راننده تاکسی

شروع موضوع توسط Nazanin ‏23/10/15 در انجمن تاتر و سینما

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    برخی فیلم ها برای زمان خودشان هستند. برخی فیلم ها جلوتر از زمان خودشان را روایت می کنند. اما راننده تاکسی ساخته مارتین اسکورسیزی هم در زمان ساخت و هم برای امروز وجوهی از جامعه شناختی آمریکاست.




    1d13bb888c4a981105a7c01d4eebb88f.jpg


    مارتین اسکورسیزی متولد آمریکا و شهر نیویورک است. اما اصلیتی ایتالیایی دارد و تقریباً در تمام فیلم هایش حس یک مهاجر را به خوبی نشان می دهد. اسکورسیزی متولد و تبعه ی امریکاست ، ولی احساس می شود این امریکایی بودن را هنوز نپذیرفته است.

    اسکورسیزی با زیرکی، تقابلش با فرهنگ و سیاست آمریکا را نشان می دهد. شیوه ای که اسکورسیزی در نقد جامعه ی آمریکا در گاو خشمگین و جدامانده نشان می دهد، با هیچ کارگردان دیگری قابل مقایسه نیست. حتی کارگردانی چون الیور استون که در ساخت فیلم های ضد جنگ مشهور است ، نیز به این شیوه نقد ریشه ای از جامعیت آمریکا را به تصویر نمی کشد.

    از میان کارهای اسکورسیزی راننده تاکسی اما حکایت دیگری دارد. بی شک راننده تاکسی از نظرهای مختلف تمام لوازم و مصالح یک شاهکار را دارد. راننده تاکسی از نظر فیلم نامه، کارگردانی و بازی هنرپیشه ها منحصر به فرد است. از رابرت دنیرو بازی های ماندگاری در ذهن وجود دارد: روزی روزگاری آمریکا، پدرخوانده ی 2، گاو خشمگین، مخمصه، تحلیلش کن و ...... اما راننده تاکسی فیلمی است که تصور نمی شود که غیر از رابرت دنیرو ** دیگری می توانسته آن نقش را بازی کند.

    آن چه در راننده تاکسی مهم است قرائت تصویری از ادبیات نمایشی فیلم است. نوشتن فیلم نامه ای شبیه راننده تاکسی بسیار سخت است. سخت تر از نوشتن ، تبدیل دست نوشته ها به تصاویر است . داستان راننده تاکسی شبیه یک رمان ذهنی است. رمانی که چه از نگاه سوم شخص باشد یا اول شخص معطوف به تشریح از نویسنده است. اما در راننده تاکسی تصویر و اتفاقات بیانگر شرح اتفاقات درونی قهرمان فیلم است. هرگز در هیچ جای فیلم احساس نمی کنی که بازیگر نقش اول، قهرمان است یا ضد قهرمان. این به مفهوم معلق بودن شخصیت پردازی نیست. شاید در تعبیر غلط مصطلحی بشود نمود مطلق یک امر نسبی را در شخصیت پردای ذکر کرد. این که باید قهرمان یا ضد قهرمان خاکستری باشد: انسان به مفهوم اجتماعی و فلسفی اش هفت بیجاری از همه ی صفات است .خوی اصلاح طلبی و عصیانگری در کنار هم. این نسبی بودن شخصیت هر انسان در نقش اصلی راننده تاکسی کاملاً حس می شود.

    بسیاری از پدیده ها که به ظاهر در پروپاگاندای معیار جامعه ی پیشرفته قلمداد می شود، در راننده تاکسی رنگ می بازد. توخالی نشان داده می شود. بی آن که داعیه ی سنت گرایی داشته باشد، به مدرنیته ی ابزار و روابط می تازد و اگر در همان نماهای اولی حس انزجار از فضای فیلم به تماشاچی منتقل نشود، قطعاً از میانه های زمان فیلم مخاطب را با راننده تاکسی در نفرت از پیرامونش ، هم سو می کند.
    قهرمان اسکورسیزی باسواد نیست. حتی از مسائل روز سیاسی هم آگاهی ندارد. نماینده ی تمام عیار قشر عوام جامعه است. دانشجو نیست، هنرمند نیست، حتی فیلسوف جهان کوچک منحصر به فرد خود هم نیست. در روابط ساده ی اجتماعی اش سیاست ندارد. در مراودات با دختری که به او علاقمند شده نیز کاملاً صاف و ساده عمل می کند. تا حدی که نسبت به درجه ی هوش ریاضی و حتی هوش هیجانی اش دچار تردید می شویم. اما این عین سادگی و البته غریزی بودن شخصیت راننده تاکسی است. و این کنتراست شخصیت و اجتماع اتفاقاً رویداد مهم فیلم را بهتر توجیه می کند. این که قهرمان داستان، با روحیه ی اصلاحگرانه ای پای به قصه نمی گذارد. و آن چه او را از یک منتقد یا اصلاح گر به یک شورشی، به یک عصیانگر تبدیل می کند،حرف های قلنبه سلنبه ی فلسفی و جامعه شناختی نیست. شرایط جامعه ی آمریکاست. محرومیتی که در لایه های پنهان زندگی در ینگه دنیا وجود دارد. سخت کار کردن و به سختی همین کار را به دست آوردن و در عین حال محروم بودن. محرومیتی که در پس معماری لوکس مدرن خیابان ها یا مراکز زیاد تفریحی باز هم لمس می شود.

    بسیاری از پدیده ها که به ظاهر در پروپاگاندای معیار جامعه ی پیشرفته قلمداد می شود، در راننده تاکسی رنگ می بازد. توخالی نشان داده می شود. بی آن که داعیه ی سنت گرایی داشته باشد، به مدرنیته ی ابزار و روابط می تازد و اگر در همان نماهای اولی حس انزجار از فضای فیلم به تماشاچی منتقل نشود، قطعاً از میانه های زمان فیلم مخاطب را با راننده تاکسی در نفرت از پیرامونش ، هم سو می کند.

    تماشاچی با تصمیم راننده تاکسی سمپاتی ندارد. اما بعد از وقوع حادثه، حق می دهد که چنین آدمی، چنین عکس العملی، در چنین جامعه ای خواهد داشت. هشداری که اسکورسیزی در راننده تاکسی می دهد، معطوف به زمان فیلم نیست. راننده تاکسی برای امروز جامعه ی آمریکا هم تعریف می شود. در واقع مادامی که رویکرد هندسه ی جامعه به شیوه ی نوع پردازش آمریکایی باشد، خطر عصیانگری از سوی افراد جامعه وجود دارد. راننده تاکسی در عین حال که به سینمای کلاسیک وفادار است، در عین داستان گویی و نمایشی بودنش یک مستند است. مستندی است که قصه هم تعریف می کند. مستند بازسازی شده است و با وجود نگاه کلاسیک سینمایی در روایت از مرز رئالیسم می گذرد و به ناتورالیسمی روان شناختی نزدیک می شود.