پدر سینمای معناگرا

شروع موضوع توسط Nazanin ‏23/10/15 در انجمن تاتر و سینما

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    41729f7adac72e50689cce57d5a371f1.jpg

    روبر برسون فیلمساز فرانسوی و نامدار تاریخ سینما، فیلمسازی مذهبی است كه فیلم‌هایش از درونمایه‌های معنوی قابل تاملی برخوردار هستند. برسون تحت نفوذ اندیشه‌های «پاسكال» فرقه دینی ژانسنیسم قرار دارد. در این اندیشه‌ها پرسش گناه در راس همه مسائل قرار می‌گیرد. گناه آدمی عامل شرم و پشیمانی بشر در پیشگاه الهی است از طرفی دیگر گناه خود عامل بخشش است زیرا از فیض بی‌كران خداوند خبر می‌دهد نمایش احساسات پنهان، نیروهای درونی و باطنی آدم‌ها و در نهایت حضور عالم غیب در ورای این دنیای ظاهری از ویژگی‌های سینمای برسون است و از این نظر فیلم‌های برسون در رده آثار معناگرا قرار می‌گیرند برسون آثارش را گام‌هایی در راه شناخت بازتاب كاركرد نیروهایی می‌داند كه فراسوی زندگی هر روزه و مادی موجودند. از این رو پژوهشگری كه در پی شناخت آثار برسون است باید پیوند این آثار را با ایمان برسون برجسته كند. هنگامی كه كشیش جوان آمبریكو در فیلم «خاطرات كشیش روستا» در لحظه مرگ می‌گوید: «همه چیز فیض خداوند است» ما از زبان او قطعه 562 اندیشه های پاسكال را می شنویم: «چیزی روی زمین نیست كه نتوان در آن نشانه‌ای از مصیبت آدمی و فیض خدایی یافت» شخصیت‌های فیلم برسون با مسائل و دشواری‌هایی رویارویند كه در برابر انسان معاصر قرار گرفته است رنج تمامی آنان پیش از هر چیز درونی است و تماس آنها با جهان خارج بهانه‌ای برای كاوش درد معنوی آنهاست. روبر برسون در 25 سپتامبر 1901 در شهر برمون لاموت در پی یردودوم ناحیه‌ای در مركز فرانسه در نزدیك شهر ویشی به دنیا آمد او خانواده‌ای مرفه داشت و پدرش نظامی بود دوره دبیرستان را در مدریه لاكانال (سور) به پایان برد رشته‌اش فلسفه و زبان‌های لاتین و یونانی بود.

    شخصیت‌های فیلم برسون با مسائل و دشواری‌هایی رویارویند كه در برابر انسان معاصر قرار گرفته است رنج تمامی آنان پیش از هر چیز درونی است و تماس آنها با جهان خارج بهانه‌ای برای كاوش درد معنوی آنهاست

    برسون كاتولیك، و طرفدار فرقه ژانسنیسم بود. برسون در سال 1939 به خدمت سربازی رفت یك سال در زمان جنگ، اسیر و زندانی آلمانی‌ها بود او تا آوریل 1941 در اردوگاهی در آلمان بود برسون فارغ التحصیل هنرهای زیباست در سال‌های 1920 تا 1933 نقاشی می‌كرد. روبر برسون اولین فیلم خود را با نام «ماجراهای همگانی» در سال 1934 ساخت. متاسفانه در حال حاضر نسخه كاملی از این فیلم در دست نیست در آغاز بهار 1987 نسخه‌ای كوتاه شده از آن را در سینمای تك پاریس نشان دادند كه تنها 20 دقیقه طول می‌كشید. برسون دومین فیلمش «فرشتگان گناه» را در سال 1943 ساخت.

    74be3742d9a3f5d4d2608b3d74acc8cd.jpg
    در «فرشته‌های گناه» حادثه‌های كمی رخ می‌دهند و بن مایه فیلم تحول اخلاقی است. برخوردهای فیلم بیشتر میان «روح »‌ها پیش می‌آیند تا «شخصیت»‌ها و مرگ رستگاری به بار می‌آورد. تحول اخلاقی فیلم داخل یك صومعه رخ می‌دهد و این تم معنوی فیلم را موكد می‌كند. یكی از بخش‌های ژاك جبرگرا اثر دیدرو كه ملودرامی درباره طبقات مرفه است. این فیلم برسون ملودرامی است كه جنبه‌های معنوی مورد نظر در آن یافت نمی شود اما سبك اصلی برسون و رویكرد او به سینمای معنوی از فیلم «خاطرات یك كشیش روستا» (1951) شروع می‌شود. «پول» (1983) آخرین فیلم برسون و وصیت‌نامه سینمایی اوست. در فیلم «پول» نماهایی از گردش پول از دستی به دست دیگر به صورت موتیفی درآمده كه جانمایه فیلم هم بر همین نماهای پرشمار استوار است: نمایی از دست مغازه‌دار كه اسكناس‌های تقلبی را به دست ایوون (شخصیت اصلی فیلم) می‌دهد، نمایی كه ایوون همان پول‌ها را به گارسون می‌دهد (این امر موجب دستگیر شدن او توسط پلیس می‌شود)، نمایی كه مادر پسر بچه‌ای كه پول تقلبی را به مغازه‌دار داده است پاكتی پول را به عنوان حق السكوت به دست زن مغازه‌دار می‌دهد (و بعد زن مغازه‌دار به نشان احترام در مغازه را برایش باز می‌كند) نمایی پس از پایان دادگاه كه مغازه‌دار، شاگردش را به جهت شهادت دروغ تشویق می‌كند و به او پول می‌دهد ( كه این در نهایت به گناهكار شناخته شدن ایوون در دادگاه می‌انجامد) و ... نماهای بی‌شمار رد و بدل شدن پول در فیلم تمثیلی است بر سیطره هیولای پول بر روابط انسانی، كه برسون در كهنسالی در مورد این مساله هشدار می‌دهد گویی پیشگویانه از وضع جهان معاصر باخبر بوده است. ایوون جوان پاكدل فیلم هم به موازات همین نماهای بی‌شمار از رد و بدل شدن پول است كه به قاتلی بی‌رحم بدل می‌شود.
    در فیلم در حقیقت «پول» است كه مرز میان شرافت و بزه‌كاری را مخدوش می‌كند آیا بزه كار اصلی ایوون است یا مثلاً‌ آن مغازه‌دار به ظاهر شرافتمند؟ برسون با واپسین اثرش سئوالات زیادی در ذهن تماشاگر ایجاد می‌كند: مرز واقعی میان خیر و شر كجاست؟ خود شخص تا چه اندازه در گزینش زندگی شرافتمندانه دخیل است؟ چرا پول در جهان معاصر بدل به معیار اصلی برای ارزشگذاری برای افراد شده است؟ برسون كهنسال با آخرین فیلمش با تمی متعلق به تمامی زمان‌ها و مكان‌ها، یادگاری فراموش‌ناشدنی برایمان برجای می‌گذارد، برسون چون واسطه‌ای وعده خداوند را جاری می‌سازد و حقیقتی تلخ (سیطره این هیولای نهان) را چون سیلی بر گوش تماشاگران می‌نوازد و آنها را از حقیقت سیراب می‌كند: «خوشا به حال گرسنگان و تشنگان حقیقت، زیرا ایشان سیر خواهند شد.» (انجیل متی، باب ششم، آیه 5) برسون در این فیلم هم پرسش همیشگی گناه و رستگاری را مطرح می‌كند.

    سبك خاص برسون، استفاده از نابازیگران در قالب مدل‌های انسانی، تاكید بر اشیاء و طبیعت بیجان، استفاده موثر از عنصر صدا و حذف حشو و زواید و پیرایه‌ها و رسیدن به نوعی سادگی است كه با سالها ممارست حاصل شده و خاص خود برسون بود این سادگی به فضای معنوی فیلم‌های برسون قدرتی دوچندان می‌دهد. برسون می‌نویسد: «دو گونه سادگی داریم. گونه بد: سادگی در آغاز كه زودتر از موعد بدست آمده است. گونه خوب: سادگی در نهایت كه پاداش سال‌ها تلاش است.»

    سرانجام سه روز پس از مرگ برسون اطلاعیه‌ای از همسرش در اختیار خبرگزاری فرانسه قرار گرفت: «درگذشت همسرم روبر برسون سازنده فیلم را كه روز هجدهم دسامبر 1999 به وقوع پیوست به شما اعلام می‌كنم او در مراسمی خصوصی به خاك سپرده خواهد شد.» هر وقت فیلم‌های برسون را می‌بینیم چونان نسیمی دلپذیر با سادگی‌شان قلبمان را تسخیر می‌كنند.