نظریه روان تحلیل گری فروی زیگموند فروید اساساً مدعى بود که به همراه کوپرنیک و داروین، فرازآورنده سه انقلاب بزرگ به سوى مدرنیته است. کوپرنیک ذهن آدمیان را در رابطه با مرکز جهان اصلاح کرد. داروین انسان را در ارتباط با سایر جانداران ملاحظه نمود و بشر را از این پنداره که همه چیز در کنترل عقل و ذهن آدمى است، رها ساخت. فروید که با ابداع «ناخودآگاه» تحولى در روانشناسى ایجاد کرد، به دین از منظر خاصى مى نگرد. به زعم او دین نتیجه آرزوهاى محقق ناشده انسان است که آدمى را وامى دارد با ایجاد آن، آمال و امیال خود را که در طبیعت دست نایافتنى مى نماید، به تحقق رساند. بنابراین او گستاخانه مدعى شد که دین چیزى بیش از گرایش انسان به گونه اى وهم و خیالپردازى و خرافه نیست. بشر خود دین را مى سازد. فهرست مطالب: شخصیت انسان انحراف روانی درس پیسک آنالیز آموزش و پرورش جامعه شناسی انتشارات دریا