در یکی دو سال اخیر خبر حضور پیمان معادی در سینمای هالیوود همراه با نوعی نگرانی بوده. سرخوشی های بازی یک هموطن در فیلمی آمریکایی به خاطر تجربیات نه چندان دلچسب گذشته زود جای خود را به نگرانی می داد. عمده نگرانی ها هم حول دو محور بود. یکی این که فیلم «کمپ ایکس ری» قرار است چه وجهی از سیاست آمریکا در گوانتانامو را نشان دهد و دیگر این که پیمان معادی از پس ایفای نقش بخوبی بر می آید یا او هم به مسیری می رود که خیلی ها رفتند و ناموفق بودند. فیلم چند وقتی است بر پرده سینماها آمده . دی وی دی اش به دست علاقمندان رسیده و حالا راحت می توان انتخاب معادی را به قضاوت نشست. «کمپ ایکس ری» فیلم جذابی است ؛ ریتم خوبی دارد و وجه تازه ای از سیاست آمریکا در قبال زندانیان گوانتانامو را به تصویر می کشد. اصلا مفهومش نقد سیاست ایالت متحده پس از حادثه 11 سپتامیر است که رفتاری خشن در برابر مسلمانان پیش گرفتند. فیلم در رسانه های آمریکا به عنوان فیلمی ضد سیستم تعریف شده که برای نخستین بار واقعیت نابهنجار سیستم قضایی آمریكا در گوانتانامو یادآور شده است. در فیلم «کمپ ایکس ری» شاهد یک رابطه عاطفی هم هستیم اما هرگز از حد مشخص عبور نمی کند و گویی با قوانین داخلی ما ساخته شده است. از این منظر فیلم قابلیت اکران در سینماهای کشور و نیز پخش از تلویزیون را دارد. اتفاقی که احتمالا بزودی شاهدش خواهیم بود. خودش می گوید: « هیچوقت نخواستم به هر قیمت وارد هالیوود بشوم. همیشه در مواجهه با پیشنهادهای بینالمللی این را در ذهن داشتم كه قرار است و دلم میخواهد بعد از این باز هم به ایران برگردم و در سینمای مملكت خودم كار كنم. همین ذهنیت خط قرمزهای مشخصی را برای من تعیین میكند. ضمن اینكه من فیلمهایی كه برخلاف اصول اخلاقی باشد؛ با فیلمهایی كه ضدیتی با مردمم، مذهبم و مملكتم داشته باشد را حتی نمیخواهم تماشا كنم چه برسد كه در ساخت آن مشاركت داشته باشم. بنابراین خیلی از پیشنهادها را برای خودم فرصتی قلمداد نمیكنم كه حالا بخواهد ازمن سلب شود. چرا كه با روش و منش فكری خودم در تضاد و تقابل هستند.» «کمپ ایکس ری» فیلم جذابی است ؛ ریتم خوبی دارد و وجه تازه ای از سیاست آمریکا در قبال زندانیان گوانتانامو را به تصویر می کشد. اصلا مفهومش نقد سیاست ایالت متحده پس از حادثه 11 سپتامیر است که رفتاری خشن در برابر مسلمانان پیش گرفتند. *** پیمان معادی فراتر از انتظار بازیگر کرده تا جایی که خیلی ها فکر می کنند بازیگری تازه کشف شده در سیستم هالیوود است. او نقش علی را طوری ایفا کرده که هرگز نشانی از وجوه آشنای بازی های پیشین او ندارد. یعنی کسی نمی تواند بگوید این که همان بازیگر درباره الی ... یا جدایی نادر از سیمین است. این هم از اتفاقات جالب سینما است ؛ معادی به عنوان فیلمنامه نویس وارد سینما شد ولی با درباره الی ... و جدایی استعدادش در زمینه بازیگری را نشان داد و حالا به بازیگری بین المللی تبدیل شده. معادی بعد از نگارش چند فیلمنامه ( آواز قو، کافه ستاره و کما موفق ترین آن ها است) برف روی کاج ها را کارگردانی کرد اما هیچ کدام به اندازه حضور جلوی دوربین برایش تا این حد آورده و شهرت نداشته است. *** معادی حالا دارد مزد سخت کوشی را می گیرد که سال ها برای رسیدن به آن تلاش کرد. نکته مهمی که می تواند برای بازیگران جوان و علاقمند به نوع تازه و متفاوت از بازیگری مد نظر باشد: « من از قبل خودم را برای این روزها آماده كرده بودم. در این مدت پس از «جدایی...» من زحمت كشیدم. این را بدون تظاهر و خودنمایی میگویم. تحقیق كردم، تمرین كردم، سرچ كردم. به بسیاری از پیشنهادها چه ایرانی و چه خارجی نه گفتم تا بتوانم خودم را قویتر كنم. در مسیر یادگیری و تمرین زحمت زیادی كشیدم. یك نمونه اینكه بیاغراق بگویم آخرین باری كه هشت ساعت كامل خوابیدم را به خاطر ندارم. خیلی از شبها دو یا سه ساعت بیشتر نمیخوابم و همه اینها برای رسیدن به حد مطلوبی است كه در نظر خودم دارم. هرگز به خاطر ندارم برای بازی در نقشی كمتر از سه ماه تمرین كرده باشم. حتی برای فیلم ملبورن از چهار ماه قبل به طور مداوم با كارگردان در بحث و تعامل بودیم و روشهای مختلف اجرای نقش را تمرین و تفسیر میكردم. در این مدت كار كردم و عرق ریختم. دو تا تئاتر كار كردم. هفت ماه تئاتر سنگین در انتظار گودو را در تهران بازی كردم با كمترین دستمزد آن هم در حالی كه پیشنهادهایی با دستمزدهای بسیار كلان را رد كرده بودم. این كارها را كردم چون میخواستم پیشرفت كنم. اینها جزیی از برنامهریزی من به عنوان بازیگر بود.» *** كم كم می توان امیدوار بود تا بده بستان های بین المللی سینمای ما سر و شکلی درست و منطقی بگیرد. سینمای ما سال ها است چنین استعدادی داشته اما به دلیل نبود قوانینی روشن و مشخص درباره چگونگی حضور سینماگر ایرانی در پروژه های خارجی آن طور كه باید به عمل تبدیل نشده. انتخاب معقول معادی می تواند سنگ محك مناسبی برای انتخاب های دیگر سینماگران مان باشد كه احتمالا پیشنهادی از سوی كمپانی خارجی دارند. پیمان معادی در سریال عدالت كیفری و فیلم آخرین شوالیه هم بازی کرده و این روزها مشغول ایفای نقش در سریال است. او در «کمپ ایکس ری» نشان داد هم در بازیگری به پختگی رسیده و هم حواسش به خطوط قرمز هست. مهم تر این که ایرانی بودن برایش افتخار بزرگی است: « به نظرم اینكه در عرصه بینالمللی ورود كردم بزرگترین افتخار من نیست؛ بزرگترین افتخار من این است كه بعد از كار در عرصه بینالمللی بتوانم باز هم فعالیت هنریام در ایران را ادامه دهم و پز ایرانی بودنم را بدهم. همینطور كه الان در هر جا با افتخار پز میدهم كه ایرانی هستم. » *** بازی پیمان معادی تحسین منتقدان خارجی را به همراه داشته است. بخشی از آن را مرور می کنیم: دیوید رونی / هالیوودریپورتر: استوارت با بازی در نقش یک نگهبان نظامی بی تجربه، شاید بهترین اجرای سینمایی اش تاامروز را به نمایش گذاشته باشد. درمقابل، معادی نیز با بازی در نقش یک زندانی قدیمی که موفق می شود به لاک دفاعی زندانبانش نفوذ کند، به همان نسبت شخصیتی باورپذیر را به تصویر کشیده است. مارلو استرن / دیلی بیست:در پایان تماشای کمپ ایکس-ری، بازی های چندلایه استورات در نقش کول و معادی در نقش علی، یک زندانی سرکش شما را مغلوب جذابیت خود می کند. راب نلسن / ورایتی:بازی دو بازیگر اصلی (استوارت و معادی) فوق العاده است و هر دو به طرزی ماهرانه به بهتر شدن بازی یکدیگر کمک کرده اند. اسکات مندلسن / فوربز: کریستن استوارت جذاب است و پیمان معادی با مهارت از افتادن به دام کلیشه وحشی نجیب دوری می کند. اجرای بازیگران بسیار قوی تر از خود فیلم است، اما از آنجا که صحنه های فیلم عمدتاً به نمایش دو نفره اختصاص دارد این ایراد آنقدرها هم مهلک به نظر نمی رسد. زن بروکس / گاردین: معادی (به همان خوبی که در جدایی نادر از سیمین در نقش پدری غیرقابل اعتماد ظاهر شد) نقش کاراکتر زجردیده علی را نیز به بهترین شکل ممکن ایفا کرده است. بتسی شارکی / لس آنجلس تایمز : معادی همیشه حضوری جذاب و اسرارآمیز بر پرده دارد. یک جور اخم پنهان در چهره اش دیده می شود که به او ظاهری مرموز و احتمالاً تهدیدآمیز می بخشد، حتی وقتی هیچ المان دیگری برای تأکید بر این موضوع وجود ندارد. با این حال، این شیوه او در استفاده از چشم هایی است که زیر آن ابروها قرار گرفته و بسیار قدرتمند و تأثیرگذار است. او ذکاوت، خشم، مهربانی و سردرگمی اش را تنها با یک نگاه به تماشاگر منتقل می کند.