ماهور ؛ شیوه ی استاد طاهرزاده

شروع موضوع توسط Nazanin ‏24/10/15 در انجمن تاتر و سینما

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    4a20790aa7c5e4c39e900b9d2c54ca7b.jpg
    استاد سید حسین طاهرزاده ، فرزند سید طاهر تویسرکانی بود. پدر او از تویسر کان و همدان برای تحصیل در حوزه علمیه اصفهان به مدرسه صدر آن شهر رفت. سید حسین در سال 1261 در اصفهان تولد یافت و از دوران نوجوانی به آواز علاقه داشت و در سال 1278 به تهران آمد ( یعنی در سن 17 سالگی ) که در آنجا با جهانگیر میرزا حسام السلطنه آشنا شد. جهانگیر میرزا جوانی بود که ویولن می نواخت و چند تصنیف هم که آهنگ آن ها را با شعر ملک الشعرای بهار ساخته ، اکنون از او باقی است. طاهرزاده بر اثر دوستی با حسام السلطنه به منزل او راه یافت و در منزل او و گردهمایی های او با چند تن از هنرمندان برجسته آن زمان ، چون میرزا حبیب سماع حضور ، میرزا عبدالله و ناصر همایون و .. آشنا شد و مراوده پیدا کرد. طاهرزاده همچنین در سال های بعد با درویش خان نوازنده مشهور تار آشنا شد و بیشترین تاثیر ها را در خواندن آواز از این اساتید گرفت و تنها دوره بسیار کوتاهی ( آن هم به طور مخفیانه و از پشت پرده ) از آوازهای سیدرحیم بهره مند شد .

    دکتر ساسان سپنتا در کتاب چشم انداز موسیقی ایران درباره سبک استاد طاهرزاده ، از زبان خود او ، نوشته است که آثار او هنگامی در صفحه های گرامافون ضبط شده است که مدت ها بر اثر معاشرت با نوازندگانی چون میرزا حبیب سماع حضور ، میرزا عبدالله ، درویش خان ، حسام السلطنه و نیز شنیدن صدای خود در فنوگراف و رفع نقایص آن ، شیوه استواری در خوانندگی یافته بود و به قول روح الله خالقی : از هر خرمنی خوشه ای چید تا در کار خود ورزیده شد .

    با توجه به مطالب فوق ، نمونه هایی از آواز ماهور به شیوه ی استاد طاهرزاده برایتان در ذیل این مطلب قرار دادم که مربوط به کلاس آموزشی استاد شجریان و مرحوم ایرج بسطامی میباشد .

    حتما مستحضر هستید از جمله ی آواز خوانانی که نزد استاد محمد رضا شجریان به فراگیری شیوه ی استاد طاهرزاده پرداخته اند ، مرحوم ایرج بسطامی میباشد که به حق از شاگردان موفق این شیوه و همچنین استاد شجریان بود . ( خداوند روحش را قرین رحمت بدارد. )

    باغبان حرامـت باد زین چمـن چو مـن رفتن *** گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی

    درآمد

    گر رقیب از لعلت بوسه خواست مانع شو *** حیــف باشـد ار حیوان نوشد آب حیوانـی

    گشایش ، داد

    ای عاقبت رقیبم زد بوسه لعل جانان را *** بُــرد اَهـرمَــن آخـر خـاتــم سـلیـمانـی

    شکسته

    یوسُـف عزیـزم کو ای برادران رَحمـی *** کز غمَش به جان آمد حالِ پیرِ کنعانی

    دلکش

    حُسن تو هر جا که کوس عشق فرو کوفت *** بـانــگ بـرآمـد کـه غـارت دل و دیـن اسـت

    عراق ، کرشمه

    مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام *** تو فـارقـی و به افسوس می رود ایّام

    راک

    شبـی نپـرسـی و روزی که دوسـت دارانم *** چگونه شب به سحر میبرند و روز به شام

    راک کشمیر

    مـلامَتـم نـکنــد هیـچ کـس در ایـن سـودا *** که عشق می بسِتاند ز دست عقل زَمام

    صفیر راک

    کرشمه ی راک (راک کشمیر) ، صفیر راک