از اینکه به وظیفه اصلی مان برسیم، ما را وادار به توجه می کند. گوگل در مورد تکنولوژی چت اش در صفحه پشتیبانی اش این گونه توضیح داده است: "جیمیل تنها برای ایمیل نیست. از آن می توانید برای ارتباط با دوستانتان با استفاده از چت استفاده کنید"! جالب اینجاست که زمانی که از یک تب به تبی دیگر می رویم عملاً همین ارتباط خوب قربانی می شود و مدام تعدادی پنجره نیازمند توجه، ما را به خود جذب می کنند. وابستگی ما به ابزارهای چت به خاطر نیاز ما است. به وجود آمدن فضای کاری باز آزادی صحبت خصوصی را از کارمندان گرفته است. شاندر بولت، نویسنده انسان بهره ور، می گوید: «زمانی که در فضای باز کاری یا دفتر هستید، نمی توانید یک گفتگوی کوتاه بدون اذیت کردن اطرافیان تان داشته باشید». کارمندان هم چنین نگران استراق سمع هستند. برای همین به «امنیت» صفحه کامپیوترشان برای تبادل نظر و صحبت با همکارانشان از طریق چت روی می آورند. اما این به ما کمکی نمی کند. بولت می گوید: «بسیاری از اتفاقاتی که در چت می افتد، سودمند نیست و حرف هایی در چت زده می شود که در زندگی واقعی در این موارد گفتگو نمی شده است. سخن های بیهوده و بسیار سطحی است که جلوی کار اصلی را که برای آن به دفتر کار آمده اید می گیرد». هرچه زمان بیشتری برای غر زدن با همکارتان در مورد رئیس تان، فرستادن لینک های جالب و صحبت های در مورد کار می گذارید، برگشتن و دوباره کار کردن را مشکل تر می کند. چت ما را وادار به چندکاری می کند یکی از مشکلات اصلی چت آن است که کاربر را تشویق به چندکاری می کند. زمانی که ما چند وظیفه را در آن واحد انجام می دهیم، هیچ کدام از آنها به اندازه کافی مۆثر و مفید نخواهد بود. همان طور که داگلاس مریل در فوربز می نویسد: «مغزهای ما برای وظایف چندکاری که احتیاج به قدرت تفکر دارند ساخته نشده است». زمانی که ما از کاری به کار دیگر می رویم، باید آن کاری را که لحظات قبل ترک کرده ایم دوباره یاد بگیریم. نویسنده اعتیاد به حواس پرتی، الکس سوجونگ کیم پنگ، می گوید: «ما زمانی را که برای بازیابی از وقفه ای که در کارمان ایجاد شده صرف می شود تا به کار خود برگردیم، دستکم می گیریم». به طور مثال، وقتی تصمیم می گیرید که به همکار خود از طریق چت برای ایده دادن در مورد پروژه اش کمک کنید، در حالی که وظیفه خود را نیز دارید انجام می دهید، در واقع به هیچ ** کمکی نمی کنید، این دو پروژه به هم مرتبط نیستند و مغز شما هردفعه که از کاری به کار دیگر می رود، باید به سختی خود را بازیابی کند. حتی اگر این تبادل نظر از طریق چت تنها هردفعه چند ثانیه طول بکشد. بیشتر اوقات تایپ کردن یک سۆال به اصطلاح سریع به دوستمان، بیشتر از جستجو برای پاسخ حواس ما را پرت و موجب اختلال در کارمان می شود در سال 2009 محققین دانشگاه استنفورد مطالعه ای را چاپ کردند که نشان می داد چندکاره های آنلاین ساده تر حواسشان پرت می شود، برای نظم و تمرکز تلاش بیشتری باید بکنند و کمتر پویا هستند. چت به ما می باوراند که دوستان ما ابَر انسان هستند از نظر فیزیکی ما نمی توانیم در آن واحد در دو مکان باشیم. اما چت این توهم را در ما ایجاد می کند. ما به صورت جدایی ناپذیر به دستگاه خود مرتبط نیستیم، اما چت به راحتی خلاف آن را به ما نشان می دهد. چک کردن ایمیل بعد از ساعت اداری یا signed in ماندن ابزار چت بعد از ترک سیستم، به نظر می رساند که ما موجوداتی هستیم که همیشه هستیم، و آماده پاسخ و کمک کردنیم. مشاور، دبراس ماوس، می گوید ما در جامعه ای زندگی می کنیم که همه به پاسخ آنی عادت کرده اند. زمانی که پاسخ نمی آید شروع به اضطراب و نگرانی می کنیم. وقتی پاسخ نمی گیریم ذهن مان شروع به گردش می کند و سناریوهای دیوانه واری تولید می کند و ما باور می کنیم که مشکلی وجود دارد. ما می دانیم که منطقاً دوست ما یا همکارمان ممکن است میز کار خود را ترک کرده باشد، یا پای تلفن باشد. ولی زمانی که ما در این طرف قرار داریم و شروع به اضطراب می کنیم، یک چت بی پاسخ آزاردهنده است و منطق را از بین می برد. فناوری های مانند چت به ما می باوراند که چون این فناوری «آنی و رایگان» است، مردم نیز باید آناً جواب بدهند وگرنه مشکلی وجود دارد. مردم خیال می کنند که سرعت همیشه خوب است و این خیال باطلی است. سرعت در نهایت به بی فکری می انجامد. چت ممکن است ما را وابسته، کمتر خلاق و ناراحت از اتکا بر مغز خود کند چرا از گوگل کمک بگیریم، زمانی که می توانیم از دوستمان سۆال کنیم. دسترسی چت به انسان های باهوش که با آنها ارتباطات نزدیک داریم، رسیدن به پاسخ سۆال ها را برای ما آسان می کند. یا این طور خیال می کنیم. اما بیشتر اوقات تایپ کردن یک سۆال به اصطلاح سریع به دوستمان، بیشتر از جستجو برای پاسخ حواس ما را پرت و موجب اختلال در کارمان می شود. پنگ می گوید: «دسترسی آسان به آدم ها، ما را تشویق به پرسیدن سۆالات ساده می کند. این لزوماً بد نیست، می تواند منجر به اعتماد بشود و ما به دیگران برای حفظ کردن برخی چیزها برایمان اتکا می کنیم، یا بسیاری از آنها را حفظ نمی کنیم، چراکه می دانیم همسرانمان، یا آیفون مان در یادآوری و حفظ کردن توانا هستند». بنابراین، مشورت کردن با متخصصین حتی در چت می تواند مفید باشد و در وقت صرفه جویی کند. اما مرزهایی وجود دارد که معمولاً از آن عبور می کنیم. چون که همیشه کسی هست که با او آنلاین تبادل اطلاعات کنیم، کمتر به خودمان برای یافتن جواب اعتماد می کنیم.